علي كريمي را قبلترها با دريبلش مي شناختند و اكنون با زبان تندش. زبان تندي كه با آن هر چيزي كه به نظرش نادرست مي رسد را نابود مي كند. يقينا او حق دارد كه در مورد چيزهايي كه به نظرش نادرست هستند صحبت كند. او حق دارد نظرش را بيان كند، اصلا اگر علي كريمي حق نداشته باشد پس چه كسي حق دارد؟ بله او حق دارد نظرش را بيان كند ولي پيش و بيش از هر چيزي نيازمند اين است كه باور كند نظراتش مي تواند اشتباه هم باشد. علي كريمي گويا خود را علامه دهر مي داند و چنين مي پندارد كه تنها او درست مي گويد. اين باعث مي شود با بدترين و شديدترين لحن، مودبانه ترين و سنجيده ترين انتقاداتي كه به او وارد شده اند را جواب دهد. علي كريمي، جادوگر ديروز و سردربرف فروبرده امروز، تاب انتقاد نياورد و نويسنده اي كه انتقاداتي به او وارد كرده بود را به باد تهمت و افترا گرفت. بعد از اين همه نويسندگي، بعد از اين همه انتقادي كه بنده به شقایق اشك ريز داشتم، هيچگاه نيت او برايم زير سوال نرفته بود. كمتر نوشته اي از او برايم جالب بوده اما هيچگاه نديدم كسي به مسائل غير فني نوشته هايش توجه كند، كسي نگفته او براي تمجيد از اسپالتي پول گرفته است و بعد از اين آشنايي طولاني با نويسنده، يك لحظه به خودمان آمديم و ديديم كه اي دل غافل، شقايق خانم اشك ريز مافيا و رشوه بگير و قلم فروش و خائن و چه و چه بوده است و ما نمی دانستیم. البته شايد هم نبوده اما علي كريمي چنين ادعا كرده است. حكم عاليجناب كريمي از صد ديوان و دادگاه مردم پسندتر است و اگر حتي محق نباشد، نمي توان حرفش را زير سوال برد.
اما چه چيزي باعث مي شود علي كريمي فورا بعد از انتقادي چند خطي با بدترين لحن دست به تهمت و افترا بزند؟
![](http://static2.varzesh3.com/files/picture/01040802.jpg)
جواب واضح است! علي كريمي از ديرباز محبوب سرخ ها بوده و اين محبوبيت تا جايي پيشرفته كه خط قرمز اصلي هواداران پرسپوليس علي كريمي است. محبوبيت كريمي چندان عميق است كه بازي كردنش با لباس تيم هاي مختلف مقابل پرسپوليس به محبوبيتش خلل وارد نكرده، انواع صحبت هاي تند و زننده به آن خلل وارد نكرده، اعتراض مستقيم مديرعامل سرخ ها كه كريمي را «ام الفساد» خوانده بود به آن خلل وارد نكرده است. علي كريمي محبوب است و اين تقصير او نيست. آيا مي توان كسي را براي محبوب بودن سرزنش كرد؟ نه نمي توان. اما اين نكته را هم نمي توان انكار كرد كه نظرات و تصديق و لبيك هواداران هم صرفا به همان محبوبيت ربط داده شود و ارزشي وراي آن نداشته باشد.
بهترین فضا برای جادوگر کانال تلگرامش است زیرا تمام آن چه او نیاز دارد را فراهم می کند یعنی مونولوگ. او نیاز دارد بگیود و بتوپد و در عوض جوابی نشنود. او بدل به بچه لوس و ننري شده كه كوچكترين انتقادي به او، به مثابه توهين به آمون در مصر باستان است. رک گویی و تند گویی اگر از سوی کریمی باشد خوب و پسندیده است، انتقاد اگر از سوی کریمی باشد امری نیکو قلمداد می شود. حال چه می شود که كسي حق ندارد به كريمي انتقادي وارد كند؟ در نزد جادوگر و مریدان و سینه چاکانش انتقاد از او تنها يك معنا دارد: قلمفروشي!
علي كريمي از مافياي رسانه مي گويد، خب بگذاريد ببينيم نظرش درباره نهار دادن و نمك گير كردن ارباب جرايد به وسيله برانكو چيست؟ كار برانكو ايوانكويچ طبيعي است؟ چرا درباره اين موضوع صحبتي نمي كند؟ برانكو نگران وضعيت تغذيه روزماله نگاران ماست يا نيازها و انتظاراتي دارد که با توجه به شناخت چندین ساله اش از فوتبال ایران می داند که رسانه ها برایش محقق می کنند؟
اصلا نظر علي خان كريمي، سالار فوتبال ايران، درباره مصاحبه ٢٠ سال پيش ِخيالي اوتمار هيتزفلد با روزنامه پر تيراژ وطني چيست؟ مصاحبه اي كه در آن از ابتدا تا به انتها جز نعت و ثناي كريمي و انتقادات شاخدار به علي دايي و بلاژويچِ بدبخت چيزي نگفت.
بگذاريد بپرسيم نظر اين دلسوز مملكت و ملت، درباره اربابْ هدايتي دولابي چيست؟ آيا پاي چيز خاصي در ميان است كه حسين خان هدايتي با آن كارنامه، رفيق گرمابه و گلستان مرد رك گوي فوتبال ايران شده است؟ بدهي هاي بانكي دوست عزيزش، كه مستقميا از جيب من و بدبخت هاي امثال من رفته، علي كريمي را نمي رنجاند؟
![](http://media.jamnews.ir/Original/1394/05/01/JamNewsImage08182071.jpg)
علي كريمي افراد در راس فدراسيون را ناپاك مي داند اما دليل دعواهاي خاله زنكي اش با علي دايي چيست؟ علي دايي كه سرش به كار خودش است. يا شايد هم نيست. اصلا شايد شهريار هم پاك نيست. آيا علي دايي هم اَخ است؟ كارلوس كي روش و جواد نكونام چه؟ آن ها هم كثيفند؟ شايد واضح ترين و زيباترين واكنش را علي دايي به حركات و حرف هاي لوس علي كريمي نشان داده باشد. وقتي علي دايي از خريد بازيكنان كروات انتقاد كرد، كريمي در يكي از پيام هايي كه آن سه ميمون را در انتهايش مي گذارد حرف هايي عليه دايي زد و دايي در جوابش اين گونه جواب داد:
ديگر براي من عادي شده كه ايشان [علي كريمي] عليه من جبهه بگيرد.
حق با علي داييست، براي همه ما عادي شده است.
براي نوشتن درباره كريمي و امثالهم حرف بسيار است اما بهترين واكنش به مشاهيرِ دست پاچهی پرگو، واكنش نشان ندادن است. وقتي متشخص ترين و جنتلمن ترين پيشكسوت فوتبال ايران (صدالبته بعد از شهريار) دختران ازدواج نكرده را "ترشيده" مي خواند و در جواب فقط تعريف و تمجيد مي شنود، از امثال علي كريمي كه افتخار بزرگ زندگي غيرقوتباليشان ياغي بودن است چه انتظار؟
علي كريمي انتقادات متقن و حسابشده شقايق اشك ريز را به شيوه خود پاسخ داد! نويسنده نامحبوبِ نامشهور را به ارتباط با مافياي رسانه و قلم فروشي متهم كرد. چرا؟ چون مي توانست، چون من ِ هوادار برايم مهم نيست كريمي چه مي گويد، هر چه او بگويد را قبول ميكنم. اگر قرار باشد به كسي انتقاد شود، به جاي كريمي بايد به من ساده لوح انتقاد شود، مني كه زندگي ام بر اساس تقليد است و سعادتم را در تقليد مي بينم، مني كه با يك «تَكرار» از خود بيخود مي شوم، مني كه حرف علي كريمي های دین و سیاست و ورزش برايم فصل الخطاب است، مني كه سعي نمي كنم خودم فكر كنم. حق با كريميست. به كريمي هيچ انتقادي وارد نيست، تقصير او نيست كه اكثريت مردم حرف او را قبول دارند و او را مي پرستند، شايد هر كس ديگري هم بود چنين سواستفاده اي بلكه شديدتر مي كرد؛ هر انتقادي كه هست به من و ما و شماست.
شايد بهتر بود همانجا كه علي كريمي گفت:
آيا تا به حال اين آقا [علي دايي] كسي را دريبل زده؟ توپي را برداشته كه دو نفر را دريبل بزند و بعد گل بزند؟
مردم از او قطع اميد مي كردند، كسي كه از سر بغض و كينه اش اينكه علی دایی فوتباليست خوبي بوده را زير سوال مي برد، همه چيز مي تواند بگويد.