این روزها، وقتی از فوتبالدوستان در جای جای جهان میپرسید رونالدو بهتر است یا مسی؟ پاسخ مثبت به سمت یکی از آنان معطوف میگردد. این روزها، این دو بازیکن را به عنوان بزرگترین بازیکنان حال حاضر فوتبال و یا شاید تمامی ادوار میشناسند. اما تقریبا همه معتقدند که زیبایی فوتبال در یک نفر خلاصه میشد که در روزگاری نه چندان دور، از برزیل درخشید و بر راس و قله فوتبال نشست. نابغهای که فوتبال زیبای او، شبیه هیچکس نبود. «رونالدو دِ آسیس موریرا» ملقب به رونالدینیو، در جام جهانی 2002 خود را نشان داد و تا سال 2008 که در بارسلونا بود، نه تنها فوتبالدوستان در سرتاسر جهان که تحلیلگران و مفسران فوتبال را هم به تسلیم در مقابل جادوی فوتبالاش وا داشت.
در فصول 2008 تا 2011 در میلان، عملکرد خوبی داشت و بعد از آن، سالهای فلامینگو، آتلتیکو مینیرو، کرتارو، و فلومینزه را بهتر است در خاطر تلخ فوتبال او به یاد نیاوریم. بزرگترین حسرت دنیای فوتبال این است که چرا این جواهر دنیای فوتبال فقط در یک بازه زمانی 7 ساله -از سال 2001 در پاریسن ژرمن تا 2008 در بارسلونا- توانست هنرنمایی کند و در سالهای پس از آن (پس از 2011)، فوتبال را از روایت شعرگونهای که با توپ خلق کرد، محروم ساخت.
«رونالدو د آسیس موریرا» در سال 1980 در «پورتو آلگره» برزیل به دنیا آمد. پدرش یک فوتبالیست ساده بود و پیوسته در اوقات فراغتاش، یارش توپ بود و رونالدوی کوچک. رونالدو، 8 ساله بود که پدرش سکته قلبی کرد و درگذشت. چون جوانتر و ریزنقشتر از سایر همسن و سالان خود بود، به او لقب «رونالدینیو» دادند. پایه و علاقه فوتبالی او در فوتسال و فوتبال ساحلی بود. در 13 سالگی بود که پس از به ثمر رساندن هر 23 گل در یک بازی محلی که به نتیجه 23 بر صفر ختم شد، شبکههای خبری و خبرنگاران جراید برای آشنایی با او هجوم آوردند.
در جام جهانی زیر 17 سال مصر در سال 1997 -به عنوان اولین تورنمنت جدی زندگیاش- غوغا کرد. اما اصل شگفتیسازی او به جام جهانی 2002 برمیگردد. پس از آن بود که در دوره 5 ساله تا سال 2008، دنیای فوتبال را شیفته خود کرد. الگوها و اسطورههای وی، «ریولینو» (1970)، «دیهگو مارادونا» (1986)، «روماریو» (1994)، «رونالدو نازاریو» و «ریوالدو» (1998) بودند.
رونالدینیو، ۹۷ بازی برای تیم ملی برزیل انجام داد و ۳۳ گل به ثمر رساند. وی عنوان بهترین بازیکن جهان در سالهای ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵ را از آن خود کرد و در لیست فیفا ۱۰۰ پله جای گرفت.
چیزی که رونالدینیو را نابود کرد، به غیر از تنبلی ذاتی این نابغه، حواشی بیرون مستطیل سبز بود. او، یکی از محبوبترین ستارگان دنیای تبلیغات بود. شرکتهای پپسی، کوکا کولا، نایک، EA اسپورتز، گتوراده، و دانون به شدت مترصد همکاری با وی بودند. درآمد او از تبلیغات، فقط در سال ۲۰۰۶، به رقم ۱۹ میلیون دلار رسید. حساسیت به قدری بالا بود که وقتی وی در جولای ۲۰۱۲ اقدام به نوشیدن جرعهای پپسی در کنفرانس خبری کرد، شرکت کولاکولا بلافاصله اقدام به فسخ قرارداد ۲۰۱۱ با وی کرد.
اما در حوزههای دیگر نیز سخن از رونالدینیو بود. مجسمههای وی در جای جای نقاط کره زمین ساخته شد. همکاری وی در چند برنامه یونیسف از قبیل «صندوق کودکان نیازمند» از سال ۲۰۰۶ صورت گرفت و در سال ۲۰۱۱ به مبارزه با شیوع ایدز انجامید. در مارس ۲۰۱۵ بود که طی یک نظرسنجی جهانی مشخص شد که ششمین شخصیت محبوب دنیای فوتبال در فیسبوک پس از کریس رونالدو، مسی، بکهام، نیمار، و کاکاست.
همه اینها یک طرف، اما آن چیزی که موجب افت ناگهانی وی شد، مصدومیتهای پیاپی و عامل رخوت و بیانگیزگی در وی در فصل ۰۸-۲۰۰۷ بود. توانایی فیزیکی و نیروی جادویی وی آنقدر تحلیل رفت که موجب تعجب همگان شد. در آن زمان «خوآن لاپورتا» رییس وقت باشگاه بارسلونا که به شدت از وی ناامید شده بود، او را نیازمند چالش جدید برای حرکت دادن به خود دانست و به آ ث میلان فروخت. البته حقیقت این بود که هیچ مدیری به دنبال ضرر مالی نیست؛ حتی اگر نابغهای مثل رونالدینیو باشد. رونالدینیو هیچگاه در میلان عملکرد زمان بارسا را نداشت و در سال ۲۰۱۰ در نامهای بسیار غمانگیز، بهترین سالهای فوتبال خود را ۵ سال حضور در بارسلونا دانست.
یک بار، دکو بازیکن پرتغالی سابق بارسلونا و همدوران و همبازی رونالدینیو گفت: «رونالدینیو واقعا بهتر از مسی و رونالدو بود. او دارای سبک خاصی از فوتبال بود که در هیچکس دیده نشده است. وقتی توپ را به دست او میرساندیم، آن گاه شاهد حرکات و گلهایی بودیم که از یک دنیای دیگر بود».
خیلی سخت است که با سخنان دکو بشود مخالف بود. اگر رونالدوی برزیلی، معنای شماره 9 را برای دنیا فوتبال عوض کرد، رونالدینیو فهم کلی از آن چه که یک بازیکن باید انجام دهد را تغییر داد و در واقع، مرز تعریف نابغه بودن را جا به جا کرد. او ترفندها و حرکات تکنیکی خاص دنیای فوتسال را در زمین فوتبال به نمایش هنرمندانهاش گذاشت و مهارتهایی را به نشان داد که تا آن زمان هیچکس از خود نشان نداده بود و هنوز هم نشان نداده است.
وقتی «کوین پرینس بوآتنگ» فیلم اعجابانگیز تمرین انفرادی رونالدینیو را دید، فقط یک چیز گفت: «ما در تعجبایم که چگونه میشود مجموعهای از استعداد در یک وجود و کالبد گرد آمده باشد؟!».
«ایدور گودیانسن» بازیکن سابق بارسلونا یک بار گفت که متقاعد شده که رونالدینیو قوانین فیزیک را به چالش میکشد: «وقتی بازی او را تماشا میکنی و میبینی با توپ چه میکند، هر چه حرکت تکنیکی از سوی بازیکنان دیگر دیده باشی برایت تکراری و کوچک میشود. به جرات میتوان بگویم که او توپ را به حرف میآورد».
«روبرتو کارلوس» در مورد وی در تعبیری زیبا میگوید: «مسئله فراتر از ترفندهای فوتبالی است. رونالدینیو، فوتبال بازی میکند تا تواناییاش را در محضر خود به چالش بکشد».
اگر بگوییم که یک نسل به بارسلونا رو آورد تا شاهد هنرنمایی این نابغه برزیلی در زمین باشد، سخن به بیراهه نگفتهایم.
«دیوید بکهام»، سالهای 2004 تا 2006 رونالدینیو در بارسلونا را به عنوان سالهایی تعبیر و یاد میکند که استقامت در مقابل رونالدینیو و هنرنمایی او غیرممکن بود.
دوران بازی رونالدینیو در بارسلونا، او را به سطحی رساند که تا پیش از او، «آلفردو دی استفانو»، «دیهگو مارادونا»، «پله»، و «یوهان کرایف» به آن سطح رسیده بودند. «فرانک ریکارد» -سرمربی وقت بارسلونا- در آن زمان گفت: شورمندی و هنر در بازی رونالدینیو بیداد میکند. آنقدر مهارتهای فردی او زیبا و خاص است که زبان تحسین و ستایش هر کسی را میگشاید».
حتی باید یک راز را افشا کرد: هواداران رئال مادرید آنقدر مسخ زیبا بازی کردن رونالدینیو بودند که حاضر بودند او حتی گاهی به تیمشان حمله کند و گل بزند تا شاهد هنر شاعر جهان فوتبال باشند.
رونالدینیو نیز در پاسخ ابراز داشت: «من هرگز این موضوع را فراموش نخواهم کرد. چرا که در دنیای فوتبال معمولا بعید است که یک فوتبالیست از سوی هواداران تیم حریف تا این حد مورد محبت و تشویق قرار بگیرد».
مسی، با همه نابغه بودناش، اصلا از این شرایط بهره نبرده و هواداران رئال مادرید در واقع به شدت او را به چشم حریف ناخوشایند میبینند. تنها بازیکنی که به اندازه رونالدینیو برای هواداران رئال مادرید مورد احترام بود، مارادونا بود. رونالدو و مسی هیچگاه نتوانستهاند که از ورای تعصبات تیمی بین رئال مادرید و بارسلونا عبور کنند و به عنوان یک چهره کاریزماتیک، مقبول تیم حریف باشند اما رونالدینیو چه جادویی به همراه داشت که اینگونه بود؟ در این میان، او هیچگاه به دنبال بهترین بودن نبود؛ فقط میخواست فوتبال بازی کند و چقدر والا و زیبا فوتبال بازی کرد.
یکی دیگر از خصایص نیک و ارزشمند رونالدینیو، سخاوت و تواضع او بود. فوتبال را برای همه میخواست و در خدمت مشارکت تیم بود. اما آنقدر عالی بود که ناخودآگاه همه او را کانون سعادت تیم میدانستند. اما اشکال بزرگ او این بود که فوتبال را برای بهترین شدن بازی نمیکرد. او فوتبال را برای لذت بردن میخواست و چون آن را جدی نمیگرفت، دچار افت و حاشیه شد.
منتقدان و تحلیلگران معتقدند که او با همین خصیصه و دیدگاه، سالهای ارزشمندی که جهان فوتبال میتوانست از جادوی شاعرانه او لذتها ببرد را به نابودی کشاند. او هیچگاه از جاهطلبی مسی و رونالدو برخوردار نبود. او معتقد بود که به قدر کفایت از فوتبال لذت برده و هیچگاه پشیمان نیست چرا که به همان افتخاراتی که خواسته رسیده است.
وقتی، رونالدینیو از مستطیل سبز خداحافظی کرد، «ایکر کاسیاس» دروازهبان اسطورهای سابق رئال مادرید در پیامی خطاب به او نوشت: «تو مرا خیلی رنج دادی. اما حاضر بودم این رنج را تحمل کنم تا نظارهگر بازی زیبای تو باشم».
رونالدینیو را در یک کلام میتوان نابغهای به وسعت زیبایی فوتبال و اعجوبهای دانست که فقط شبیه خودش بود و هیچکس شبیه او نبود. او یک اتفاق بسیار خوشایند و «منحصر به فرد» همچون مارادونا برای تاریخ فوتبال بود. اگر هنرشناسان، شعر را فخر هنرها نامیدهاند پس اتصاف لقب شاعر فوتبال به رونالدینیو کاملا توجیه دارد و برازنده این نابغه است.