بالاخره اوایل این هفته سینماهای کشور شاهد اکران آخرین فیلم کارگردان رودی گارسیا شدند. صحبت های بسیاری در مورد جنبه های مختلف این فیلم از جمله کارگردانی,بازی دوباره ی لیائیچ پس از مدت ها و … به میان آمد اما در این دست نوشته,نگارنده قصد دارد تنها در مورد هنرمند نقش مکمل اندک شرحی دهد.
نظرات متفاوتی در مورد نقش و بازی فرانچسکو توتی,بازیگری که اینبار به عنوان یک ناجی پشت سر لیائیچ قرار گرفت شنیده ایم. عده ای از تماشاچیان بازی او را نپسندیدند اما ارائه ی جدید و متفاوت توتی, سینما دوستان و منتقدان را بسیار به تحسین واداشت آن هم در مقطعی که خیلی ها نان فاکتور هایی غیر از هنرشان را در این عرصه می خورند.
بازی او در فیلم «نیازمند» بهترین بازی او نبود زیرا توتی به قدری با کاپلو,اسپالتی,زمن و گارسیا خوب کار کرده که هر کدام از نقش آفرینی هایش عالم خود را دارند که نمی توان حکمی راجع به آن صادر کرد اما آخرین کار توتی که به گفته ی خود زحمت زیادی برای آن کشید و مطالعات فراوانی هم در مورد شخصیت داستان داشت,به نوعی متفاوت ترین اثر او بود.
عادت کرده بودیم که توتی را به عنوان سوپر استار محبوبی ببینیم که با چهره و اکت خود برای تماشاچیان جذاب است و هنرمندی که با توانایی های بی نظیرش نظر مخاطبین خاص و منتقدان را جلب کند و گاها فیلم را هم به اصطلاح درآورد حتی اگر آن فیلم جایزه ی مهمی دریافت نکند.
این خاصیت فرانچسکو است که با یک پشت پا یا حتی بازوبند کاپیتانی اش نظر تعداد کثیری از مخاطبین را جلب کند. می توان گفت همان ضربه ای که توتی در نیمه ی ابتدایی فیلم به توپ زد تا با نیمکت خودی شوخی کند مسیر گیشه را مشخص کرد. مانند کاری که در فیلم مونتلا انجام داد و روی سر آندریاتزولی آب ریخت.
در «نیازمند» توتی با بازی استثنایی خود تمام وجوه شخصیت مکمل داستان را معرفی کرد.از استارت های او خبری نبود اما هنگامی که توپ زیر پای او بود دیگر بازیگران مانند دانش آموزان مودب و منظمی می ماندند که گویا در حال اطاعت از مرشد خود هستند.ایفای نقش شخصیت درونگرایی که به راحتی در تمام موقعیت ها به همکاران خود کمک می دهد با بازی نرم و ظریف توتی به خوبی درآمد. بیایید گل اول را بررسی کنیم.سکانس پلانی که در آن دودو,توتی و تادی حضور داشتند.توتی با حضور به موقع و بجای خود بدون اینکه دیالوگی به زبان بیاورد تاثیر گذار بود و به دودو و تادی کمک کرد تا با فراغ بال توانایی هایشان را در معرض نمایش بگذارند.
اضافه شدن به خط دفاعی,توپ گیری و پخش درست آن و شکل دادن به چینش تیم در کنار تزریق رعب و وحشت به استفانو کولانتونو و دوستانش تنها بخشی از بازی چشم گیر او بود.به عنوان مثال به پاس چیپ عالی او برای دوست قدیمی اش دقت کنید.توتی و دروسی در این صحنه باعث شدند تا بازیگر نقش اول,آدِم لیائیچ که بعد از مدت ها جلوی دوربین می رفت,بازگشتی فوق العاده را تجربه کند.همانطور که خود لیائیچ در جشنواره اذعان داشت اگر تجربه ی توتی را همراه خود نداشت نمی توانست از این فرصتی که گارسیا در اختیار او گذاشته استفاده کند. باز هم روی گل سوم او با همکاری خوب خود باعث موفقیت لیائیچ شد زیرا او پاس گل دقیقی برای ژروینیویی ارسال کرد که تمایل آنچنانی به گلزنی نشان نمی دهد.
باید گفت نمایش ظریف و با لطافت توتی در این فیلم مثل گذشته نبود. اما به زیبایی هر چه تمام تر از پس نقش آفرینی بر آمد تا بسیاری را دوباره متحیر هنر و استعداد بی پایانش کند. زیبایی و آرامشی که در بازی که در بازی او بود را می توان با بازی به بلوغ رسیده مهناز افشار در «برف روی کاج ها»ی پیمان معادی مقایسه کرد که با دیالوگ های آرام و متین و شخصیت پردازی فوق العاده نمایشی جالبی از یک زن درونگرا و سر به زیر را ارائه کرد. افشار در کنار جذابیت های خاص خود برای طرفدارانش,با بازی خوبی که معادی از او گرفته بود هنرمندانه از پس کار بر آمد,مثل توتی که در «نیازمند» علاوه بر تمامی صحبت های گفته شده,کشش دلچسبی را که صابر ابر به فیلم می داد را به تماشاچیان هدیه داد.
ارمغانِ توتی برای گارسیا بسیار ارزشمند بود. شاید به ذعم بعضی ها پایان فیلم مثل شروعش شگفت انگیز نبود. توتی در پایان فیلم حضور نداشت اما تا جایی که بود دغدغه ها و حرف های فیلم ساز بیان شد که این,نیازمندی و اتکای فیلم به توتی را نشان می دهد.شاید نام فیلم طعنه ای باشد که آن کسی که به او نیازمندند توتی است.-نام کاراکتری که توتی در آن بازی می کرد هم توتی بود. هم فیلم و هم سینما به توتی و امثال او نیازمندند…
http://tottirome.blogfa.com/