دومنیکو تدسکو(شالکه04)
اینکه دومنیکو تدسکو32 ساله و ناشناس در تابستان گذشته جانشین واینتسیرل شود باعث حیرت اکثر هواداران شالکه شد.تدسکو توانسته بود پیش از این ارزگبیرگ آئو را از سقوط به بوندس لیگای 3 نجات دهد و طی یازده بازی که هدایت این تیم را بر عهده داشت 6 برد 2 تساوی و 3 باخت را تجربه و نهایتا این تیم را در بوندس لیگای 2 حفظ کرده بود.اما آیا این کار او را برای قبول کردن یکی از مهم ترین شغل های بوندس لیگا آماده کرده بود؟ ظاهرا که همین طور است.
کریستین هایدل مدیر ورزشی شالکه کسی است که همواره به مربیان جوان و ناشناخته فرصت می دهد و اوبود که در ماینتس با اعتماد به یورگن کلوپ و توماس توخل شرایط پیشرفت هر دوی آنها را ایجاد کرد. با اینحال فرصت دادن به تدسکو احتمالا بزرگترین قمار هایدل بوده که نتیجه اش قرار گرفتن آبی های سلطنتی در رقابت برای کسب سهمیه لیگ قهرمانان اروپا و جدال با دورتموند بر سر عنوان نایب قهرمانی است.
تدسکو در 33 بازی که مربی شالکه بوده است 19 برد 7 تساوی و 7 باخت بدست آورده و در رتبه دوم بوندس لیگا حضور دارد.او که متولد ایتالیاست و هرگز به صورت حرفه ای فوتبال بازی نکرده است،مدرک لیسانس مهندسی صنایع دارد و قبلا برای مرسدس کار می کرده است.همچنین پیش از اینکه مربی ارزگبیرگ آئو شود 50 بازی مربی تیم زیر 17 ساله های اشتودگارت و 20 بازی مربی تیم زیر 19 ساله های هافنهایم بوده است.این احتمال که در آینده او را مشغول شغل شگفت آور دیگری ببینیم دور از انتظار نخواهد بود.
پابلو ماشین(خیرونا)
خیلی ساده،ماشین یک قهرمان محلی در کاتالونیاست.پس از اینکه در سال 2014 خیرونا را از سقوط به دسته سوم اسپانیا نجات داد،با ایجاد تغییرات انقلابی در این باشگاه معمولی تیمی ساخت که کاملا سازماندهی شده و جذاب فوتبال بازی می کند.متاسفانه آنها دو پلی آف ناموفق را در سالهای 2015 و2016 پشت سر گذاشتند و در نهایت تابستان گذشته زمان آن فرا رسید که خیرونا با نائب قهرمانی در سگوندا دیویژن برای اولین بار در تاریخش به لالیگا راه پیدا کند.
خیرونای تحت هدایت ماشین در حال حاضر با اتکا به نتایج فوق العاده خود با افتخار در نیمه بالایی جدول لالیگا حضور دارد و در جدال با تیم هایی چون رئال بتیس،ویارئال و سویا از شانس خوبی برای کسب سهمیه لیگ اروپا برخوردار است.ماشین تنها 43 سال دارد و همکاری بین خیرونا و منچستر سیتی صدمه ای به کار او وارد نکرده است.دیدن ماشین به زودی بر روی نیمکت یک تیم بزرگ تعجب آور نخواهد بود.
فلورین کوفلت(وردربرمن)
وردربرمن در ابتدای فصل یکی از گزینه های سقوط به شمار می رفت و زمانی که کوفلت در اکتبر 2017 به عنوان جانشین الکساندر نوری روی کار آمد هواداران بسیار بدبین بودند.تیم کاملا ناموفق و ناامید بود اما حالا آنها از منطقه سقوط فاصله گرفته و در میانه جدول جایگاهی امن دارند.وردربرمن یکی از بهترین تیم های آلمان در نیم فصل دوم بوده و گواه این موضوع کسب 6 پیروزی در 9 دیدار اخیرشان در بوندس لیگا است.
کوفلت که تنها 35 سال سن دارد هرگز به صورت حرفه ای فوتبال بازی نکرده.او قبل از رسیدن به نیمکت تیم اصلی برمن یک دهه در تیم های رده های سنی مختلف این باشگاه مشغول مربیگری بوده اما حالا و به صورت ناگهانی تبدیل به منجی سبز و سفیدها شده است.تیم او بسیار تاکتیکی و منظم فوتبال بازی می کند.او همواره برای حریفان مختلف سورپرایزهای مختلف در نظر دارد.
اریک تن هاگ(آژاکس)
در دسامبر 2017 تن هاگ 48 ساله به عنوان مربی آژاکس منصوب شدودر حال حاضر او یکی از اصلی ترین و نامتعارف ترین مربیان هلندیست چرا که تفکرات فوتبالی تن هاگ ترکیبی از فلسفه های مختلف است.
مدافع مستحکم سابق تیم توئنته در ابتدا به عنوان دستیار دراین تیم کار مربیگیری را آغاز کرد و 129 دیدار به عنوان دستیار روی نیمکت توِنته نشست(77 بازی دستیارفرد راتن،50 بازی دستیاراستیو مک کلرن و 2 بازی دستیار ریکاردو مونیز).سپس بار دیگر به فرد راتن پیوست و 142 بازی در پی اس وی آیندهوون دستیار او بود.از جولای 2012 اولین بار به عنوان سرمربی کارش را در گو اهد ایگلز آغاز کرد،سپس به مونیخ سفر کرده و طی حدود 2 سال در 72 بازی هدایت تیم دوم بایرن مونیخ را عهده دار بود.در آنجا پپ گواردیولا را ملاقات کرده و همچنین توانست ماتیاس سامر را تحت تاثیر قرار دهد.
پس از بازگشت به هلند در 2015 هدایت اوترخت را به عهده گرفت و سعی کرد تا برخی از اصول پپ را در اوترخت اجرا کند که در نهایت موفق شد دو فصل خوب را برای اوترخت رقم بزند که شامل یک مقام چهارم و یک مقام پنجمی در لیگ هلند و رسیدن به فینال جام حذفی هلند در سال 2016 میشود.او خودش را به عنوان یک مربی شایسته مطرح کرده است و از زمان به عهده گرفتن سرمربیگری آژآکس در 12 بازی 9 برد،2 تساوی و 1 باخت بدست آورده که نشان دهنده روند مثبتش در آژاکس میباشد.
ایوان لکو(کلاب بروژ بلژیک)
بیشتر هواداران بروژ زمانی که مرد کروات 40 ساله در تابستان گذشته به عنوان مربی جدیدشان معرفی شد از انتخاب وی ناامید بودند.هرچند که او قبلا برای باشگاه بازی کرده بود اماعدم تجربه کافی شرایط را علیه او کرده بود.اما چقدر راجب او اشتباه می کردند.
با حضور لکو آبی و مشکیها ناگهان به شکوفایی رسیدند،آنها با اختلاف بهترین نوع بازی را در بلژیک ارائه می دهند و عالی ترین نتایج را بدست آوردهاند.لکو به لحاظ تاکتیکی بسیار منعطف است و یک هدف بزرگ دارد.او می خواهد خودش را به عنوان یک مربی بلند پرواز و با اعتماد به نفس به همه ثابت کند.بدست آوردن جام قهرمانی لیگ بلژیک در نخستین فصل برای لکو دستاورد بزرگی خواهد بود.
میگوئل کاردوزو(ریو آوه پرتغال)
او شباهت زیای به لوچیانو اسپالتی دارد و می تواند همانند مرد ایتالیایی الهام بخش باشد؛کاردوزو یک چهره دیگر از جرگه ظاهرا بی پایان مربیان پرتغالی است که خودشان هرگز به صورت حرفهای فوتبال بازی نکردهاند.پس از مشغول بودن به عنوان دستیار در چندین باشگاه از جمله براگا،اسپورتینگ لیسبون،دپورتیو لاکرونیا به طرزی عجیب هدایت تیم جوانان شاختار دونتسک را برعهده گرفت.او پیش از بازگشت به پرتغال در سال 2017 چهل و نه بازی به عنوان دستیار پائولو فونسکا در شاختار مشغول کار بود.
کاردوزوی 45 ساله در اولین فصل سرمربیگری خود در ریو آوه تیم را در مسیر صحیحی قرار داده است.سبک مبتنی بر مالکیت او کمک کرده است تا تیم ریوآوه در جایگاه سرگیجه آور پنجم جدول رده بندی لیگ پرتغال قرار داشته باشد.کاردوزو با آرام صحبت کردن و شخصیت کاریزماتیک خود تبدیل به یکی از مربیان محبوب مطبوعات پرتغال شده است و لایق دریافت شانسی برای مربیگری در باشگاهی بزرگتر است.
لوئیز پیمنتا(بروماپویکارنا سوئد)
بله،یک مربی پرتغالی دیگر که هرگز به صورت حرفه ای فوتبال بازی نکرده است.او که به هفت زبان زنده دنیا مسلط است خیلی زود متوجه شد که به اندازه کافی برای مربی گری در زمین بازی خوب نیست و برای تبدیل شدن به یک مربی خوب شروع به تحصیل کرد و یک دوره روانشناسی ورزشی را نیز در دانشگاه جان مورس لیورپول گذراند.
آنجا جایی بود که پیمنتا دوستان نروژی پیدا کرد و آنها او را به سمت شروع مربیگری در اسکاندیناوی سوق دادند.کانگسوینگر در دسته دو نروژ جایی بود که در سال 2014 پیمنتا در آن فعالیتش را آغاز کرد.پیمنتا در طول مدت فعالیتش در این تیم آنها را تا آستانه صعود به دسته اول نروژ پیش برد و حتی با تیمش به فینال کاپ نروژ هم صعود کرد.
این مربی 36 ساله امسال هدایت بروماپویکارنا سوئد را به عهده گرفت و وارد یک چالش جذاب شده است.در آینده شاید از پیمنتا صحبتهای زیادی بشنویم.
سرگی سماک(یوفا روسیه)
سماک در دوران بازی خود در روسیه همیشه محبوب و دارای احترام بود،انگار به عنوان یک رهبر به دنیا آمده بود و کاپیتان تیمی بود که به نیمه نهایی یورو2008 رسید.حالا کسی که پنج مرتبه با زسکا مسکو،روبین کازان و زنیت قهرمان روسیه شده است می خواهد خودش را به عنوان یک مربی مطرح کند.
سماک در زنیت دستیار لوچیانو اسپالتی،آندره ویلاش بوآش و میرچیا لوچسکیو بوده است.همچنین او در تیم ملی در کنار فابیو کاپلو و لئونید اسلوتسکی حضور داشته است.او در سال 2017 مربیگری تیم کوچک یوفا را در لیگ روسیه برعهده گرفت و تاکنون نتایج فوق العادهای بدست آورد.سماک 42 ساله یکی از گزینه های زنیت در صورت جدایی روبرتو مانچینی می باشد.
آدی هاتر(یانگ بویز سوئیس)
او تنها بازیکن سطح بالای اتریشی است که پس از جنگ جهانی دوم نام آدولف را برایش برگزیدند.هاتر احتمالا از این کار والدینش ناراضیست و اسم مخفف "آدی" را ترجیح می دهد.او همواره توانسته موفق باشد چه در هنگام بازی(خصوصا در سالزبورگ) و چه در کسوت مربیگری.
یانگ بویز از سال 1986 هیچ قهرمانی بدست نیاورده است ولی همکنون آنها بالاتر از بازل قدرتمند در صدر جدول لیگ سوئیس و در حال شکستن این طلسم هستند و دلیل این طلسم شکنی محتمل بازی هجومی و جسورانه ایست که شاگردان هاتر ارائه میدهند.هاتر قبلا در سال 2013 با گرادیگ موفق به قهرمانی در دسته اول لیگ اتریش شده و در سال 2015 با ردبول سالزبورگ به عنوان قهرمانی لیگ اتریش و جام حذفی نیز دست پیدا کرده است.او در سالزبورگ بازیکنان مستعدی را به فوتبال اروپا معرفی کرد؛پیتر گولاشی،اشمیتز،ایلسانکر،کوین کمپل،لایمر،نبی کیتا و سابیتزر همگی از بازیکنان تحت هدایت هاتر در سالزبورگ بودند که اکنون در لایپزیش مشغول فعالیت هستند،همچنین سادیو مانه بازیکن کنونی لیورپول و آلان مهاجم برزیلی گوآنژو نیز از شاگردان پیشین هاتر به شمار می روند.شاید به زودی هاتر شانس هایی برای مربیگری در بوندس لیگا نیز پیدا کند.
کریستوف پلیسیه(آمیان فرانسه)
خیلی ساده بگوییم،پلیسیه معجزه گر است.او در سال 2014 هدایت باشگاه کوچک لوزناک در روستایی با 500 نفر جمعیت را به عهده گرفت و به شکل معجزه آسایی آنها را به دسته دوم لیگ فرانسه رساند.این رویای وی(بازی کردن لوزناک در لیگ دسته دو) تنها بخاطر رد شدن درخواست باشگاه برای حرفه ای شد نابود شد و فدراسیون بخاطر مشکلات ورزشگاه این تیم جلوی مجوز حرفه ای شدن آنها را گرفت.
با قلبی شکسته اما بدون پا پس کشیدن پلیسیه به آمیان رفت و آنها را به موفقیت های پی در پی رسانید.این باشگاه شمالی از شهری می آمد که محل تولد امانوئل ماکرون نیزهست ولی در آن زمان ناشناخته محسوب میشد.اکنون آمیان در لیگ یک فرانسه فوتبالی تماشایی و جذاب به نمایش میگذارد و به همین زودی ها قصد ترک سطح اول فوتبال فرانسه را ندارد.
آیا پلیسیه 52 ساله می تواند در تیمی که معمولا از پیش بازنده قلمداد نمیشود هم موفق باشد؟این مهمترین سوالیست که او با آن روبروست.