قسمت دوم: https://www.tarafdari.com/node/136842
گروه B:
بارسلونا 2011: چه می شد اگر فعالیت آتشفشان در سال گذشته نبود و تیم پپ گواردیولا (Pep Guardiola) با اتوبوس به مصاف اینتر نمی رفت؟ شاید این تیم در فتح لیگ قهرمانان اروپا هت تریک می کرد. اما دو قهرمانی از سه فینال لیگ قهرمانان و سه قهرمانی متوالی لالیگا نشان دهنده ی کیفیت تیمی ست که به نظر می رسد حتی نوع ورزشی که به نمایش می گذارد، کاملاً متفاوت از همه تیم های دیگر است.
سانتوس 1962: تیم بزرگ پله(Pele)، پپه(Pepe) و کوتینیو(Coutinho) چقدر خوب بود؟ به اندازه ای که دوبار – یکبار در کونگو و بار دیگر در درگیری بیافران – دو طرف دعوا، جنگ را متوقف کردند تا بازی های دوستانه این تیم را تماشا کنند. اما زمان اوج این تیم کمی زودتر، در سال 1962 رقم خورد که توانستند قهرمانی پائولیستا، تاکا دی برزیل(Taca de Brasil) و اولین قهرمانی از لیبرتادورس های متوالی اش را بدست آورد.
هانود 1954: وقتی گوستاو سبس(Gusztav Sebes) پس از ملی شدن فوتبال در سال 1949، در حال پایه گذاری تیم ملی بزرگ مجارستان بود، نیاز به باشگاهی داشت که در آن بهترین بازیکنان را جمع کرده و در کنار یکدیگر آنها را آموزش دهد. او هانود را که تا آن زمان یک تیم کوچک شهرستانی بود، انتخاب کرده و امثال زلتان زیور(Zoltan Czior) و ساندور کوکسیس(Sandor Kocsis) را به فرانس پوشکاش(Ferenc Puskas) و جوزف بوسیک(Jozsef Bozsik) در این تیم اضافه کرد. نتیجه، پنج قهرمانی لیگ در طول هفت سال بود.
منچستریونایتد 1999: برخی معتقدند تیم 1968 من یونایتد بهتر بوده است، و البته مقایسه دو تیم از دوران زمانی مختلف ،وقتی که استعدادها کمتر متمرکز بودند، مشکل است. اما سه جامی که توسط من یوتایتد ِ پیتر اشمایکل(Peter Schmeichel)، یاپ استام(Jaap Stam)، روی کین(Roy Keane)، پل اسکولز(Paul Scholes)، دیوید بکام(David Beckham) و رایان گیگز(Ryan Giggs) در یک سال بدست آمد، به اندازه رکورد 5 قهرمانی لیگ در طول 6 سال این تیم را به یک مورد قابل بحث تبدیل می کند.
حال بازی های مجازی برگزاری شده ی این گروه را با یکدیگر بررسی کنیم:
*بارسلونا 5-0 سانتوس
این بازی تجربه ای سخت اما سازنده برای سانتوسی بود که از دقایق آغازین بازی کاملاً تحت کنترل قرار گرفته بود. بارسا در تمام نقاط پرس را انجام می داد و اولین موج حملاتش را آنقدر زود اغاز کرد که سانتوس برای آن کاملاً ناآماده به نظر می رسید و در همان موقعیت های اندکی که مالکیت توپ را بدست می آورد، براحتی آن را از دست می داد. حرکات رو به جلوی دو دفاع کنار سانتوس، دالمائو(Dalmao) و کالوت(Calvet) که معمولاً منشأ ایجاد خطر برای حریف بودند، به خاطر حضور داوید ویا(David Villa) و پدرو(Pedro) و فضای فراوانی که نصیبشان میشد، غیرقابل اعتماد به نظر می آمدند. هردو این مهاجمان در بیست دقیقه ابتدایی توانستند گلزنی کنند؛ ویا از روی توپ ِ در عمق ِ لیونل مسی(Lionel Messi) و پدرو با استفاده از پاس چابی(Xavi). پس از تمام شدن طوفان ابتدایی بارسا سانتوس توانست کمی به خود بیاید اما درست قبل از پایان نیمه اول زیتو(Zito) که از سخت گیری داور شگفت زده شده بود، کارت زرد دوم را برای خطایی سخت روی آندرس اینیستا(Andres Iniesta) دریافت کرد. پس از آن تنها مسئله تعداد گل ها بود: مسی یک پنالتی را در اوایل نیمه دوم به گل تبدیل کرد، و دو گل در اواخر بازی از سوی داوید ویا و اینیستا یک برد بزرگ را تکمیل کرد.
*هانود 2-2 منچستریونایتد
مجارستانی ها به شروع پر انرزی بازی معرفند و یونایتد غالباً با روندی آهسته کار خود را آغاز می کند. پس جای زیادی برای تعجب نبود وقتی که هانود در دقیقه سوم توانست اولین گل بازی را به ثمر برساند. فرانس ماکوس(Ferenc Machos) آغازگر یک حمله شد و توپی را برای فرانس پوشکاش ساخته و پرداخته کرد و او نیز به داخل حرکت کرده، از سد یاپ استام عبور کرد و شوتی با پای چپ در دروازه پیتر اشمایکل قرار داد. از آنجا که جوزف بوسیک بیشتر درگیر خلق موقعیت بود، جوزف بانیای(Jozsef Banyai) در نگهداری میانه میدان ناتوان شد و یک تبادل سریع توپ بین پل اسکولز و دوایت یورک(Dwight Yorke)، اندی کول(Andy Cole) را در موقعیت تک به تک قرار داد و گل تساوی به ثمر رسید.اما قبل از پایان نیمه اول پاس عرضی زلتان زیور از سمت چپ و ضربه سر قدرتمند ساندور کوکسیس باز هانود را پیش انداخت. این تیم یونایتد تیمی بود که تقریباً از عقب افتادن لذت می برد و بازگرداندن نتیجه برایش نوعی امضا محسوب میشد. گل تساوی در میانه های نیمه دوم و با ضربه سر یورک روی سانتر دیوید بکام به ثمر رسید.
*سانتوس 3-2 هانود
بعد از کابوس شهر بارسلون، اوضاع نمی توانست بدتر از این برای سانتوس شروع شود، لاسلو بودای(Laszlo Budai) که پشت سر کالوت فضا یافته بود، توپ را برای ماکوس اماده کرد و گل اول پس از هشت دقیقه از آغاز بازی به ثمر رسید. اما طی یک بازی باز و پر از موقعیت برای دو تیم، مسئله تنها این بود که کدامیک از دوتیم بهتر از موقعیت های خود استفاده می کنند و این سانتوس بود که گل بعدی را به نام خود ثبت کرد: پله، بانیای را پشت سر گذاشت و توپ ارسالی هوشمندانه پپه را به گل تبدیل کرد. تیم میزبان بلافاصله بعد از آغاز نیمه دوم پیش افتاد: کالوت از دفاع راست هانود، ایمر پالیسکو(Imre Palicsko) عبور کرد، شوت او با دفع ناقص لایوس فاراگو(Lajos Farago) همراه بود و ضربه ریباند توسط کوتینیو به گل تبدیل شد. شاید بوسیک به خاطر رها کردن دفاع چپ مقصر اصلی این گل بود اما در گل بعدی تیمش، او بود که با پاس قطری زیبور را در میانه زمین و پشت سر دالمائو صاحب توپ کرد و ارسال او توسط پوشکاش به ثمر نشست. اما سانتوس به برد احتیاج داشت و انگیزه انها در دقایق پایانی بیش از پیش شده بود. نهایتاً در ثانیه های آخر بازی موجی از پاس های متوالی پله را در موقعیت تک به تک برابر لورانت(Lorant) قرار داد. توقف و پاس عرضی ساده او کوتینیو را صاحب توپ کرد و گل پیروزی برابر تیم میزبان به ثمر رسید.
* منچستریونایتد 1-2 بارسلونا
خطوط اصلی مبارزه به زودی تعیین شدند: بارسا مالکیت بیشتر توپ را در دست داشت و حتی با وجود تلاش های دوایت یورک برای مشغول نگاه داشتن سرجیو بوسکتس(Sergio Busquets)،از مزیت مهره اضافی در میانه زمین بهره مند بود، اما زمانیکه یونایتد توپ را در اختیار می گرفت، بسیار تهدید کننده به نظر می رسید. هر زمان که رایان گیگز به فضای دنی آلوز(Dani Alves) هجوم می برد و نیز هروقت که آلوز در محدوده گیگز حرکت می کرد، به نظر موقعیتی در حال خلق شدن بود. همانطور که انتظار میرفت، تنها پس از نیم ساعت مدافع برزیلی به جلو حرکت کرد، به تبادل توپ را داوید ویا پرداخت و پاسی زمینی برای پدرو و گل اول بازی فراهم کرد. گل دوم و ویرانگر بازی بلافاصله پس از آغاز نیمه دوم با فضا یافتن مسی در برابر دفاع چهارنفره من یونایتد و پاس به ویا به ثمر رسید. طبق گفته مشهور کمک مربی تیم استیو مک کلارن(Steve McClaren)، این تیم من یونایتد هیچ گاه شکست نمی خورد، فقط وقت کم می آورد. اما این بار تلاش منچستر برای بازگرداندن نتیجه تنها به یک گل دیرهنگام منجر شد: جرارد پیکه(Gerard Pique) در دفع ارسال بکام اشتباه کرد وبازیکن تعویضی منچستر، اوله گانر سولسشیر(Ole Gunnar Solskjaer)، توانست توپ را در نزدیکی دروازه به گل تبدیل کند.
*بارسلونا 2-0 هانود
زمانیکه ماکوس (مهاجم نوک ی در عمق کشیده ی هانود) به مقابله با بوسکتس مشغول بود، و مسی به فضای مربوط به بانیای وارد می شد و زیبور و بودای برای دنی آلوز و اریک آبیدال(Eric Abidal) کمی خطرناک ظاهر می شدند، به نظر می رسید سیستم 3-1-2-4 هانود، حتی بدون داشتن مالکیت توپ، به طرز عجیبی در محدود کردن بارسا مؤثر است. اگر کوکسیس در دقایق ابتدایی ضربه سرش را از بالای دروازه بیرون نزده بود، هانود می توانست یک برد نامحتمل بدست آورد. اما در پایان باز هم مالکیت توپ تعیین کننده بود. چابی، بانیای را به دنبال خود کشید و پاسی در عمق برای مسی فرستاد تا گل اول بازی در اوسط نیمه دوم به ثمر رسد. و وقتی پنج دقیقه بعد، اینستا آزاد گذاشته شد تا توپ ِ در عمق چابی را تصاحب کند، گل دوم بارسا نیز به ثمر رسید.
*سانتوس 2-2 منچستریونایتد
شاید قرعه کشی برای یونایتد چندان با شانس همراه نبود، دو بازی سخت خارج از خانه و یک بازی خانگی برابر بارسا. سیستم 4-4-2 آنها بیش از حد باز بود و پله به ندرت تحت مراقبت قرار می گرفت و به سادگی می توانست از خط حمله سانتوس در سیستم 4-2-4 جدا شود. یونایتد در ابتدا پیش افتاد: یورک توانست زیکو را از سر باز کند و فضایی بین لیما(Lima) و مائورو(Mauro) بیابد و پاس گل را برای کول ساخته و پرداخته کند. اما پله بازی را کنترل کرد و گل تساوی را پس از آنکه شوت اولیه کوتینیو توسط رونی جانسن(Ronnie Johnsen ) بلوکه شد، درون دروازه قرار داد. یونایتد که به برد احتیاج داشت، گیگز و بکام را هرچه بیشتر و بیشتر به جلو کشید اما ده دقیقه مانده به پایان بازی یک گل تعیین کننده دریافت کرد. روی کین از قوانین داوری ابتدای دهه 60 استفاده کرد تا پله را تحت فشار قرار دهد، اما پله نهایتاً فضا را برای راه انداختن دالمائو از دفاع کنار به سمت جلو فراهم کرد و او نتیجه را 2-1 ساخت. اسکولز گل تساوی را روی کرنر بکام در فاصله دو دقیقه مانده به انتهای بازی به ثمر رساند، اما گل پیروزی بخش آنها هیچ گاه از راه نرسید.