مرحله یک چهارم نهایی
در مرحله یک چهارم نهایی، تیم های حاضر به صورت زیر با یکدیگر به رقابت پرداختند:
آژاکس ’72 – لیورپول ‘84
بایرن ’74 – سانتوس ‘62
رئال مادرید ’60 – میلان ‘89
بارسلونا ’11 – ایندیپندنته ‘74
اکنون به مرور بازی های مجازی انجام شده می پردازیم:
*بایرن مونیخ 2-1 سانتوس
تقابلی که همه انتظارش را می کشیدند، پله برابر فرانس بکن باوئر، چندان هیجان انگیز نبود، چراکه هریک کار دیگری را خنثی می کرد. پله که به سختی توسط لیبروی آلمان ها کنترل می شد، به ندرت می توانست خلاقیت خود را بروز دهد. اما حرکات او به این معنی بود که بکن باوئر هم نمی توانست به جلو حرکت کرده و به هافبکها کمک کند.به هر حال بایرن، به کمک برتری عددی ، به میانه زمین تسلط یافت. درحالیکه سانتوس گهگاه خطرناک به نظر می رسید، خصوصاً وقتی توپ را به جناحین می برد و دالمائو(Dalmao) و کالوت(Calvet) هم از خط دفاع به جلو حرکت می کردند، به نظر می رسید از راه رسیدن یک گل در این بازی اجتناب ناپذیر است. 8 دقیقه قبل از پایان نیمه اول، گرد مولر(Gerd Muller) پاس عرضی یوپ کاپلمن را به گل اول بایرن تبدیل کرد.
دروال(Dorval) در بخش اعظم 45 دقیقه اول توسط پل برایتنر(Breitner) در عمق نگه داشته شده بود، اما در اوایل نیمه دوم که دفاع کنار بایرن به خاطر حرکت جانبی دالمائو کنار کشید، دروال فضا یافت تا توپ را روی دروازه سانتر کند. ارسال او به نظر در دسترس سپ مایر(Sepp Maier) قرار داشت اما این دروازه بان و جرج شوارتزنبک(Georg Schwarzenbeck) بر سر راه یکدیگر قرار گرفتند و توپ به آرامی در مسیر کوتینیو(Countinho) قرار گرفت تا او بازی را به تساوی بکشاند. تا مدتی به نظر می رسید سانتوس توانایی کنترل بازی را دارد اما نهایتاً برتری بایرن در میانه زمین تعیین کننده شد. گل پیروزی در فاصله 12 دقیقه به انتهای بازی در حالی زده شد که شوارتزنبک ، نه به خوبی بکن باوئر اما با تسلط کافی روی توپ، به پیش آمد، با اولی هونس(Uli Hoeness) پاسکاری کرد و به حرکتش ادامه داد، مائورو(Mauro) برای بستن فضای او پیش آمد، لیما(Lima) به دنبال مولر کشیده شد و دفاع وسط بایرن توپ را برای کاپلمن که از چپ به داخل آمده بود، فرستاد و او نیز با ضربه ای کات دار و دقیق گل را به ثمر رساند.
*رئال مادرید 1-2 آ.ث.میلان (پس از وقت های اضافه)
دو تیمی که – از دو طریق مختلف – به فوتبال هجومی وفادار بودند، حماسه ساختند. برای مدتی در اوایل بازی به نظر می رسید مادرید میلان را تحت تأثیر قرار داده است، امواج پیاپی حملات مادرید توسط پاکو جنتو(Paco Gento) که به شدت مائورو تاسوتی(Mauro Tassotti) را به درد سر انداخته بود، هدایت می شد. هرچند آلفردو دی استفانو(Alfredo di Stefano) و فرانس پوشکاش(Ferenc Puskas) نمی توانستند فضای مورد نیاز خود را بین خطوط میانی و حمله پیدا کنند. دوبار پرچم آفساید حملات خطرناک مادرید را بی نتیجه گذاشت، چرا که خط آفساید گیری ِ دور از دروازه ی میلانی ها در دهه 60 ناشناخته بود. پرس تیم میهمان نیز مادرید را به دردسر انداخته بود، و یک لحظه سردرگمی خوزه سانتاماریا(Jose Santamaria) بود که به میلان گل اول بازی را هدیه داد. این مدافع که توسط رود گولیت(Ruud Gullit) تحت فشار بود، به داخل برگشت اما مارکو فن باستن(Marco van Basten) نیز به او فشار آورد و توپ او را گرفت، به جلو حرکت کرد و با ضربه ای زمینی دروازه روگلیو دومینگز(Rogelio Dominguez) را گشود.
مادرید کنترل مالکیت توپ را در نیمه دوم نیز ادامه داد، اما این میلان بود که به نظر می رسید فضاهای زمین را در تسلط خود دارد، مادرید همواره به دور از دروازه آنها نگه داشته می شد. اما پس از گذشت یک ساعت از زمان بازی، تبادل سریع توپ بین پوشکاش و دی استفانو روزنه ای برای جنتو ایجاد کرد، او پاسی زمین برای دی استفانو فرستاد و گل تساوی مادرید به ثمر رسید. بازی پس از آن بازتر شد و هر دوتیم فرصت های خود را داشتند. لوئیز دل سول(Luis Del Sol) شوتی زمینی اما خارج از چهارچوب داشت و فن باستن سانتر روبرتو دونادونی(Roberto Donadoni) را با ضربه سر از بالای دروازه به بیرون فرستاد.اما با گذشت زمان شیوه فرسایشی میلان، که حریف را آزرده و نامتمرکز می ساخت، تأثیر خود را بر بازی بیشتر و بیشتر مشخص کرد. تیم آریگو ساکی(Arrigo Sacchi) نتوانست این اثر را به طور کامل در زمان معمول بازی نشان دهد، اما کمی بعد از آغاز نیمه دوم وقت های تلف شده آنجلو کلمبو(Angelo Colombo) کرنری در سمت چپ میلان بدست آورد. ارسال این توپ خوب بود و وقتی تلاش اولیه فن باستن بلوکه شد، فرانک رایکارد(Frank Rijkaard) توپ سرگردان را بدرون دروازه فرستاد.
*آژاکس 1-0 لیورپول
وقتی آژاکس لیورپول ِ بیل شنکلی را در سال 1966 5-1 شکست داد، به نظر می رسید لیورپول غافلگیر شده باشد. اینجا، با وجود هشداری که از قبل درباره ی یوهان کرویف(Johan Cruyff) داده شده بود، لیورپول باز هم در کنترل او شکست خورد. این عملکردی استادانه از الگوی " 9 کاذب" بود، مدافعان میانی لیورپول دائماً توسط او از جایگاه خود بیرون کشیده می شدند و این سرآغاز موج حملاتی بود که مطمئناً منجر به گل های بیشتری برای آژاکس می شد اگر آنها تا این حد اصرار به حفظ مالکیت توپ و برتری 1-0 یی که پس از 17 دقیقه با گل رود کرول(Ruud Krol) بدست آوردند، نداشتند.برای این گل، آری هان(Arie Haan) وارد فضای ایجاد شده توسط کرویف شد و پاسی دقیق برای کرول مهیا کرد. او که به فضای پشت سر فیل نیل(Phil Neal) وارد شده بود، ضربه اش را به زیر تاق دروازه فرستاد.
درست قبل از پایان نیمه اول، یان راش(Ian Rush) توپ ِ در عمق داگلیش را دریافت کرد و توانست آنرا درون دروازه جای دهد اما این گل با آفسایدی میلیمتری رد شد. با اینکه کار لی(Lee) با توپ مثل همیشه منظم بود اما لیورپول به خاطر خنثی شدن گرائم سونس(Graeme Souness) توسط یوهان نیسکنس(Johan Neeskens) کمی بی خطر به نظر می رسید. هر دو هافبک درگیری های سختی با یکدیگر داشتند که اگر در دوره ی معاصر فوتبال چنین می کردند، مجازاتی بسیار بدتر از کارت های زردی که در میانه های نیمه دوم به دنبال چندین خطای پی در پی نصیبشان شد، دریافت می کردند. استفاده از رونی ولن(Ronnie Whelan) در فضای باریکی در سمت چپ تا حدودی آژاکس را محدود کرده بود اما به این معنی هم بود که تنها فضای وسیع لیورپول برای حمله در منطقه کرگ جانستون(Craig Johnston) بود و این بازیکن استرالیایی هیچ وقت نتوانست در برابر کرول کاری از پیش ببرد. اما این بازی، بازی ی کرویف بود، نمایشی شگفت انگیز از فوتبالی پرتحرک و هوشمندانه که در آن استاد هندسه فوتبال برتری اش را به رخ کشید.
*بارسلونا 3-1 ایندیپندنته
برای لحظاتی به نظر می رسید یک شوک بزرگ در کمپ نو رخ خواهد داد: پس از گذشت دو دقیقه از شروع بازی ریکاردو بوچینی(Ricardo Bochini)، آستن بالبوئنو(Austin Balbueno ) را در فضای پشت سر دنی آلوز(Dani Alves) پیدا کرد. کارلس پویول(Carles Puyol) در عرض حرکت کرد تا مهاجم بال ایندیپندنته را محدود کند، اما بوچینی نیز جلو آمده بود و توپ را از بالبوئنو پس گرفت، از جرارد پیکه(Gerard Pique) عبور کرد و شوتی کات دار و دقیق را در گوش راست دروازه ویکتور والدز(Victor Valdes) جای داد. اما پس از آن بازی به سرعت فرم اشنای خود را پیدا کرد: بارسا توپ را در میدان می چرخاند و تیم حریف بازیکنانش را در مقابل دروازه فشرده ساخته بود تا فضایی برای عمل به بارسا ندهد. اگر ایندیپندنته تا پایان نیمه اول دوام می آورد، احتمالاً بارسا به خود شک می کرد اما یک دقیقه قبل از پایان این نیمه، مسی(Messi) از سد الخاندرو سمنویچ(Alejandro Semenewicz) گذشت و نهایتاً در مقابل دفاع چهارنفره حریف فضا یافت. فرانسیسکو سا(Francisco Sa) و میگل آنخل لوپز(Miguel Angel Lopez) هردو برای بستن فضای او جلو آمدند و مهاجم آرژانتینی پاسی زاویه دار برای داوید ویا(David Villa) که به داخل کشیده بود، مهیا کرد و اولین شوت او از حاشیه محوطه جریمه ،قبل از آنکه کارلوس گای(Carlos Gay) عکس العملی نشان دهد، به گوشه بالای دروازه راه یافت.
با خسته شدن ایندیپندنته، تنها زمان لازم بود تا نتیجه بازی نشانگر تسلط بارسا باشد. گلی که برتری را قبل از پایان ساعت اول برای تیم پپ گوآردیولا(Pep Guardiola) به ارمغان آورد، بحث برانگیز بود. پدرو با خطای روبن گالون(Ruben Galvan) درست در حاشیه محوطه جریمه به زمین افتاد. داور پنالتی اعلام کرد و مسی براحتی آن را تبدیل به گل کرد. پس از آن ، او و داوید ویا هریک یک شوت به تیر دروازه کوبیدند و سپس پویول پنج دقیقه مانده به پایان بازی، ارسالی از نقطه کرنر را با ضربه سر به درون دروازه هدایت و بازی را تمام کرد.