«پایتخت فوتبال و مُــد!» توصیفی کوتاه از شهری در شمال ایتالیا که مردم آن دیوانهوار تیمهای قرمز و آبی شهرشان را دوست دارند. اگر شبی در حوالی ورزشگاه غولپیکر شهر هزاران نفر را دیدید که از شش پیادهروی بزرگ به سمت آن سرازیر شدهاند بدانید آن شب، شبِ دربی دلامادونینا است. اگر بیشتر مردم قرمز و مشکیپوش شدهاند آثمیلان میزبان آن دیدار است و اگر رنگ غالب ورزشگاه آبی و مشکی باشد اینترمیلان از رقیب دیرینه پذیرایی میکند. مبارزهای که به واسطه هنری بودن شهر میلان آن را هنریترین دربی جهان هم نامیدهاند. حتی عاشقان فوتبال ادعا میکنند سنسیرو یا جوزپه مهآتزا برای آنها نسخه دیگری از سالن باشکوه و تاریخی تئاتر لااسکالا است که در چند کیلومتری ورزشگاه در همین شهر میلان قرار گرفته. اما چرا مادونینا؟ این نام برگرفته از مجسمه مریم مقدس در کلیسای تاریخی شهرمیلان بوده و مادونینا هم به انگلیسی به معنای «مریم مقدس کوچک» است.
شروع انگلیسی
در آخرین روزهای قرن بیستم یک گروه کوچک انگلیسی از علاقهمندان به ورزش در میلان گردهم آمدند و با سرگروهی «آلفرد ادواردز» تاجر انگلیسی تصمیم به تأسیس باشگاه آثمیلان گرفتند. شاید برایتان سوال باشد در لوگوی این باشگاه چرا کنار خطوط قرمز و مشکی که به رنگ پیراهن این تیم است پرچم انگلیس به چشم میخورد. این پرچم یادآور موسس انگلیسی باشگاه آثمیلان است. باشگاه کریکت و فوتبال میلان در ماه دسامبر سال ۱۸۹۹ با ریشه انگلیسی و ۱۵ عضو از این کشور در شمال ایتالیا تشکیل شد. نکته جالب این است که اولین کاپیتان و مربی تیم هم «هربرت کیلپین» انگلیسی بود که در کارخانه نساجی کار میکرد و پدرش هم یک قصاب اهل ناتینگهام بود. در ابتدا هم قرار بود نام باشگاه میلانو باشد، اما برای این که انگلیسیها راحتتر بتوانند آن را تلفظ کنند به میلان تغییر پیدا کرد. اولین ورزشگاه میلان هم استاتسیونه سنترال نام داشت که سنگ مرمر بزرگی در نمای آن از یادگارهای دوران فاشیست در دههها ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ میلادی بود.
بینالمللی
اما کمتر از ۹ سال بعد در ماه مارس سال ۱۹۰۸ گروهی متشکل از ۴۴ عضو ایتالیایی و سوئیسی در باشگاه آثمیلان که از سلطنت برخی ایتالیاییها در باشگاه میلان که میخواستند بازیکنان خارجی را کنار بگذارند، ناراضی بودند پس از یک گردهمایی در رستوران اورولوجیو تصمیم به تأسیس باشگاه اینترناسیونال میلان گرفتند که این روزها به اختصار اینترمیلان نامیده میشود. نام باشگاه یعنی اینترناسیونال به معنای همان اینترنشنال در انگلیسی یعنی بینالمللی است که هدف از قرار دادن این اسم هم این بود که باشگاه اعلام کند مثل ایتالیاییها پذیرای بازیکن خارجی هم هست. داستان انتخاب رنگها برای اینتر هم جالب بوده، سیاه و سفید نماد شب و روز و آبی هم نماد آسمان. باشگاهی که در اعتراض به سیاست مدیران آثمیلان تشکیل شد در دومین فصل حضور در لیگ ایتالیا باشگاه اینترمیلان موفق شد اولین اسکودتو را هم به خودش اختصاص دهد. اولین کاپیتان اینتر «ویرجیلیو فوساتی» بود که سال ۱۹۱۵ برای پیوستن به ارتش ایتالیا در جنگ جهانی اول مجبور به کنارهگیری از فوتبال شد و یک سال بعد در ۲۵ سالگی در نبرد بین نیروهای ایتالیایی و اتریشی کشته شد.
داستان دربی
اما تاریخ دربی از همان اختلافها شکل گرفت. جدایی مدیران فوتبال شهر را کمتر از یک دهه به دو بخش قرمز و آبی تقسیم کرد. سردسته گروهی که قصد بیرون کردن خارجیها را از میلان داشت، جورجیو موجیانی هنرمند ایتالیایی بود. کاری که او میخواست انجام بدهد مورد تأیید فدارسیون فوتبال ایتالیا هم قرار نگرفت. باربارا بالاردینی که پایاننامه تحصیلات خودش را درباره تاریخچه باشگاههای میلان و اینتر و هواداری از این ۲ تیم تدوین کرده درباره تاریخ آنها میگوید: «از لحاظ تاریخی باشگاه آثمیلان بالا و پایینهای بیشتری داشته و مدت زیادی هیچ جامی نبرده. قبل از دوران اختلاف و تأسیس اینتر این باشگاه ۳ اسکودتو داشت، اما پس از آن در دوره طولانی ناپدید شد و ۴۴ سال برای گرفتن یک اسکودتوی دیگر صبر کرد. در آن جلسه تأسیس اینتر هم ۴۴ نفر حضور داشتند!» نکته جالبی که برخی از آن به عنوان سایه اینتر بر سر میلان یاد میکنند. نخستین بازی بین این ۲ تیم سال ۱۹۰۸ در تورنمنت چیاسو سوئیس با برتری ۲ بر یک میلان پایان یافت. پیترو لانا مهاجم میلان زننده اولین گل دربی بود که سال ۱۹۱۰ هم نخستین گل تاریخ فوتبال ملی ایتالیا را برابر فرانسه به ثمر رساند. اولین دربی رسمی تاریخ هم در فصل ۱۹۰۹ برگزار شد که میلان ۳ بر ۲ اینتر را شکست داد، اما در فصل بعد که اینتر به قهرمانی رسید در ۲ بازی ۵ بر صفر و ۵ بر یک روسونری را مغلوب کرد.
باکلاسها برابر کارگرها!
سالهاست اینتریها را به عنوان یک سری روشنفکر کلاس بالا که اخراج شدهاند، میشناسند! در سمت مقابل میلان را تیمی متعلق به مردم و طبقه کارگری میدانند. در فرهنگ عامیانه مردم میلان این ۲ باشگاه ۲ لقب عجیب دارند، از میلان با عنوان «پیچگوشتی» و از اینتر با عنوان «لافزنها» یاد میشود! البته این القاب در قدیم استفاده میشده و به تدریج در فوتبال ایتالیا رنگها به لقب تیمها تبدیل شد، روسونری به معنای قرمز و مشکی برای میلان و نراتزوری به معنای آبی و مشکی برای اینتر.
خانهای برای همه
داستان خانه این ۲ تیم هم در نوع خودش خاص و جالب است. اینتریها در ابتدای تأسیسشان بازیهای خودشان را در «کمپو دیریپا تیسینسه» برگزار میکردند، بعد از ۴ سال به «کمپو دیویا گولدونی» نقل مکان کردند و از سال ۱۹۳۰ تا ۱۹۴۷ هم «آرنا سیویکا» میزبان بازیهای نراتزوری بود که یک ورزشگاه چندمنظوره شبیه به آمفیتئاترهای روم باستان است. این زمین ورزشی که سال ۱۸۰۷ ساخته شده بود بعدها میزبان مسابقات راگبی هم شد و تا سال ۲۰۱۰ هم برای این منظور استفاده شد. هنوز این ورزشگاه تاریخی تعطیل نشده و برخی مسابقات سری D هم در آن برگزار میشود. میلان در همان روزهایی که اینتر در آن زمین قدیمی بازی میکرد با حمایت خانواده پولدار پیرلی که صاحب کارخانه تولید تایر بودند ورزشگاه سنسیرو را ساخت که از سال ۱۹۲۶ میزبان دیدارهای روسونری شد. سال ۱۹۳۵ خانواده پیرلی تصمیم گرفتند ورزشگاهشان را به شهرداری میلان بفروشند. این ورزشگاه سال ۱۹۳۹ توسعه پیدا کرد و بزرگتر شد. در دیدار افتتاحیه سنسیروی جدید هم تیم ملی ایتالیا در یک بازی دوستانه برابر انگلیس به تساوی ۲-۲ رسید. سال ۱۹۴۰ اینتر که به دنبال ورزشگاهی بزرگتر برای دیدار پایانی خودش برابر بولونیا میگشت که جدال قهرمانیشان در سری A بود سنسیرو را انتخاب کرد. در نهایت از سال ۱۹۴۷ هم اینتر به سنسیرو نقل مکان کرد تا این ۲ باشگاه زیر یک سقف به حیاتشان ادامه دهند. باربارا بالاردینی درباره خانه مشترک این ۲ تیم میلانی هم بیان میکند: «۲ تیم بزرگ با پایگاههای هواداری بزرگ یک زمین را بین خودشان تقسیم کردهاند در حالی که هیچ وجه مشترکی یا پیوند خاصی با هم ندارند. با این حال رقابت مذهبی یا سیاسی بین ۲ باشگاه برقرار نیست. صرف نظر از همه اینها گروههای متعصب هواداری برای ۲ باشگاه در ورزشگاه مستقر میشوند که برخی اوقات رفتارهایشان برگرفته از محیط سیاسی و خشونتآمیز قدیم است.» اما داستان نام این ورزشگاه هم جالب است. سنسیرو نام ابتدایی آن بوده و برای میلانیها همیشه هم سنسیرو است، اما پس از درگذشت جوزپه مهآتزا اسطوره فوتبال ایتالیا که پیراهن میلان و اینتر را پوشیده بود یک سال پس از درگذشت او در سال ۱۹۷۹ نام مهآتزا روی ورزشگاه ۸۰ هزار نفری شهر میلان قرار داده شد. با این حال طرفداران روسونری تمایلی ندارند ورزشگاه خانگیشان را به این نام صدا بزنند، چرا که مهآتزا سال ۱۹۴۰ به تیمشان آمد و فقط ۲ سال در آن بازی کرد. بعد از آن یک سال در یوونتوس و در نهایت سال ۱۹۴۷ باز هم پیراهن اینتر را پوشید تا از فوتبال خداحافظی کند. بهترین دوران مهآتزا هم بین سالهای ۱۹۲۷ تا ۱۹۴۰ در اینتر بوده و به نوعی اینتریها او را اسطوره خودشان میدانند، نه میلانیها. علاوه بر همه این مسائل در دوران مربیگری هم جوزپه مهآتزا در ۳ مقطع هدایت اینتر را بر عهده گرفت.
صلح و آرامش
شاید شگفتانگیز باشد، اما با وجود رقابت شدید خشونتی بین طرفداران ۲ تیم مشاهده نمیکنید. مکس، یک طرفدارا متعصب میلان درباره ارتباطشان با اینتریها میگوید: «هرچند طرفداران میلان از اینتر بدشان میآید و اینتریها هم همین حس را نسبت به ما دارند، اما باید در طول فصل ورزشگاهمان را به اشتراک بگذاریم. ما جامهای بیشتری نسبت به آنها گرفتهایم. در جایگاه کوروا سود (جایگاه تیفوسیهای میلان) هم همیشه و در همه بازیها شعارهایی علیه اینتر میدهیم، نه تنها در دربی!» با این حال میلان را بیشتر تیمی متعلق به میلان میدانند، چرا که این تیم در شهر خودشان بیشتر طرفدار دارد. در سمت مقابل جدالهای اینتر برابر یوونتوس به دربی ایتالیا مشهور است، چرا که هم اینتر و هم یوونتوس طرفدارهای زیادی دارند که در سرتاسر کشور ایتالیا پراکنده شدهاند و به شهرهای میلان و تورین محدود نمیشوند.
تفاوت فرهنگی و ورود چینیها
میلان مردمی و کارگری، اینتر اشرافی! این فرضیه هنوز هم بین مردم وجود دارد که میلان به دلیل این که تیمی متعلق به طبقه کارگری بوده محبوبتر است. با این حال از زمانی که ماسیمو موراتی به عنوان یک مدیر موفق و محبوب سهام اینتر را خرید و رئیس شد نراتزوری کمی از ذهنیت ایجاد شده فاصله گرفت. از سویی سیاستهای سیلویو برلوسکونی که مالک میلان بود به عنوان یک سیاستمدار و نخست وزیر ایتالیا کمی روسونری را از حالت مردمی بودن خارج کرد. با این حال فوتبال با اقتصادیتر شدن و ورود اسپانسرهای شرقی و عربی کمی از اصالت خودش فاصله گرفته. این روزها دیگر نه خبری از موراتی هست و نه برلوسکونی در میلان فعالیت میکند. هردو به عنوان هوادار برخی اوقات در کنار نراتزوری و روسونری دیده میشوند و مالکیت باشگاههای پرطرفدار شهر میلان در اختیار چینیهاست.
منبع: FourFourTwo