goo.gl/itQJjG لینک این مطلب در سایت طرفداری
در بازی پوزیسیونی یک روش قدیمی برای کسب برتری " کمی" وجود دارد که به آن “Salida Lavolpiana”یا روش (ریچارد لاولوپ یک سرمربی معروف آرژانتینی است که در سال 2003 جام کونکاکاف را با مکزیک دوست داشتنیاش برده بود. پپ گواردیولا چندین بار گفته که من عاشق تیم مکزیک سال 2006 هستم. مکزیک در جام جهانی 2006 در یک هشتم نهایی و در وقتهای اضافه بازی را با نتیجه 2-1 به آرژانتین واگذار کرد. بعد از این جام جهانی، مکزیک به رده چهارم رنکینگ فیفا صعود کرد.)*La Volpe میگویند.
بسیار پیشآمده زمانی که تعداد مهاجمان حریف با تعداد مدافعان تیم برابر است، پپ بازیکنان را مجبور کرده که به خط دفاعی برگردند و در همان حال سعی کنند فضایی در خط دفاعی حریف به وجود آورند. یعنی دفاع و حمله در یک زمان! این ایده به نظر ساده می آید اما اجرا کردن آن به هوش و نبوغ فوقالعادهای نیاز دارد. ارزش این ایده در نقلقولی از لیلو بیانشده است:
"بازی پوزیسیونی شامل ایجاد برتری در خط دفاعی تیم خودی علیه تیمی که شما را پرس میکند نیز میشود. زمانی که اولین لمس توپ تمیز و باهدف باشد، بسیار آسانتر میتوان ترتیب یک حملهی موفق را داد."
یکی دیگر از راههای کسب برتری در خط دفاع استفاده از دروازهبان است. پیش بردن خط دفاعی خود به سمت دروازه حریف و آرایش مدافعان در میانه زمین میتواند یک حملهی بهینه را ترتیب دهد. زمانی که خط دفاع به جلو پیش میرود، دروازهبان مانند یک "Sweeper" عمل میکند. معمولاً این دروازهبان ها بازی با پا خوبی دارند و میتوانند فضاهای پشت دفاع را پوشش بدهند. در این زمینه، "Salida Lavolpiana" یک زیرشاخه دارد و معمولاً زمانی استفاده میشود که حریف از دو مهاجم نوک (Striker) استفاده کند. در این واریانت دو مدافع مرکزی از هم باز میشوند و هافبک دفاعی (ترجیحاً یک Regista) به فضای بین این دو مدافع میرود و درنتیجه آرایش خط دفاعی تیم به سه مدافع تغییر پیدا میکند. بهعلاوه دروازهبان نیز میتواند بهعنوان یک بازیکن کمکی به این سه مدافع اضافه شود تا وضعیتی ایده آل در دفاع به وجود بیاید. دراینبین فول بکها به خط هافبک اضافه میشوند تا نه فقط دو گزینه برای پاس در اختیار تیم بگذارند، بلکه در فاز هجومی نیز برتری عددی به وجود بیاورند. این موقعیت یک برتری 3 در برابر 2 ایجاد میکند، یعنی یک بازیکن آزاد. خوان مانوئل لیلو از این شاخه به عنوان یک اصل یاد میکند.
پپ گواردیولا با این روش خو گرفته و تقریباً در اکثر (اما نه همه) بازیهایش از "Salida Lavolpiana" استفاده میکند. بارها دیدهایم که پپ گواردیولا چه در بایرن و چه در بارسا دو مدافع وسط خود را به گوشههای زمین میفرستد و یک هافبک دفاعی را به عنوان مدافع سوم به این دو اضافه میکند. پرارنائو خواستگاه "Salida Lavolpoana" را اینطور توضیح داده است:
" اگرچه این (Salida Lavopiana) بیشتر در فصل 2010-2009 در بارسلونای پپ گواردیولا رواج پیدا کرد اما این ایده بیشتر در مکزیک استفاده میشود. La Volpe این اصل را از دهه 90 میلادی با تیم خود به اشتراک میگذاشت. زمانی که این مفهوم در تیم ملی مکزیک استفاده میشد، پپ گواردیولا در Dorados de Sinaloa بازی میکرد، افکار پپ نیز از همین دوران شکل گرفت."
یکی دیگر از راههای کسب برتری، برتری" کیفی" است. هدف این ایده شناختهشده، جستوجو برای برتری کیفی 1 در برابر 1، 2 در برابر 2 و... میباشد. یعنی قرارگیری بهترین بازیکنان خودی در مقابل بدترین بازیکنان حریف. این یک استراتژی رایج در فوتبال است. پاکو سریول حرف بسیار جالبی زده است:
" بهطورکلی سه نوع برتری وجود دارد؛ کمی، کیفی، موضعی. اما هیچکدام با برتری 1 در مقابل 1 برابری نمیکند."
در نقلقول بالا پاکو علاوه بر دو نوع برتری ذکرشده (کمی و کیفی)، از برتری "موضعی" نیز یادکرد. به این نوع برتری، برتری فضایی نیز میگویند. در Positional Play، بازیکنان در نقاط مختلف زمین در گردشاند. این حرکات باعث گیج شدن مدافعان و ایجاد فضا در بین آرایش تیم مقابل میشود. در این نوع برتری تمرکز زیادی بر فضای بین خطوط وجود دارد. هر بازیکن به موقعیت خودش نگاه میکند و آزادانه در بین خطوط دفاعی حریف بهصورت عمودی، افقی و یا اریب میچرخد.
مناطق خاصی وجود دارند که بازیکن باید در زمانهای خاص آنها را اشغال کند. این مکانها یا مناطق خاص باید با توجه به موقعیتهای مختلف اشغال شود. همیشه یک سری از بازیکنان حرفهای آن مناطق خاص را در ارتباط با توپ اشغال میکنند، بازیکنانی که در این نوع از برتری ایفای نقش میکنند باید بسیار انعطافپذیر باشند و بتوانند چندین وظیفه را به دوش بکشند. یک بازیکن باید علاوه بر حرکت توپ به حرکت همتیمیهای خود، بازیکنان تیم مقابل و فضاهای ایجادشده نیز توجه داشته باشد. آریگو ساکی زمانی که آن میلان رؤیایی با دفاع کمنظیرش را بنا کرد (میلانی که دو سال پیاپی بااقتدار و کمترین بهره مندی از شانس، قهرمان اروپای آن دوران شد. ساکی یکی از بنیانگذاران دفاع به سبک Zonal Marking بود)، هدف مشابهی را بیان کرد:
"بازیکنان ما چهار هدف مرجع دارند: توپ، فضا، حریف و بازیکنان همتیمی. هر اتفاقی که در زمین میافتد به این 4 عامل بستگی دارد. هر بازیکن خودش باید تصمیم بگیرد که کدام هدف عامل حرکت او خواهد شد."
این عوامل و برتریها، اثرات جالبی بر بازی میگذارند. مثلاً زمانی که فضا شلوغ میشود ترکیبها نیز فشردهتر میشوند. یا وقتیکه خطوط دفاعی در نزدیکترین مکان شکسته شوند، در دورترین نقطه از توپ نیز فضایی برای بازیکنان ایجاد میشود. این اتفاقات باعث تثبیت موقعیت تیم در زمین میشود. هماهنگی و نظم در زمان مالکیت توپ، عامل اصلی یک کانتر پرس (Gegenpress یا Counter Press) موفق است. کانتر پرس یعنی ایجاد فشار و پرس سنگین بر روی تیم حریف بلافاصله پس از دست دادن توپ و بدون اتلاف وقت بهقصد در اختیار گرفتن دوباره مالکیت توپ و میدان. در بازی پوزیسیونی فاز هجومی و فاز دفاعی نمیتوانند از هم جدا باشند و بسیار به هم وابستهاند.
ایدههای هجومی تیم تأثیر مستقیمی بر اصول دفاعی آن میگذارد (و بالعکس). وقتیکه تیم توپ را در اختیار دارد، آهنگ تیم با یک روند مشخص در تمام فازهای بازی هماهنگ میشود، حتی گواردیولا قانون 15 پاس (15-Pass Rule) را نیز ابداع کرده hsj. قانون 15 پاس به این معنا است که تیم نمیتواند یک ساختار هجومی مناسبی را قبل از پاس پانزدهم (یا بیشتر) ایجاد کند. این قانون برای بازیکن بهاندازه کافی زمان فراهم میکند تا در مکان درست قرار بگیرد و ثبات لازم را پیدا کند و بفهمد که دقیقاً باید چهکاری انجام دهد. یوهان کرایوف در یک مصاحبه حرفی بسیار عمیق و زد:
"میدانید چرا بارسلونا توپی را که از دست داده بهسرعت پس میگیرد؟ چون آنها مجبور نیستند بیشتر از 10 متر بهعقب بازگردند، همانطور که هیچگاه طول پاسهایشان از 10 متر تجاوز نمیکند. "
اسکار مورنو (ناشر کتاب Modelo de Juego del FC Barcelona) لزوم کنترل همهی فازهای بازی را در این نقلقول متذکر شده است:
" تا میتوانید بازیکنان تیم مقابل را تحریک کنید تا به توپ نزدیک شوند، هر چه تعداد نفرات بیشتری را تحریک کنید، فضای بیشتری برای بازیکن آزاد ایجاد میکنید. زمانی که توپ را از دست دادید بهسرعت آن را در مکانی پس بگیرید که باهم متحد هستید. تیم مقابل را از هم باز و تقسیم کنید قبل از اینکه آنها این کار را انجام دهند. بدیهی است که تمام اینها با هوشیاری در زمان حمله بهدست میآیند. "
ثبات دفاع از ثبات در حمله به وجود میآید. برای پپ مفهوم فازها نمیتوانند جدا باشند. بعضی از مفاهیم که منحصراً برای دفاع تعریف شدهاند، برای حمله نیز بهکار میروند. برای مثال در فوتبال، عنصر فعال دفاع است نه حمله. دفاع تعیین میکند که بازی چطور باید اجرا شود. آنها از منطقه خود دفاع میکنند و راههای رسیدن به گل را میبندند. دفاع قانون را ایجاد میکند، حمله به آن جواب میدهد و سعی میکند قانون را بشکند و گل بزند.
/پپ سعی میکند نگرش فوتبال مدرن را عوض کند/
در تیمهای پپ عنصر فعال فاز هجومی است. حمله تعیین میکند که بازی چطور باید بچرخد. حمله سعی میکند کنترل بازی را بهدست بگیرد و دفاع را از این این سلطه کنار بزند. یعنی عناصر هجومی میگویند که مدافعان چطور باید به حرکات جواب بدهند، نه اینکه مهاجمان در پاسخ به حرکات مدافعان واکنش نشان دهند. این ایده کلید کنترل میدان و حفظ بالانس در بازی است. برای اضافه کردن این اصل - یعنی خارج شدن از حالت کنش پذیری و انفعالی - بازیکنان باید به خوبی باهم تمرین کنند تا کنترل فازهای مختلف بازی را بهدست بگیرند. برای مثال زمانی که شاگردان پپ توپ را از دست میدهند بهسرعت آن را با Gegenpress خود پس میگیرند، به نظر میرسد تیمهای پپ حتی در فاز انتقالی (یعنی تغییر ریتم تیم از فاز هجومی به فاز دفاعی و بالعکس) نیز حالت کنشی دارند تا واکنشی. آنها پرس کردن وحشتناک و سریع را بهعقب رفتن و ایجاد یک دیوار دفاعی ترجیح میدهند. پپ حریف را تحتفشار میگذارد تا کاری را که خودش تعیین کرده اجرا کند، این کار بسیار بهتر از آن است که بهعقب برگردند و منتظر تصمیم تیم مقابل باشند. هدف این است که همیشه عمل باشند، نه عکسالعمل. حتی زمانی که توپ را ازدستداده اند و یا زمانی که در حال آرایش ساختار هجومی خود هستند.