مطلب ارسالی کاربران
کتابِ تلگرافی؛ رهبری، سر الکس فرگوسن
به مدتِ چندین سال سعی کردم تا درک کنم چرا بعضی از انسانها دارای انگیزهٔ بیشتری از دیگران هستند. امروز که سی سال از اولین روزهای مربیگریام گذشته هنوز هم مطمئن نیستم که توانسته باشم این معما را حل کنم، ولی یاد گرفتم چگونه این قدرت را مهار کنم. همانطور که گفتم برای من انگیزه از استعداد، ارزش بیشتری دارد. انگیزه برای من ترکیبی از اشتیاق برای کارِ سخت، تحمل عاطفی، قدرتِ بالای تمرکز و تنفر از شکست است [۵۷].
در دفترم، واقع در زمینِ تمرینِ کارینگتون، عکسی سیاه و سفید از دههٔ ۱۹۳۰ را نصب کردهام که یازده کارگر در نیویورک، روی تیرآهنی در ارتفاعِ چند صد متریِ سطح خیابان، در هنگامِ ساختِ پروژهٔ راکفلر سنتر (
Rockefeller Center) نشستهاند و مشغولِ صرف ناهارند. این تصویر مو بر تنم سیخ میکند.این کارگران بدون هیچ وسیلهٔ ایمنی و با کلاه پارچهای آنجا نشستهاند و حتی یکی از آنها در حالِ سیگار کشیدن است. برای بازیکنانم توضیح میدادم که اگر یکی از آنها دچار مشکل شود بقیهٔ همکارانِ او برای نجاتش تلاش خواهند کرد. میگفتم:«این روحِ تیمیه، یعنی وقتی که شما جونت رو برای دیگری به خطر میندازی. در یک باشگاه بدونِ وجودِ دیگری هرگز برنده نمیشین.»[
۱۰۷].
![](https://ts2.tarafdari.com/users/user241109/2017/article-1288822-0059aa091000044c-763_634x439.jpg)
بخشِ مهمی از رهبری، دربارهٔ بهرهبرداری از پنج درصدْ عملکردی است که حتی خودِ افراد از داشتنِ آن بیاطلاعند [۱۲۴].
یکبار،
جاک استاین به من گفت:«عاشقِ بازیکنانت نشو، چون اونا بهت خیانت میکنن.»کمی تلخ بود امّا جاک درست میگفت که نمیتوان به افرادی که با آنها کار میکنید خیلی نزدیک شد. تنها زمانی میتوان با بازیکنان رابطهٔ نزدیکی برقرار کرد که دچار مشکل شده باشند [
۱۲۶].
کتابِ«رهبری؛درسهایی که از زندگی و سالهای حضورم در منچستر یونایتد آموختم» سِر الکس فرگوسن و مایکل موریتز. ترجمهٔ حسین گازُر. نشرِ کولهپشتی.
قصد بر این است تا کتابهای فوتبالی و غیر فوتبالیِ مورد نظر به مرور و پیوسته در لیستی جامع و مرجع در برچسبِ «کتابِ تلگرافی» قرار گیرند. هدف از این امر، نه نقدِ کتاب بلکه نقلِ گزیدههایی از متنِ کتاب [و پیوستهای مورد نیاز!] میباشد. هدف، کتابخوان کردنِ فردی نیست! بلکه لذت بُردن از آنهاست.