مطلب ارسالی کاربران
رنگ خودت را عشق است!
چند روزی است که از شهرآورد قرمز و آبی گذشته و بحثوجدل در فضای مجازی و حقیقی همچنان به قوت خود باقی است. شهرآوردی که شاید بسیاری از فاکتورهای دربیهای مشهور دنیا همچون اینتر و میلان، بارسا و رئال، فنرباغچه و گالاتاسرای، رم و لاتزیو و... را به همراه نداشته باشد اما همچنان جذاب است.
هیجان تزریقشده به شهرآورد تهران بیش از آنکه به مانند دربی استانبول محصول نفرت و اشتیاق و نمادی برای جنگ و سلطه باشد، عاملی ساختهشده از سمت رسانههای گروهی است. نمیتوان جذابیتهای دربی را نادیده گرفت و عشق زایدالوصف خیل عظیم طرفداران قرمز و آبی را انکار کرد اما این روزها اشتیاق دربی سمت و سویی فراافراطی به خود گرفته است.
شهرآوردهای مشهور جهان از رقابتی تنگاتنگ در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و افتخارات بهوجود می آیند و هواداران بابت این عوامل و هزاران فاکتور نهفته دیگر که موجب پیشتازی در جدول و یا عقبافتادگی می شود، دست به اعتراض و یا تشویق میزنند. در فوتبال ملی که از بودجه تماماً دولتی ارتزاق میکند، رقابت بیش از آنکه حقیقی باشد، دلخوشکنکهایی برای نشان دادن ظواهر فوتبال ماست.
طیف طرفداران پرسپولیس و استقلال بیانگر برتری این دو تیم و یا محبوبیت خودجوش آنها نیست، بلکه نشانه تاسف باری از عدم تیمداری بسیاری از شهرستانهای ایران می باشد. شهرهایی مانند انزلی، آبادان، تبریز، اهواز، قائمشهر و رشت اندک شمارند که قلبشان تنها به عشق تیمشان میتپد و لاغیر. عشق به تیمهای بومی در شهرهای مذکور و برخی شهرستانهای دیگر فارغ از جایگاه آنهاست. نمونههایی لذتبخش که متاسفانه تعدادشان به انگشتهای یکدست هم نمیرسد.
هر فرد در هر شهری و جایگاهی حق انتخاب دارد، اما تجربه جهانی ثابت کرده که طرفداران یک شهر حتی گمنام و کمافتخار راضی به پرستش ابرقهرمانهایی همچون رئال مادرید، بارسا، منچستریونایتد و یوونتوس نیستند. شاید زیبنده بسیاری از شهرهای فوتبالی این کشور نباشد که با وجود تیمهای قدیمی، خیل طرفداران قرمز و آبی در آنها بیشتر است.
افراط بیشازاندازه و بزرگنمایی سوری این دربی که در اغلب اوقات فوتبالی کمرمق و محتاطانه را تحویل بیننده میدهد، موجب سوق گیری و رفتارهای گاهاً انفعالی و بدون فکر شده است. نمونه بارز رقابتهای بیپایان و شاید بیهدف طرفداران را میتوان در نظرسنجیهای برنامه 90 جستجو کرد. هنگامی که صحبت از بهترین بازیکن سال 96 به میان میآید، امیدابراهیمی و علی علیپور به ترتیب رتبه های نخست و دوم را به خود اختصاص میدهند، جایی که باید پرسید پس علیرضا جهانبخش با چنین حجم از تاثیرگذاری کجاست؟ سامان قدوس و کاوه رضایی و انصاری فرد چرا نباید درصدهای بهتری را به خود احتصاص دهند؟
به هواداران نمیتوان خرده گرفت چون طرفداری جزیی لاینفک از فوتبال بوده و هر فرد با حمایت از یک تیم به شخصیت فوتبالی خود اعتبار میبخشد. فرد برای اینکه در جامعه با تمسخر مواجه نشود نمیتواند عشق به تیم شهر خود در دسته X را اظهار کند.
ای کاش تمامی تریبونهای رسانهای این کشور (عمدی و یا سهوی) اختصاص به قرمز و آبی پایتخت نداشت تا فرصت عرض اندام به تیمهای شهرستانی هم برسد. تیمهایی که وجودشان برای فوتبال بیمار این کشور ضروری بوده و چهبسا رونق یک شهر را به همراه داشته باشد. تیم هایی که یک شهر با بردشان شاد و با باختشان غمگین می شوند. طرفدار هر تیم که دوست داریم باشیم، اما رنگ خودت را عشق است!
پویان اصغریان