دادگاهی که جهت محاکمه محکومیت وزارت امور قضایی آلمان نازی در نورنبرگ تشکیل شد، ماجرای محاکمه 16 تن از مجرمین قضایی این کشور بود که در این فیلم، تنها 4 نفر نشان داده می شوند. متهم اصلی این دادگاه، وزیر امور قضایی آلمان نازی بود که فرانس لگربرگر نام داشت. نام این فرد در فیلم دادگاه نورمبرگ، بنابر برخی ملاحظات، از فرانس لگربرگر به ارنست یاونینگ تغییر پیدا کرد. از میان 16 متهم قضایی دادگاه نورنبرگ، 10 نفر گناهکار شناخته شدند که حکم عموم آنان، حبس ابد تعیین شد. اما نکته جالب آنکه تا زمان نمایش این فیلم (سال 1962) بنابر ملاحظات سیاسی غرب برای جلب آلمان به سمت خود در ماجرای جنگ سرد، تمامی مجرمین محکوم شده، آزاد شدند.
فیلمِ استنلی کرامر برای نامزد 11 جایزه اسکار در سال 1962 شد. سیاستمداران، بازیگرانی قابل و البته ناپاک هستند! آنها همیشه در حال تظاهر هستند. تظاهر به اینکه به تک تک اظهارات و ادعاهای خود ایمان دارند. فیلم نمی خواهد ملت آلمان در زمان جنگ جهانی دوم را جنایتکار تلقی کند. بلکه می خواهد به ما یاداوری کند که همه ما به نوعی و به عنوان یک جزء، مسئول تمام جنایاتی هستیم که در یک کشور و یا توسط آن کشور اتفاق می افتد. همه مسئولند و باید پاسخ دهند. چه حمایت از کشوری جنایتکار (در اینجا به عنوان نمونه آلمان) و چه با سکوت در برابر جنایات کشوری جنایتکار که برخی در آن ساکن هستند . اما آیا می توان همه را محاکمه کرد؟
بعد از جنگ جهانی اول (سال 1919) و شکست آلمان در آن جنگ، قراردادی با نام «معاهده ورسای» بین آلمان شکست خورده و فاتحان جنگ بسته شد. طی این معاهده، کشور آلمان باید خلع سلاح و تکه تکه می شد. حق اتحاد آلمان با اتریش نیز از این کشور سلب شد.
دولت آلمان مسئول پرداخت تمام خساراتی شد که نه تنها خود، بلکه متحدانش به کشور های دیگر وارد کردند. این خسارت در آن زمان رقم شش میلیارد و ششصد میلیون لیره بود. پیمان ورسای یکی از انگیزههای سرکشی دوباره شور قدرتطلبی آلمانها و پیروزی نازیسم در سال 1933 و سپس آغاز جنایات این رژیم بود.
هیتلر در سال 1933 با حزب نازی به قدرت اول کشور آلمان تبدیل شد. او با تکیه بر نبوغ سیاه افرادی مانند یوزف گوبلز (به عنوان وزیر تبلیغات) هینریش هیملر (گردان حفاظتی اطلاعات –اس اس-) و فرانس لگربرگر (وزیر قضائیه کشور آلمان) ، ملتی یکرنگ را بوجود آورد. فیلم «دادگاه نورنبرگ» ماجرای محاکمه فرانس لگربرگر (وزیر قضایی)، امیل هان (دادستان کل کشور) و دو متهم عالی رتبه دیگر سیستم قضایی حکومت رایش سوم را به تصویر می کشد.
دولت هیتلر در سال ۱۹۳۵ قوانینی که به قوانین نورنبرگ معروف شد تصویب و منتشر کرد که به موجب آن، یهودیان از حق شهروندی خود محروم و ازدواج یا هرگونه رابطه یک آلمانی با یک یهودی ممنوع شد. قوانین دیگری نیز معروف به قوانین اصلاح نژادی به اجرا در آمد. بر اساس این قوانین، افرادی که به هر نحوی مشکلات جسمانی داشتند، ضعف داشتند و در بسیاری از موارد حتی مخالفین حزب نازی، توسط عمل جراحی مقطوع النسل می شدند. سیستم قضایی آلمان، تعداد بسیار زیادی از مردم را به اتهام تخطی از این قوانین (و قوانین مشابه) به اردوگاه های کار اجباری و یا مستقیما به سوی اعدام فرستاد که در هر دو حالت مرگ در انتظار خاطیان بود.
فیلم دادگاه نورمبرگ با ورود قاضی دان هیوود (با بازی اسپنسر تریسی) جهت اداره دادگاه محکومین سیستم قضایی حکومت گذشته نازی ها، به شهر نورمبرگ آغاز می شود. ردیف اول متهمین متشکل از چهار نفر هستند. مهم ترین این چهار نفر، بدون شک فرانس لگربرگر ، وزیر قضایی سابق کشور آلمان است. (نام فرانس لگربرگر در این فیلم به ارنست یاونینگ تغییر پیدا کرده که ما هم از این پس وی را یاونینگ می نامیم). دکتر یاونینگ، جدا از دنیای سیاست، یک نابغه در دنیای حقوق بود. او نویسنده تعدادی از مهم ترین کتب حقوقی جهان بود که حتی تا سالها بعد از پایان جنگ هم در بسیاری از دانشگاه های دنیا تدریس می شدند. شخصیتی به بزرگی یاونینگ، دادگاه نورمبرگ را به رسمیت نمی شناخت و در تمام جلسات دادگاه (بجز 3 جلسه پایانی) به نشانه اعتراض سکوت اختیار کرده بود. این شخصیت، از لحاظ منش و گفتار به هیچ عنوان با جنایتکاران هم ردیف خود در دادگاه قابل قیاس نبود . چیزی که از همام جلسه نخست دادگاه توجه شما را به سمت خود جلب می کند.
به جز یک داستان جانبی زیبا میان قاضی هیوود و زنی میانسال اما زیبا با مام برتولت ( با بازی بازیگر بزرگ آلمان مارلن دیتریش) که همسر سابق یکی از ژنرال های اعدام شده آلمان می باشد، تقریبا تمامی خط داستانی فیلم، طی جلسات دادگاه اتفاق می افتد. اما دو نفر هستند که طی جلسات دادگاه تمامی توجه شما را به سوی خود جلب می کنند. سرهنگی امریکایی به نام تد (با بازی ریچارد ویدمارک) در نقش دادستان و وکیل مدافع متهمان آلمانی با نام هانس رالف (با بازی ماکسیمیلیان شل). هر دو بازیگر نقش خود را به طور فوق العاده ای بازی می کنند. هر گاه یکی از این دو بر روی صحنه می آید، تمام توجهات را به سمت خود جلب می کند و عملا بقیه را از صحنه محو می سازد. در این میان، بازی وکیل رالف (با بازی ماکسیمیلیان شل) حیرت انگیز است. این بازیگر تاکنون 3 بار نامزد دریافت جایزه اسکار شده که یکبار (به خاطر همین فیلم) موفق به دریافت این جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد سال شده است.
اما بحث دیگری در فیلم وجود دارد که درباره گناه «سکوت» در مقابل جنایات یک کشور است. این فیلم به ما این نکته را یادآور می شود که در هر مقام و منصب، سکوت در برابری سیستم جنایتکار جایز نیست. سکوت و صرفا انجام وظیفه در یک سیستم آلوده، یعنی کمک به انجام جرم توسط آن سیستم آلوده. این یعنی مشارکت در انجام جرم و یعنی اینکه تمامی این افراد نیز شایسه مجازات هستند. هر چند، همان طور که گفتم، همیشه تعدادی قربانی وجود دارد. شاید دانستن همین نکته که همیشه تعدادی قربانی وجود دارد است که خاطر اشخاص سکوت کننده را از متهم شدن درباره مشارکت در جرم راحت می کند و باعث می شود سکوت را امن تر از نا فرمانی بدانند!
فیلم «دادگاه نورنبرگ» در جوایز اسکار سال 1962 در یازده رشته نامزد اسکار شد که تنها 4 تای آنان به بازیگران و نامزدی آنها به عنوان بهترین بازیگر سال مربوط می شد. خانم جودی گارلاند، شاید بر روی هم بیش از 5 دقیقه در فیلم بازی نکرده باشد، اما این 5 دقیقه را چنان بازی می کند که خود را به شایستگی نامزد اسکار می کند.
«دادگاه نورنبرگ» در سال 2008 در میان 10 فیلم برتر جنایی-قضایی تاریخ سینما جای گرفت. این فیلم، تئوری هایی را بیان می کند که به هیچ عنوان محدود به آلمان نازی نمی شود.
لحظهای در فیلم هست که قاضی هایوود باید رأی نهایی دادگاه را دربارهی متهمان اعلام کند. او مکث میکند، با هدفونش ور میرود، آب دهانش را قورت میدهد، باز هم مکث میکند. در این لحظه با بازی فوقالعادهی اسپنسر تریسی بهخوبی در جریان درونیات این قاضی آمریکایی قرار میگیریم؛ در این شرایط چه کار ترسناکیست صادر کردن رأی.
دانلود با حجم:
720 - زیرنویس چسبیده
1080 - زیرنویس چسبیده
لینک کمکی
لینک کمکی
زیرنویس فارسی
پیش تر: