خاطرات تیم ملی انگلیس در یورو ۲۰۱۶ و کمی قبلترش را که مرور میکنیم، متوجه میشویم ایرادهایی مثل استفاده صحیح نکردن از مالکیت، پاس های رو به عقب زیاد و در کل بازی با توپ بدون ایجاد موقعیت بیشترین نقدی بوده که به آنها وارد شده.
حضور فنخال در یونایتد و در ادامه هم قرارداد سیتی با پپ نشان میداد که انگلیسیها راه بازی با مالکیت بالای توپ را برگزیدند و استراتژیشان برای تیم ملی هم همین است. هاجسون نیز با همین استراتژی تیم را به بازیهای یورو فرستاد.
اما شکست این استراتژی هم در انگلیس و هم در یونایتد، تا حدودی آنها را به این سبک بدبین کرد. در همین بین، کونته با چلسی چیزهای جدیدی را وارد فوتبال این کشور کرد و با قدرت قهرمان لیگ شد. بیشتر کارشناسان در آن موقع به سبب حرفهای کلیشهای حول کونته، دلیل این موفقیت را دفاع خوب این تیم میدانستند. ولی خوب حالا همه چیز فرق کرده. کونته با احتیاط بیشتر و دفاع قدرتمندتر تیم را به بازی میفرستد. این فصل تعداد مهاجمان تیمش را از سه به دو کاهش داده. پس چرا دیگر آن دفاعی که همه صحبتش را میکردند، چلسی را به صدر نمیرساند؟
بیایید از جنبههای دیگر به قضیه نگاه کنیم.
آلونسو از اولین خریدهای کونته در چلسی بود و موزس هم بازیکنی کلیدی در اوایل دوران این مربی بود. وجه اشتراک این دو بازیکن، پویایی و تحرکشان کنار خط است. همچنین هردوی آنها میتوانند به خوبی کانال کناری زمین را پوشش داده و دست بالهای تهاجمی برای نفوذ بیشتر به مرکز را بازتر کنند.
حالا بیایید نگاهی به بعضی خریدهای تابستانی تیمهای برتر جزیره بیندازیم.
تاتنهام اوریه، آرسنال کولاسیناچ و سیتی واکر و مندی و دانیلو را جذب کردند.
همچنین رقابت شدیدی برای جذب اوریه بین منیونایتد و تاتنهام وجود داشت و دنی رز نیز بارها به منچستر لینک شد و میشود.
شاید فهمیده باشید که همه ی تیمهای بزرگ به دنبال بازیکنانی شبیه آلونسو و موزس رفتند. بازیکنانی که پویایی خوبی در کانال کناری دارند، مدام با اورلپ هایشان دفاع حریف را دور میزنند، در خلق موقعیت شرکت دارند و همانطور که گفته شد آزادی بیشتری برای بالهای تهاجمی ایجاد میکنند. حالا دیگر پاسها در جهت رسیدن به پشت دفاع داده میشوند نه برای مالکیت...
پیش از این، تفکر بیشتر مربیان این بود که (اگر در برابر تیمی با دفاع سازماندهی شده قرار می گیرید؛ به جای اقدام سریع و با عجله به حمله و بازی مستقیم، توپ را حفظ کنید تا شکافی به وجود بیاید.) اما این تفکر نیز از جام جهانی ۲۰۱۴ طرفداران خود را از دست داد. مسابقاتی که اسپانیا در دور گروهی آن حذف شد. با گذر زمان شکست ها بیشتر هم شدند. اخراج فنخال از یونایتد، شکست بایرن گواردیولا از تیمهای اسپانیایی، ناکامی انگلیس با همین طرز تفکر در یورو ۲۰۱۶ ، صعود نکردن هلند به جام جهانی و...
و حالا تیم چلسی طرز تفکر جدیدی در حملات را به دنیای فوتبال حاکم کرده بود. فصل پیش که چلسی قهرمان شد، تک تک حملاتشان بوی گل میداد. زمانی که تیم حریف به یک سمت شیفت میشد با تغییر نقطه ی سریع حمله شیفت دفاعی را تخریب میکردند. زمانی که برتری عددی داشتند، با حرکات ترکیبی فوقالعاده هماهنگ از دفاع حریف عبور میکردند. زمانی که پرس میشدند با بازی تکضرب، سریع و حمایتهای خوب از فشار رها میشدند. موقعی که یکی از بازیکنان صاحب توپ میشد از چند جهت با سرعت بسیار بالا حمایتش میکردند. حالا طرز تفکر این بود:( اگر در برابر تیمی یا دفاع سازماندهی شده بازی میکنید، مدام با نقشههای مختلف حمله، فشار وارد کنید. در تلاش برای ایجاد موقعیت با تاکید بر سرعت، بازی تک ضرب رو به جلو و حمایتهای چند جانبه باشید.)
اما چه به سر آن تیم استثنایی آمد؟
فشار نود دقیقهای همه جانبه با حمایت های چند نفری که به سرعت از بازیکن صاحب توپ صورت میگرفت، شاید برای تیمی با بهترین مربیان و امکانات بدنسازی که تنها در بازیهای داخلی میجنگد آسان باشد. اما برای همان تیم با تقویم سنگین تر و مسابقات اروپایی آنهم در سال منتهی به جام جهانی، خسته کننده است.
لحظاتی در بازی چلسی فصل پیش، با هفت نفر حمله میکردند که باعث میشد دستشان برای اجرای نقشه های مختلف حمله باز باشد. دلیل این تعداد زیاد بازیکن، حضور و مشارکتهای مفید چهار هافبک این تیم بود. اگر هافبک باکس تو باکس را هافبکی بدانیم که در تمام طول زمین از باکس محوطه ی جریمه ی خودی تا محوطه حریف حضور موثر دارد؛ هر چهار هافبک این تیم در سیستم ۳-۴-۳ فصل گذشته باکس تو باکس بودند و حتی ممکن است دلیل فروش ماتیچ و خرید باکایوکو هم همین بوده که ماتیچ استقامت هوازی کمتری دارد و باکایوکو در این نوع بازی بسیار بهتر عمل میکند.
با موفقیت این تیم، تیمهای دیگر هم شروع به تقلید از آنها کردند.
✒️نویسنده: میثاق شفیعی