یک پشت کنکوری موفق
یک پشت کنکوری موفق به نام امین برای شما این مقاله رو نوشته برای شما که شما هم مثل ایشون بتونین موفق بشین:
فکر میکنم ۲۲ خردادماه بود.امتحانات نهایی سال سوم شد و از یه دانش آموز سال سومی تبدیل شدم به داوطلب کنکور سراسری!
با انرژی و محکم تصمیم داشتم درس بخونم و تلاش کنم تا به هدفم که رشته پزشکی بود برسم.پس تصمیم گرفتم از همون تابستون شروع کنم و دروس پایه رو مرور کنم.
طی تابستون نسبتا خوب پیش رفتم و تسلط نسبی روی دروس سال دوم و سوم پیدا کردم تا اینکه مهرماه رسید و شدم سال چهارمی…
توی مدرسه و تحت تاثیر جو نامناسب همکلاسی ها و انرژی های منفی کم کم متاسفانه انگیزه ام کم شد و از هدفم دور شدم. با درگیر شدن با روزمره گی،تلاشی که لازم بود برای رسیدن به هدفم رو انجام ندادم و طی آزمونهایی که میدادم نتیجه دلخواه نبود.
گذشت تا اینکه رسیدیم به امتحانات پایان سال چهارم یا همون پیش دانشگاهی. ۳۰ اردیبهشت آخرین امتحان رو دادم و شدم فارغ التحصیل.
۴۰ روز وقت داشتم تا کنکور.از اینور و اون ور، دوستان و اطرافیان انرژی منفی میومد که امسال دیگه نمیشه و سال دوم هم هست و دیگه درس رو بیخیالش و همچین حرفایی.
نشستم با خودم فکر کردم. فکر کردم من که امسال رو درس نخوندم.الان هم ۴۰ روز تا کنکور مونده. اگه حتی بخوام برای سال دوم بمونم هم الان وظیفه ام درس خوندنه و هرچی الان بخونم برای سال دوم هم به دردم میخوره و کارم راحت تره.
با این فکر شروع کردم به طور جدی درس بخونم و تعدادی مبحث از هر درس رو انتخاب کردم تا اونهارو تاکنکور بخونم و مسلط بشم.
رتبه تخمینی توی آزمون آخری که شرکت کرده بودم ۷۰۰۰ تا۸۰۰۰ بود.
با تلاش توی اون ۴۰ روز تونستم خیلی بهتر بشم و این باور در من ایجاد شد که اگه با اراده، درست و اصولی درس بخونم واقعا میشه نتیجه گرفت و مسلط شد. با خودم میگفتم کاش زودتر به خودم اومده بودم و بیشتر تلاش میکردم.
کنکور از راه رسید و ۱۰ تیرماه تجربه اولینکنکور رو گذروندم.
مردادماه رسید و زمان اعلام رتبه ها. سازمان سنجش لود شد و رتبه ام روی صفحه مانیتور ظاهر شد.
۲۴۱۷ منطقه!
ناراحت شدم از اینکه چرا اینقدر بد شده رتبه ام و با این رتبه اصلا نمیشه به پزشکی فکر کرد اما در کنارش خوشحال شدم از اینکه با تلاش توی اون دوره آخر تونستم اینقدر رتبه ام رو بهتر کنم.
تصمیم گرفتم باقی تابستون رو استراحت کنم و از مهرماه شروع کنم به تلاش کردن.
توی اون دوره ۴۰ روزه، سعی کردم بیش از پیش توانایی هامو بشناسم،بفهمم چه نوع مطالعه کردنی برای من بازدهی بیشتری داره و اشکالاتی که توی مطالعه کردنم دارم رو شناسایی و رفع کنم.
برای همین خیالم راحت بود که امسال که باز میخوام تلاش کنم، میخوام چیکار کنم، چطور مطالعه کنم و چطور اراده و انگیزه ام رو حفظ کنم.
از مهرماه با تجربه سال پیش و با توکل به خدا این بار بهتر و درست تر شروع کردم و تا کنکور به تلاشم ادامه دادم. ۹ تیر ۹۱ با دومین بار تجربه کردن کنکور خداروشکر تونستم بهتر نتیجه بگیرم و به هدفم برسم.
به دوستان کنکوری ام هم پیشنهاد میکنم که اگه تا الان هم تلاش نکردن این مدت آخر رو سعی کنن با اراده و جدی تلاش کنن.
خب الان حتی اگه وقت کمی هم دارید شروع کنید و مایوس نشید.
به چندتا نکته توجه کنید.
قرار نیس روزهای پیش رو مثل روزهایی ک بیهوده گذشت بگذره و اگر اینطوری بشه فاجعه ست.
قدم اول شناسایی ایرادات و اشکالات عملکردمونه.با خودتون روراست باشین و اشکالاتتون رو قبول کنین.
قدم دوم اینه که باید به طور جدی و مردونه به خودمون قول بدیم ک اشکالاتمون رو رفع میکنیم و دیگه تکرارشون نمیکنیم.
قدم سوم هدف است.هدف درست و واقعی برای درس خواندن لازم است.
چهارمین قدم برنامه ریزی هست.بدون برنامه هیچ کاری نمیشه انجام داد.
و بالاخره بعد از طی این اقدامات میتونیم به هدفمون برسیم.
ان شاءالله…
شاد و موفق باشین