[
ملکه الیزابت: اگر قرار است به چیزی سوگند بخوری که مردمان باورش کنند، باری، به چیزی سوگند بخور که از ستمِ تو در امان مانده است.
ریچارد: پس قسم به خودم...
ملکه الیزابت: تو حُرمتِ خویش را شکستهای.
ریچارد: باری، قسم به دنیا...
ملکه الیزابت: که آکنده از ستمِ توست.
ریچارد: به مرگِ پدرم...
ملکه الیزابت: که زندگانیِ تو ننگیناش کرد.
ریچارد: پس به خدایی که در آسمان است.
ملکه الیزابت: جفایی که در حقِ خدا کردی از همه بیشتر است. ... اکنون دیگر به چه چیز سوگند توانی خورد؟
ریچارد: به زمانی که خواهد آمد.
ملکه الیزابت: که تو پیشاپیش در زمانِ گذشته، آلودهاش کردهای. ... به آینده سوگند مخور که گذشته را چندان به ستم آلودهای که آینده پیشاپیش تبه شده است [۲۱۳].
]
نمایشنامهٔ ریچارد سوم. نوشتهٔ ویلیام شکسپیر. ترجمهٔ عبدالله کوثری. نشرِ نی.
*. نقاشیِ متن اثری از «ویلیام هوگارت» است.
برای سَرَک کشیدن در واژهها، کتابِ تلگرافی را دنبال کنید.