سلام به همه.
من اين دل نوشته رو بصورت دست نوشته ارسال کردم تا از نظرات شما در اين خصوص اگاه بشم. همانطور که مي دانيد ما در اين فصل و تا به اينجاي کار جام حذفي را کسب کرده ايم و در ليگ قهرمانان هم بصورت قاطعانه به فينال ليسبون رسيده ايم
همچنين در ليگ هم هنوز شانسهايي داريم اما بسيار کم رنگ. اما بشخصه اميد زيادي براي ليگ ندارم. دلايل زيادي دارم اما در اينجا مي خواهم برخي احساسات خودم را در مورد لاليگا بگويم.
حتما مرا همراهي کنيد.
اَه بــخـــــشــکــي شــــــــانــــــــــس. مـوقـعـي که مـيخـوايم براي يه تک جام بجنگيم رقابت بين دوتا تيمه اما وقتي پاي "دو يا سه و يا بيشتر" جام ديگه براي ما در ميون بياد اونوقت يکي ديگه هم اضافـه ميشه.
حالا نگـاه کــنــــــااا. الان که ميخوايم سه جامه بگيريم اتلتيکو اومده لاليگا رو ازمون بگيره. قهرماني تو مشت و چنگمون بودها ولي با کم کاري خودمون کار را بسيار سخت کرديم.
خب بابا جان من, پارسال ليگ رو مي گرفتي... ميزاشتي سال بعد مي گرفتي... اصلا من حاظر بودم که هم پارسال و هم سال بعد مي گرفتي.
براي چي حتما بايد بياي همين امسال بگيري تا سه گانه ما خراب بشه. هرچند که اتلتيکو براي قهرماني بسيار شايسته است اما چرا حتما همين امسال بايد ليگ رو بگيري ؟؟؟
البته اتلتيکو تقريبا هر 20 سالي قدرت بسيار زيادي مي گيرد و شايدم سال ديگه با رفتن سيموئونه قدرتش به وضوح پايين بيايد و شايدم نه.
اما قدرت امسالش براي سالهاي بعد تکرار نشود. پس امکان دارد که تا حدود 20 سال ديگه قدرت کنوني اتلتيکو را نبينيم.
البته اتلتيکو با شايستگي به فينال چمپيونزليگ رسيده و براي اولين بار در تاريخ ديدار شهراورد در فينال سي ال بين دو تيم مادريدي برگزار مي شود که براي قدرتمند ترين شهر فوتبالي دنيا افتخاريست.
ما در فينال هم کار اساني در پيش نخواهيم داشت اما چونکه زياد باهاشون بازي کرديم اشنايي خوبي ازشون داريم. اينها خود نشان مي دهد که اتلتيکو تيم دست و پا بسته اي نيست که از قبل حذف شده و تضعيف شده بدانيمشان.
پس با اين اوصاف در فينال انشالله که برنده ايم هرچند بسختي اما اگر خدايي ناکرده و متاسفانه ليگ را نگيريم و به اتلتيکو برسد شايستگي انرا بيشتر از قبل داشته هرچند که هنوز چيزي معلوم نيست و شانسهايي داريم.
بلاخره تيم ديگر و دوم شهر مادريد است و افتخار افريني انها بهتر از خيلي تيمهاي ديگه است و باعث ارتقا سطح و لول شهر مادريد پيش از پيش مي شوند. ولي ايکاش زودتر از اشتباهاتمون عبرت مي گرفتيم تا کار به اينجا نرسد.
آيا تاريخ دوباره تکرار خواهد شد ؟؟
10 سال پيش (2003-2004)»(2013-2014) تقريبا در همچين زماني کارلوس کيروش پرتغالي مربي فعلي تيم ملي ايران سرمربي تيم ما بود که جانشين دل بوسکه بزرگ شده بود. در ابتدا بد کار نکرد و حتي براي سه جام هم مي جنگيديم.
اما با يک باخت در فينال حذفي به زاراگوسا شيرازه تيم از هم پاشيد و نتوانست تيم را از هر نظر و بخصوص از نظر روحي براي ادامه رقابت ها اماده کند. در ادامه با باخت به موناکو و حذف از سي ال به ليگ هم لطمه خورد و با چند باخت بد ليگ را هم به والنسيا واگذار کرديم.
بنظر من همين حالا که انجلوتي سرمربي مون هست ميتوناست که مثل همان موقع شود اما کارلتو بزرگي خود را نشان داد و تيم را جمع کرد ولي بسيار دير که يکي از جامها در خطر از دست
رفتن است.
منظور دقيق تر من اينست که هنگام باخت ناباورانه و با ناداوري به بارسا در برگشت اگر که فردي مثل کيروش دوباره مربي مون بود مطابق همان موقع ميشد که در انصورت نتنها يک جام بلکه
هر سه جام را از دست ميداديم که نورالنور ميشد.
مثل اينکه قهرماني در لاليگا بين دو تيم است و هر 10 سال يکبار قهرمان عوض ميشود. مثلا 10 سال پيش والنسيا قهرمان ليگ شد و امسال هم به امتحال فراوان اتلتيکو قهرمان خواهد شد که نشان از دو قطبي بودن معمولي لاليگا دارد و اين هم ميتواند که خوب باشد و هم بد.
من بيشـتر ازين حــرصـم ميگـيره که اول فصل سوم بوديم و با زحمـت و تـلــاش بـصورت مورچـه اي بـالا و بـــالاتر اومديم تا به صـدر رسيديم اونم با اختـلاف خوب.
بعـدش حـاصل کـم کـاري و غــــرور خـودمـون صدرو از دست داديم. خـب من حرفم اينـه که يا نميومديم صدر و يا ميومديم ديگه اولي رو از دست نمي داديم و اينجوري نميشد.
من تمام حرفم اينه که کارلو تــوقــع ما رو بالا برد و همين زده رو اعـصابمـون وگـرنه اگه مثل هـمون ابتداي فصل سوم بوديم ديگه کسي توقع زيادي نداشت.
همانطور که بعد از الکلاسيکويي که با ناداوري و البته بد بازي کردن خودمون باختيم که تعجب همگان را برانگيخت من زياد ناراحت نبودم و خودم را به ناراحتي ميزدم و تمارض مي کردم.
دليلش را هم نمي دانم ولي اينکار را کردم. البته از ته دل بسيار ناراحت بودم اما اغراق زيادي
مي کردم.
وقتي بازي تمام شد به سايت امدم و در ابتداي کامنتم اين جمله بسيار زيبا را نوشتم:
{ ايدل غمين مباش که مولاي ما علي است } اين جمله بيشتر براي درويش هاست که
هميشه مي گويند.
اگر به بطن جمله و معني ان توجه کنيد مي بينيد که منظور اينست: { اي فردي که بسيار ناراحت هستي غصه مخور و از روزگار غمگين نباش چونکه مولا و سرور ما حضرت علي (ع) است و او ما را حمايت ميکند }
در واقع من هدفم اين بود که به خودم و به همه رئالي ها دلداري بدم و بگم که اشکال نداره و هنوزم صدر جدول هستيم. بلاخره اگرم با احتساب بازي رودرو دوم هم بوديم بازم شانس بسيار زيادي براي قهرماني نسبت به حالا داشتيم.
اما کارلو و بچه ها نتوانستند که خودشونو جمعو جور کنند و باخت بسيار بدتري به سويا داديم. من اين باخت را حاصل باخت بازي قبلش که الکلاسيکو بود و ماينکو مي دانم.
در کامنتم هم به اين موضوع اشاره کردم اما چه سود که ديگر دير شده بود { نوش دارو پس از مرگ سهراب } نکته اي که در اينجا مهم است اينه که هواداران بايد هم ناراحت باشند ولي چرا مسئولين مرتبـط شامل کادر فني بازيکنان سرمربي رئيس و... به وظـايفـشان در ان برهـه حساس عمل نکردند و همش پيگير اثار باخت به بارسا بودند ؟؟؟
پس با اين اوصاف من باخت ما در برگشت به سويا را بسيار مهم مي دانم که اگر ليگ را نگرفتيم بيشتر بخاطر اين مسئله بوده و بقيه موضوع ها در اولويت بعدي هستند.
نکته ديگري که من با ان مشکل دارم اينکه اگر کارلتو را بنا بر ليگ نـگير و يا سخت بگير بزاريم پس سالهاي بعد هم هيچ تضميني در اين ضمينه نيست.
اخه چرا انجلوتي بعد از باخت به دورتموند تـــازه بايد بياد و از اشتباهاتش عبرت بگيره ؟؟؟ درسته تيمها و ادمها با باخت و شکست عـبرت ميگيرند اما چرا اينقدر ديــــــــــر ؟؟؟
چرا مـدام به سبک بازي تــنوع مـيده يا هـمش تـغيـــيرش ميده ؟؟؟ چرا در ابتدا و تا همين قبل باخت به دورتموند بايد سبک بازيمون مالکـانه و خلاقـانه باشه و چرا همش بايد حفظ توپ کنيم درصورتي که بهترين شيوه را به اضافـه بهترين ابزار براي سبک دفــاع-ضـد حمـله داريم ؟؟؟
بله براي ما که بهترين ابزار را براي شيوه و سبک ضد حمله داريم نبايد حفظ توپ باشد ان هم درحالي که چند مصدوم کليدي براي شيوه بازي مــالکـانه داريم. افرادي داريم که خوب تـخريب ميکنند و با سرعـت بروي حمله هاي حريف ضدش را بکار ميگيرند. افرادي داريم در دفاع که سـرعـت و قـدرت و شجاعـت زيادي دارند. بخصوص افرادي در حمله داريم که بهترينهاي اين چند ساله در سرعت و قدرت و... براي ضد حـــمـله هستند.
در کـل چـــــــــرا بايد بازي حـذفي با بارسـا را براي هـمچـين تستي ( پـر ريـــســـک ) انـتخاب
کند ؟؟؟ ايـا اين مشکـل براي تــرسي نهفـته در وجود کارلو است ؟؟؟ کارلتو بسيار خونسرد و ارام است اما ثبات فـکري زيادي ندارد. اينرا بدانيد که داشتن ارامش با داشـتن ثبات فکري متـفاوت است. يک فردي درون و بيرون ارامي دارد اما دائـم نظرش را تغيير ميدهد و راهکارهاي بسيار زيادي را ازمايش ميکند يا با حرف و تاکـتيک "اين و ان و اين تيم و ان تيم" سبک تيم را متحول ميکند.
ايا هــدف کارلو برهم ريخـتن آنـالـيزهاي انجام شده توسط دو تيم بارسا و بايرن بود که در همچين زماني بفـکر عوض کردن سبک افتاد ؟؟؟ ايا کارلو از موضوعي ميترسيد و خطري را حـس ميکرد ؟؟؟
متـاسفــــانه کارلتو عليرغـم مـيل باطـني و وعـده هايي که درهنگام مـعـارفـه خود داد پايـبند نــماند و تحت فشارهاي مختلف سبک دلخـواهش که براي تيم رئـــال جديد بود را به همان سبک گذشته که مورينيـــو به خوبي انرا انجام ميداد برگردانـد. البته هــمانطور که گفته شد بهترين روش براي رئال هـم هـمـين سبـک است چون بهترين ابــزار براي اجراي اين سبک را هــم دارد.
از زمانهاي قديــم بازيکنان رئال را به داشـتن سرعت بالا , دوندگي و فعاليت بالا , قدرت و
شــوت زني خيلي خوب , پشـتکار و غـيرت , تـکـنيک و دريـــبل و... مي شـناخــتـند. اگر که دقــت کنيد هماکنــون هم هـمينگونه است و بهترينهــاي جهان در اين مشخـصات, بازيکـنان رئال هستند. پس بيشتر به اين نــتيجه مي رسيم که بهترين ابزار را براي ارائـــه سبک دفاع-ضد حمله از ان
رئال مـادريـد است.
دوستانــي ميـگــويند که در شـان و مـنزلـت رئال نـيسـت که به سبک دفـاعي انـهم از نوع "مطـلق و اتـوبـوســــي" بازي کـنند. راســت هم ميگوينــد ولي فـوتبــال فـوتبال است و البته "دفاع کردن خوب هم هـنريــــست" که هر تـيمي ندارد. اما چـــاره چيــست ؟؟؟
رئالي که به خـواست پرز و اکـثر طــرفــداران کارلو انجـلوتي "ايــتــالــيــايــــــي" را ميــاورد قـطـعـا يکي از وظـايــف واگـذار شــده به سرمربي را سـازمــانـدهي و نظـم دادن به دفـاع ميـدانـد که الـبته تا حـــدودي در اينکــار موفـق بـوده.
ما تاکنون يک جام حذفي را کسب کرده ايم و در سي ال هم اميدهاي زيادي براي قهرماني داريم ولي در ليگ بايد تمام بازي هايمان را ببريم و منتظر از دست دادن امتيازات (حداقل 4 امتياز) توسط اتلتيکو مادريد باشيم. هرچند که انها بسيار شايسته هستند و اين فصل يکي از بهترين فصل هاي تاريخشان است اما انها علاوه بر اينکه بازيهاي خود را بصورت ناپلئوني و ايتاليايي ميبرند همچنين ما را نيز در دستيابي به سه جامه باز ميدارند که اين امر اصلا خوب نيست.
ما با اوصاف و اتفاقاتي که امسال در هر سه جبهه رخ داد بعد از ساليان توانسته ايم که در هر سه جام انهم با وجود فصل اول کارلو بسيار موفق باشيم و البته که هوز هم شانس هايي هرچند کمرنگ براي ليگ هم داريم.
در کـــل بهترين و مهمترين اتـفـاقـات اين فـصل را در چند بخش خـلاصه مـيـکنم:::
[» 1. کسب جام حذفي + کسب احتمالي لادسيما = دو گانه و اتفاقي بسيار خوب که تاکنون
براي ما رخ نداده //
[» 2. در هر سه جبهه تا اخرين نفس و با تمام تلاش جنگيدن که در نتيجه به يک و يا
دو و حتي سه جام ختم ميشود //
[» 3. بازيکنان که هم امار بسيار خوبي از خود بجاي گذاشتند و همچنين کسب توپ طلا و جوايز احتمالي ديگر توسط او , هم بعضي از خريدها با شرايط بيشتر اداپته و هماهنگ شدند و هم با سبک هايي جديد بيشتر خو گرفتند //
[» 4. کادر فني که با توجه به اولين فصل انجلوتي و همچنين اولين دوره مربيگري زيدان هم تجربه زيادي کسب کرده اند و هم نتايج بسيار خوبي هم گرفتند //
در انـتها مـي خـواهـم به اين نکته مـهــم اشـــاره کـنم که سه گــانـه که نــشد اما انشــالله در ســالهاي بعد و با غـيرت و پشـتــکار بيشـتر محقــق خواهـد شـد.
اينـــرا هم نبـايد فـراموش کرد که تـــازه "فـصل اول" کــارلــتـو بـوده و در فصل هاي بعد موفـقـيت هاي بــيشتري را از ســـوي او خواهـيم ديد. و همچنین این هم بسیار مهم است که مشکلی ندارد که اگر تیمی همه بازی های یک فصل را بصورت زیبا و چشم نواز انجام ندهد و اصلا لزومی هم ندارد چونکه این تفکرات مثل طنابی به دور ادمی می پیچد و مانع از سعادت و پیشرفت او میشود.
مـــمـــنـــون از هـمـه شـمـا کـه بـنـده را هـــمـراهـي کـرديـد.
حـتـمـا نـظـر خـود را دربـاره نــوشــتـه مـن و هــمـچـنــيـن نـظــر خــودتـون رو هـــم بـگــيـد.
مــــــوفــــــق و ســـــلــــــامــــت بـــــــــاشــــــــيــــــــد.
///Hala Madrid///