مطلب ارسالی کاربران
اینزاگی جونور عجیبیه. ممکنه فردا، شبِ اون باشه
آدریانو گالیانی: یکی از قستهای مورد علاقهٔ من در داستانِ حضورِ کارلو در میلان، زمانی بود که شبِ قبل از فینالِ ۲۰۰۷ آتن در جلسهٔ تمرینیِ تیم حاضر شدم. پیپو اینزاگی مهاجمِ نوکِ ما خیلی ناآماده نشان میداد و حتا نمیتوانست توپ را بهدرستی کنترل کند. ما آلبرتو گیلاردینو [جیلاردینو] را هم در اختیار داشتیم، مهاجم قدرتمندی که در نیمهنهایی به منچستر یونایتد گل زده بود. همانطور که در زمین، کنارِ آنجلوتی ایستاده بودم و میدیدم اینزاگی تکتکِ توپها را از دست میدهد به کارلو گفتم:«چرا به گیلاردینو بازی ندیم؟ به نظر میرسه وضعیتش بهتر از اینزاگی باشه.» کارلو جواب داد:«اینزاگی جونور عجیبیه. ممکنه فردا، شبِ اون باشه.» اینزاگی در فینال دو گل زد.
در زندگی باید مردم را همانگونه که هستند پذیرفت. نمیتوان از کسی ذاتاً آرام است بخواهید آرنولد شوارتزنگر باشد و بالعکس. ذاتِ کارلو اینگونه است. بیفایده است اگر بخواهیم او را وادار به سختگیرتربودن یا زمختتربودن کنم یا اینگونه و آنگونه باشد، چرا که در آنصورت برخی از ویژگیهای مثبتِ خود را از دست میدهد[۹۲].
کتابِ «رهبریِ با آرامش؛ تسخیر قلبها و ذهنها و پیروز شدن در مسابقات». کارلو آنجلوتی، کریس برِیدی، مایک فورد. ترجمهٔ شورش بشیری. نشر میلکان.
خوشحال خواهیم بود که بخشِ «کتابِ تلگرافی» را دنبال کنید. بخشی برای ورق زدنِ کتابها.