استقلال کاتالونیا و پیکه و پپ؛
چرا آنها یک سلبریتی صرف نیستند؟
"این نوشته با محوریت تاثیر پیکه و پپ گواردیولا ؛نگاهی اجمالی بر حال و هوای این روزهای کاتالونیا و مردمی که خواستار استقلال گرفتن خود هستند، داشته است."
یک:
نقشی که سلبریتیها در جوامعشان دارند، آنها را به سر تیتر تمامی اتفاقاتی که بطور مستقیم به آنها مربوط است و نیست تبدیل میکند. اساسا نگاه به سلبریتیها همیشه فراتر از حرفهی تخصصیشان بوده است. گاه موضعگیریهایشان یکباره محبوبشان میکند و گاه سکوتشان از آنها یک شخص معمولی به بار میآورد و گاه در برخی بزنگاههای تاریخی خائن...
سلبریتیهایی که به محبوبیتشان خیانت نمیکنند و در نزاع سیاسی ملت و دولت پشت مردم میمانند و حتی رهبرشان میشوند و البته هستند سلبریتیهایی که بخاطر حفظ موقعیت خود سکوت را برمیگزینند و یا حتی به حمایت از سیاستهای غلط سیستمهای حکومتی میپردازند.
ورزش به عنوان یک پدیده محبوب و تاثیرگذار در جامعه از این قائده مستثنی نیست و جبههگیریها و واکنشهای سلبریتیهای ورزش نقل همیشگی محافل و عموم جامعه است.
اظهارنظرهای چند روز پیش اسطورههای ورزش آمریکا و جهان؛ کوبی برایانت افسانهای و لبرون جیمز پادشاه بسکتبال جهان؛ در تقبیح سیاستهای نژادپرستانهی ترامپ و دفاع از استفن کری جنجال زیادی به پا کرد. ترامپی که بخاطر جنجال دو طرفه با استفن کری در تنگنا قرار گرفته بود ضربهی سهمگینی از طرف ورزش خورد. لبرون جیمز برایش نوشت: "آمدن به کاخ سفید افتخار بزرگی بود؛ قبل از آنکه تو به آنجا بیایی"..
در کنار مهارت و استعداد ذاتی "کوبی و جیمز و کری" همین کنار مردم بودن و مبارزاتشان با پدیدهی نژادپرستی آنها را تا این حد محبوب کرده است.
"ایگلسیا مارادونیانا" مارادونا را بخاطر پاهای اعجابانگیز و دستخدایش نمیپرستند؛ آنها عاشق کسی هستند که با پا و دست و حرفهای خود استعمار انگستان را زیر پای خود خورد کرد. آنها عاشق کسی هستند که صدای مردم آمریکای جنوبی در برابر استعمار بریتانیا شد.
کمی اینطرفتر در جنوب اروپا در جزیره "ایبری" قهرمانان متفاوتی وجود دارند. قهرمانانی که بیشتر از محبوبیتشان منفورند. قهرمانانی که در ایالت خود عاشقانه دوست داشته میشوند و در کل اسپانیا مورد نفرت عموم قرار میگیرند. کاتالان همیشه سرنوشت متفاوتی داشته است.
دو:
به ۱۱ جولای ۲۰۱۰ و استادیوم ساکرسیتی ژوهانسبورگ برمیگردیم. مصاف هلند با تاریخ فوتبالیِ پر آوازهاش در مقابل اسپانیایی که در اوج به سر میبرد. ۹۰ دقیقه پربرخورد ولی بدون گل تمام میشود. چند دقیقهای بیشتر به پایان وقتهای اضافه باقی نمانده است. درحالیکه تمامی جهان خود را برای تماشای جدال دو تیم در پنالتیها آماده میکند، دقیقه ۱۱۶ امِ بازی اینیستا پسر دوست داشتنی کاتالان گل قهرمانی اسپانیا را میزند. بازی پایان مییابد. درحالیکه راموس و کاسیاس پرچم قهرمانی اسپانیا را به چمن میآورند تا بازیکنان با آنها دور افتخار بزنند، ناگهان اتفاقی میافتد که کام این قهرمانی را برای بخصوص اسپانیاهای متعصب تلخ میکند. پویول و پیکه و بوسکتس و ژاوی و .. پرچم کاتالونیا را در دست گرفته و جشن میگیرند. اشکهای شوقشان چنان قطره قطره پرچم کاتالونیا را خیس میکند که گویی این ارتش ۷ نفره انتقام سال ۱۷۱۴ را از از هلند و اسپانیا مشترکا میگیرد. گویی" بوربونها"ی سال ۱۷۱۴ نسبتی با این هلند دارند. اما این بوسهها و اشکها و لبخندها و دور افتخار با پرچم کاتالونیا جوب دندانشکنی نیز برای مصوبه اخیر مجلس ملی اسپانیا در رابطه با "کاهش اختیارات خودمختاری کاتالانها از ژوئن ۲۰۱۰" بود. بیشک صحنههای پس از فینال تمامی اعضای حزب محافظهکار «مردمی» اسپانیا، دادگاه قانون اساسی، مجلس ملی و دادگاه عالی قضایی اسپانیا که نقشی اساسی در باطل شدن مصوبه سال ۲۰۰۶ (خودمختاری گسترده ایالت کاتالان) داشتند را به فکر فرو برده بود. آیا آنها با خود میگفتند کاش این مصوبه را نه ژوئن بلکه آگوست و بعد از جام جهانی باطل میکردیم؟ قطعا این را میگفتند. اما واقعا داستان مبارزهای که از ۱۷۱۴ آغاز شده بود و کیلومترها آنطرف تر در ژوهانسبورگ به اوج خود رسیده بود قرار بود همینجا و ۱۱ جولای تمام شود؟
سال ۲۰۱۲ در تظاهرات نیم میلیونی در شهر بارسلون ستارههای موسیقی و ورزش در کنار مردم در خیابانها آواز استقلال سر میدهند. پیکه با مصاحبههای جنجالیاش مردم را به خیابانها فرا میخواند. چه شده است که این کینه و بغض فوران کرده است؟
پپ گواردیولا و نوامبر ۲۰۱۴ و رفراندوم نمادین در کاتالان؛
بازی با آینتراخت فرانکفورت که تمام میشود پپ دستور تمرینات را به دستیار خود میسپرد و به همراه دیگر دستیار خود با اولین پرواز خود را از مونیخ به بارسلون میرساند.
- آقای گواردیولا شما چند روز دیگر مسابقه مهمی دارین ولی الان به جای اینکه آلمان باشین و تیمتونو تمرین بدین توی بارسلون و پای صندوق رای هستین؟
- البته که من یک حرفهای هستم و به بایرن متعهدم و تمام تلاشم رو میکنم ولی من یک روز مرخصی گرفتم تا در تعیین سرنوشت ملتم شرکت کنم. آنچه امروز اتفاق میافتد، گامی مهم است. بسیار خوشحالم که در اینجا حضور دارم و رای میدهم. واقعا راحت نیست اما ما همه اکنون اینجا هستیم. سیاستمداران باید به حرف و رای اکثریت مردم گوش داده و به خواست آنها احترام بگذارند. با تدابیر شدید امنیتی و حضور پلیس ملی اسپانیا در کاتالونیا تنها ۳۳ درصد شهروندان صاحب حق رای کاتالونیا در این رفراندوم شرکت میکنند و «آری نمادین» با ۸۰ درصد آرا پیروز میشود.
بعد از پیروزی این رفراندوم نمادین جرارد پیکه از برگزاری رفراندوم رسمی در آیندهای نزدیک صحبت میکند و پپ در جواب سوالی که در آلمان از او پرسیده شد میگوید:
" سرمربیگری تیم ملی اسپانیا؟ نه آرزوی من سرمربیگری تیم ملی کاتالونیاست."
فشارهای ملیگرایان اسپانیا علیه پیکه و پپ بیشتر شده است. صحبتهایی مبنی بر کنار گذاشته شدن پیکه از تیم ملی اسپانیا به گوش میرسد. ویسنته دلبوسکه به او نیاز مبرم دارد. در تمامی استادیومهای اسپانیا پیکه هو میشود. در جریان دیدار رئال و بارسا وقتی کل استادیوم جرارد را هو میکنند او دستهای خود را از پایین به بالا میبرد و میگوید که بلندتر مرا هو کنید. بلندتر مرا هو کنید. من به هو شدن از طرف شما، من به فحشهای شما افتخار میکنم. من یک کاتالانیام.
نفرتها به پیکه در تمامی اسپانیا به اوج خود رسیده است. پیکه در توییتر بارها از رفراندوم اوکتبر ۲۰۱۷ حرف میزند. پپ در کنفرانسهای خبری خود از رفراندوم به عنوان حق طبیعی مردم برای تعیین سرنوشت خود حرف میزند و میگوید استقلال تنها راه نجات ملت کاتالونیاست. همین حرف پپ سخت تامل برانگیز است. نجات از چه؟ درست است که ۲۰ درصد از تولیدات ناخالص اسپانیا که ازکاتالونیا به دست میآید خرج کل اسپانیا میشود و این برای مردم منطقه قابل قبول نیست. اما واقعا مسئله فقط مسئلهی اقتصادیست؟
گواردیولا میگوید ما ملتی جدا از اسپانیا هستیم.
در تحلیل کارشناسان، کاتالونیا بدون شک عوامل لازم را برای داشتن یک «ملت» دارد: مردمی با زبان، فرهنگ، تاریخ و اقتصاد متفاوت از کشور مادر، اسپانیا. خودمختاری این منطقه هم در کشور یکپارچه اسپانیا به دلیل همین ویژگیها محقق شده است. گرچه حتی داشتن زبان و فرهنگ و تاریخ مشترک(که نیست) هم نمیتوانست دلیلی برای نادیده گرفتن خواستهی کاتالونیا در برخورداری از حق طبیعی خود برای تعیین آیندهی سیاسی منطقهشان باشد. اما کسب استقلال و ساختن یک دولت-ملت جدید حتی در کشور دموکراتیکی مثل اسپانیا کار سادهای نیست.
روزها از کنار هم میگذرند و شور و شوقی که برای رفراندوم وجود دارد در تمامی شهر طنین انداز شده است. نیوکمپ هر هفته با فریادی رساتر در دقیقه ۱۷ و ۱۴ ثانیه ندای آزادی سر میدهد. ایندفعه قضیه خیلی جدیتر شده است.
دادگاه عالی اسپانیا در حکمی برگزاری رفراندوم جداییطلبانه در کاتالونیا را غیرقانونی اعلام میکند. پلیس ملی اسپانیا آمادگی خود را برای حضور در کاتالونیا برای مواجهه با جداییطلبان اعلام کرده است.
یک اکتبر نزدیک است. پیکه بار دیگر از لزوم حضور حداکثری کاتالانیها در پای صندوقهای رای حرف میزند.
شنبه ۳۰ سپتامبر ۲۰۱۷:
با اعلام پلیس ملی اسپانیا مبنی بر افزایش نیروهای خود در کاتالونیا؛ جوانهای بارسلون از بیم اینکه مکانهای اخذ رای توسط پلیس ملی اشغال شود، بسیاری از مدارسی که قرار است مردم در آنجا رایهای خود را به صندوقها بیندازند را تحت اختیار خود درمیآورند. اما تلاششان فقط میتواند ۸۳۵ مدرسه را نجات دهد و حدود ۱۳۰۰ حوزهی رای توسط پلیس ملی اشغال میشود.
یکشنبه یکم اکتبر ۲۰۱۷:
ساعت ۴:۳۰ بامداد و مردمی که عاشقانه صف کشیدهاند. قرار است جشن پیروزی عصر در نیوکمپ گرفته شود. در بازی بارسا و لاسپالماس. به راستی چه چیزی با جدایی از اسپانیا بدست میآورند؟
صندوقهای اخذ رای شروع به کار میکنند. هنوز یکی دو ساعت نگذشته که پلیس ملی اسپانیا در تمامی شهر حکومت نظامی اعلام میکند. تدابیر امنیتی نسبت ب روز قبل چند برابر شده است. بسیاری از مردم از خانههاشان نمیتوانند بیرون بیایند. حملهی نیروهای امنیتی به حوزههای رایگیری اتفاقات وحشتناکی را رقم میزند. صدها نفر مجروح شده اند. جرارد پیکه چند دقیقه پس از اینکه رای خود را در صندوق میاندازد اینچنینتوییت میکند: « اتفاقات امروز شرم آور هستند و تصاویر، به خودی خود بیانگر همه چیز است.»
پیامهای دلگرم کنندهی سلبریتیهای کاتالان که مثل همیشه قهرمانهایشان هستند دلگرمشان کرده است. آنها حالا از قبل هم مصمم تر شده اند. ژاوی در پیامی ویدئویی به شدت از اتفاقات امروز انتقاد میکند و میگوید در هر حالت در کنار ملت کاتالان است.
ساعت ۱۷:۴۵: بازی پس از کش و قوس فراوان حول برگزاری یا لغو آن سرانجام برگزار میشود.پیکه و کاتالانیهای بارسا که بخاطر اعتراض به اتفاقات امروز حاظر به انجام بازی نیستند با درخواست والورده و نیز تهدیدهای فدراسیون در آخرین لحظات حاظر به انجام بازی میشوند. استادیوم خالی از جمعیت است. همین استادیوم خالی پر از حرف است. بازیای که با اعلام پلیس ملی اسپانیا پشت درهای بسته برگزار میشود. همین نشانه خوبیست که کار ملت کاتالان به ثمر رسیده. همین نشان میدهد که چقدر اسپانیا از حضور ملت کاتالان واهمه دارد. آسیمیله و اقتدارگرایی و استعمار ابدی نیست و روزی میرسید که ملت طعم آزادی را میچشیدند؛ اما هیچ تردیدی در این نیست که پیکه و پپ در جهانیتر شدن کاتالونیا در اینکه مردم شجاعانهتر فریاد بزنند؛ تمام قد ایستادند. و مردم امروز شجاعانه فریاد میزنند؛ با وجود حکومت نظامی با وجود مجروح شدن صدها تن با وجود برگزاری بازی بارسلونا پشت درهای بسته؛ حتی از سکوها خالی نیز فریاد میزنند: "ما با جدایی" استقلال" بدست میآوریم".
درحالیکه مقامات بارسا در اعتراض به اتفاقات امروز یک به یک استعفا میدهند پیکه بعد از بازی با چشمانی گریان میگوید: من به مردم کاتالان افتخار میکنم. امروز تلخترین روز زندگیِ من بود. ما ۶ یا ۷ تظاهرات بدون خشونت تاکنون داشته ایم و اتفاقی که امروز رخ داد، در تمام جهان دیده شد. من یک کاتالان هستم(گریه اش شدید می شود)، من احساس یک کاتالان دارم. پلیس و گارد امنیتی اینجا آمدند و چنین کارهایی انجام دادند. اگر سرمربی یا فدراسیون فوتبال اسپانیا فکر می کند من مشکل هستم، من قبل از جام جهانی از تیم ملی اسپانیا خدافظی می کنم. ما اقلیت نیستیم. ما میلیون ها انسان هستیم. ما بد نیستیم. ما می خواهیم رای دهیم. رفتن به تیم ملی ربطی به وطن پرستی ندارد، بلکه در مورد این است که کارت را به نحو احسن انجام دهی. بازیکنان دو رگه زیادی هستند که این کار را می کنند.
امروز فوتبال، کمترین اهمیت ممکن را داشت. من فقط می خواستم بازی تمام شود. عکس هایی که امروز دیدم را باور نمی کردم. تصمیمی که امروز گرفتند، یکی از بدترین تصمیم هایی بود که طی ۴۰ تا ۵۰ سال اخیر در این کشور گرفته شده است. تنها جدایی بین کاتالونیا و اسپانیا بیشتر شد. "
درحالیکه درگیری در ایالت کاتالونیا بین مردم و پلیس اسپانیا ادامه دارد و هر لحظه بر شمار تجمعکنندگان در حوزههای رای افزوده میشود و سرود آزادی کاتالونیا در جای جای شهر به گوش میرسد، حرفهای جرارد پیکه تیتر یک تمامی خبرگزاری های مهم جهان شد. مردم کاتالان این بار گریهشان در هم آمیخته از نفرت از اسپانیا و نیز گریه شوق حاصل از داشتن ابر قهرمانی مثل جرارد پیکه بود.
حوادث ادامه خواهد داشت. تبعات اتفاقات امروز لحظه به لحظه زیاد خواهد شد. با همهی این اتفاقات اینبار نیز معلوم نیست استقلال کامل کاتالونیا تا کی به تاخیر خواهد افتاد؛ اما همراهی و همدلی ملت و سلبریتیها در پافشاری در برابر حقوق خود حس شیرینیست که هر روزه تعداد زیادی را با خود همراه میکند. حسی که در آیندهای شاید هم نزدیک فعلشعار انقلابی "ما با جدایی "استقلال" به دست میآوریم" را به ماضی ساده تبدیل خواهد کرد.
سه:
با نگاهی بر ماجرای امثال پپ گواردیولا و جرارد پیکه ناخودآگاه ذهنمان به طرف سلبریتیهای وطنی سرازیر میشود. اتفاقی که برای پیکه و پپ گواردیولا میافتد باعث میشود آنها منفور مادرید و کل اسپانیا شوند و محبوب ملت خود. اتفاقی که در ایران رخ میدهد برعکس همین قضیه است. شاید سرکوب و آسیمیلاسیون سبب شده است که اینها در شناخت خود و هویت خود دچار مشکل شوند. وگرنه شاید از چیزی دفاع میکنند که به زعمِ خود در ذهنِ خود از آن به "من" تعبیر میکنند. گواردیولا در بازگشت به نیوکمپ در قامت سرمربی بایرن حس غرور خود را از سرودی که طرفداران در دقیقه ۱۷ و ۱۴ ثانیه میسرایند بیان میکند. این طرفتر علی دایی پس از بازی تراکتور و پرسپولیس در کنفرانس خبری بازی در تبریز در حاشیهی شعارهای هویتطلبانه و "یاشاسین آذربایجان" گفتن طرفداران تراکتور، برافروخته میگوید: "یک عده پانترک اومدن از آتا ترک حمایت میکنن. فدراسیون و مسئولین باید بیان جلوشو بگیرن."
تیری هانری بازیکن فرانسوی اسبق بارسلونا که شهروند افتخاری کاتالونیا را یدک میکشد در مصاحبههای خود ضمن محکوم کردن اقدامات حکومت مرکزی علیه کاتالانها از حقوق آنها دفاع میکند و میگوید: " حالا که من یک کاتالانی هستم هیچگاه سکوت نخواهم کرد ". درست است که داشتن دغدغه نسبت به مسائل جوامع مختلف به جغرافیا محدود نمیشود اما به نظر میرسد داشتن دغدغه مردمان یک جامعه نسبت به جایی که تعلق دارند بسیار بیشتر است و البته این امری طبیعیست. برای همین است که تیری هانری میگوید : " حالا" که من یک کاتالانی هستم "هیچگاه" سکوت نخواهم کرد". بیتفاوتی سلبریتیهای آذربایجانی نسبت به آذربایجان را هم در همین پدیده میشود جستوجو کرد. جایی که آنها در حس تعلق خود دچار پارادوکس شدهاند و وقتی برای توهین برنامهی فیتیله که از قضا خود مسئولین صدا و سیما ناچارا مجبور به عذرخواهی میشوند هیچیک از همین سلبریتیها اعتراضی نمیکنند. عجیبتر ؛ علی دایی در واکنش به خبری مبنی بر اینکه "علی دایی نیز توهین به ترکها را محکوم کرد" از طریق ارتباط تلفنی روی آنتن زندهی شبکهی دو در بخش خبری ۲۰:۳۰ میآید و میگوید: "این اظهارنظر خیالیست و من تکذیب میکنم. من هیچ برنامهای را محکوم نکردهام". بسیاری دیگر از سلبریتیها به مانند علی دایی ککشان هم نمیگزد.
اتفاقات امروز کاتالونیا و ضرب و شتم مردم معترض با وجود رسانههای آزاد و نیز مصاحبههای تند سلبریتیهایشان تیتر یک تمامی خبرگزاریهای جهان شد. درحالیکه اعتراضات خیابانی دهها هزار نفری شهروندان ترک که با خشونت پلیس مواجه شد در نبود رسانههای آزاد و نیز سکوت معنادار سلبریتیهای حکومتی در رسانههای جهان بازتاب آنچنانی نداشت. هزاران نفری که آمدند زخمی شدند، روانه زندان شدند تا فریاد بزنند حس تعلق به "منِ" واقعیشان را از دست ندادهاند. آنها سختگیرانه در دستهای خود هویت خود را نگه داشتهاند.
آن طرفتر کاتالانها با افتخار میگویند پیکه و پپ گواردیولا از مایند و ما بر خود افتخار میکنیم. و اینطرفتر روز به روز شمار تعداد کسانی که امثال علی دایی و کریم باقری و ... در ذهنشان منفور میشود بیشتر میشود.
فارغ از شخصیت فوقالعاده این دو قهرمان شاید در ساختن پیکه و پپ خود مردم کاتالان هم نقشی فوقالعاده داشتهاند. بی شک آیندهی آذربایجان پیکه و پپهای فراوانی در خود خواهد دید.
پ.ن: شاید مسئله این نیست که چرا آنها یک سلبریتی صرف نیستند؟! شاید مسئله اینست که چرا اینها یک سلبریتی صرف هستند؟
یادداشت یکم غروب یکشنبه اول اوکتبر ۲۰۱۷، در روز برگزاری رفراندوم استقلال کاتالونیا/ یاور سلطانی
https://m.facebook.com/story.php?story_fbid=285231905301580&id=100014443...