باشگاه ها بنابر هدف خود در بازار نقل و انتقالات رفتارهای متفاوتی از خود بروز می دهند. بازار مفهومی اقتصادی است که اینگونه تعریف می شود:
مجموعهای از خریداران بالقوه و بالفعل یک کالا یا خدمت
بازی بازیکنان نیز نوعی خدمت است که در ازای مبالغ مشخص ارائه می شود. ارزش مفهوم اقتصادی دیگری است که باید به آن بپردازیم:
بهای کالا و یا خدمتی که در ازای آن پرداخت می شود. معنای ارزش از ارزیدن یا ارزش داشتن یک خرید مشتق می شود. یعنی این کالا چقدر می ارزد. این یعنی مفهوم ارزش.
از این لحاظ نقل و انتقالات فوتبال نیز نوعی بازار است که عده ای خریداران بالفعل و بالقوه در آن حضور دارند و با توجه به ارزش بازیکنان برای خریدشان اقدام می کنند.
می توان از روی رفتار خریداران آن ها را در چند دسته طبقه بندی کرد:
باشگاه های (همیشه)خریدار:
این باشگاه ها بنیه مالی بالایی دارند و با نقدینگی قوی خود پیشنهادات اغواگرانه ای ارائه می دهند تا باشگاه مورد نظر یا بازیکن را به انتقال قانع کنند. آنها همیشه بدنبال اختلافات میان مدیریت باشگاه ها با بازیکنان، مبالغ فسخ، ایجاد علاقه، میزان بازی بازیکن زیر نظر مربی و ایجاد یک دلیل برای ترک باشگاه مبدأ هستند.
بیشتر به دنبال ستارگان شکوفا شده هستند تا استعدادهای جوان و ترجیح می دهند بازیکن ارزان و آینده دار کمتر بخرند و بازیکن گران تر را منطقی تر می دانند.
خریدهای همیشه گرانتر از ارزش بازیکن انجام می دهند و از طریق درآمدهای اسپانسرینگ و تبلیغاتی و حق پخش به سرعت خرید خود را جبران می کنند. بعضی دیگر منابع مالی گسترده ای دارند و چندصباحی خریدهای عمده انجام می دهند و به اصطلاح تیم خود را می بندند و تا مدتها از خریدهای گرانقیمت دست برمیدارند تا گرفتار قانون فرپلی مالی نشوند.
می توان باشگاه هایی چون رئال مادرید ( البته تا کهکشانی دو)، پاری سن ژرمن، چلسی ( اوایل حضور رومن آبراموویچ )، منچسترسیتی و یونایتد و اخیرا بارسلونا را در لیست باشگاههای همیشه خریدار جای داد.
قانون فرپلی مالی:
از سال 2013 هیئت کنترل اقتصادی باشگاهها دادههای اقتصادی مربوط به 3 فصل قبل هر باشگاه که عضو یوفا بود را بررسی کرد و محرومیتها را از فصل 15-2014 اعلام کرد.
در دوران 3 ساله بررسی باشگاهها میتوانند 5 میلیون یورو بیشتر از درآمدشان خرج کنند. هرچند در صورتی که توسط مالک یا فردی وابسته به باشگاه رقمی مستقیما به حساب باشگاه واریز شود، اجازه بالا بردن سقف خرج هم وجود دارد و میتوان تا 30 میلیون یورو بیشتر هزینه کرد. سرمایهگذاری روی ورزشگاه و آکادمی جوانان هم حسابش جدا است.
برای اطلاعات بیشتر در مورد این قانون می توانید این مطلب را مطالعه کنید.
باشگاه های فروشنده
در تقابل با خریداران، فروشندگان قرار دارند. آنها همیشه با مشکلات مالی دست به گریبانند و یا الهام بخش بازیکنی برای ماندن و رسیدن به عناوین و افتخارات نیستند. این باشگاه ها هم و غم خود را برای خرید بازیکن ارزان و با استعداد که حقوق کمتری طلب می کنند قرار می دهند و سعی می کنند تا حد امکان روی فروش بازیکن در پایان فصل بیشترین سود را نصیب خود کنند. این باشگاه ها هدف خاصی در لیگ خود و فراتر از لیگ دنبال نمی کنند و سعیشان حضور حداقلی در این میادین است. پیشرفت کیفی این تیمها با فروش بازیکنان متوقف می شود و آینده خاصی نمی توان برایشان متصور شد.
در سالهای اخیر آرسنال، آس رم، موناکو به فروش ستارگان خود مبادرت ورزیده اند.
باشگاه های مستقل
این باشگاه ها از آکادمی خود تغذیه می کنند و سعی در بومی سازی و خودکفایی در تیم داری خود دارند. نظام آموزش و بازیکن سازی مقتدر و منظمی دارند و هر ساله برای ایجاد انگیزه میان بازیکنان آکادمی تعدادی از آنها را به تیم اصلی وارد می کنند. هدف اصلی این باشگاه ها تامین حداکثری از میان منابع خودی و محافظت از این منابع است.
آژاکس مشهورترین و بهترین نمونه این نوع باشگاه هاست و بارسا نیز تا چند سال گذشته از این روش استفاده می کرد.
باشگاه های محتاط
باشگاه هایی که از ستارگان خود بشدت محافظت می کنند و سعیشان عدم فروش تا جای ممکن است. آنها در هنگام نوشتن قرارداد بندی به معنای فسخ نمی نویسند تا جدا شدن بازیکن تنها با رضایت آنها صورت گیرد. بسختی می توان از آنها بازیکن خرید و مقاومت آنها در مقابل پیشنهادات تحسین برانگیز است. تبلیغات رسانه ها برای شکستن مقاومتشان بیشتر به صورت تقبیح برده داری مدرن و زندانی بودن بازیکن نشان داده می شود.
می توان از تاتنهام، لیورپول، پاری سن ژرمن الخلیفی از مثال های بارز باشگاه های محتاط نام برد.
باشگاه های محافظه کار
باشگاه هایی که علیرغم دارا بودن منابع مالی از حقوق بالا و خریدهای سنگین دوری می کنند و خرید ستاره های سابق و ارزان قیمت را در دستور کار قرار داده اند. روش آنها در لیگ های تک قطبی بسیار سودمند و جواب داده است. رفتار دیگر این نوع تیم ها اغوا ستارگان تیم های رقیب در لیگ است تا با خرید این بازیکنان با یک تیر دو نشان بزنند. این باشگاه ها را می توان با مقاومت در نفروختن و سپس گران ترین قیمت را طلب کردن شناخت. نمونه های این تیپ از باشگاه ها یوونتوس و بایرن مونیخ هستند.
باشگاه های خنثی
این باشگاه ها همیشه از میانه جدول به پایین در حال بالا پایین هستند. بازیکن مطرحی را در تیم خود نمی بینند و هدف تیم هایی چون خود در فصل نقل و انتقالات هستند. نمونه های بسیاری از این دست وجود دارد که نیازی به گفتن ندارند.
ایده آل ترین نوع باشگاه از نظر شما در طبقه بندی رفتار انتقالاتی کدام است؟ یا تلفیقی از کدامشان؟