هام بخدوستان مطلبی غیر فوتبالی براتون میذارم امیدوارم اون هایی که حوصله میکنن و میخونن لذت ببرن.راستش از بحث های صدمن یه غاز و بی نتیجه مسی رونالدو یا توپ طلا و... خسته شدم و فکر میکنم مطالبی مثل این با اینکه ربطی به فوتبال ندارن ولی میتونن خیلی مفدیتر از بحث های بیهوده باشن.بخونید ببینید تاریخ رو چه مردانی ساختن
به گزارش خبرآنلاین، «هانیبال» نوشته کلیفورد دابلیو. میلز، که از مجموعه کتاب های رهبران جهان باستان است با ترجمه ای از مریم تقدیسی، توسط انتشارات ققنوس منتشر شد. هانیبال بارکا(نام اصلی:Hannibal Barca)در سال 246 میلادی در کارتاژ و در یکی از قدرتمند ترین خانواده های جهان باستان متولد شد. پدرش هامیلکار و برادر خوانده اش، هاسدروبال، از فرماندهان بزرگ آن زمان بودند. آموزش های نظامی هانیبال بسیار زود و احتمالا از زمانی که توانست شمشیری کوچک را در دست بگیرد، شروع شد. بهترین معلمان آن زمان در اختیار او بودند و از کودکی با افکار یونانی در زمینه ریاضیات، علم و فلسفه آشنا شد.
هانیبال شخصیتی برجسته در تاریخ دنیاست، رهبری واقعی که بی رحم، مبتکر، موفق و از خود گذشته نیز بود. او به پیروانش جسارت می بخشید و دشمنانش را وحشت زده می کرد. این طراح بزرگ نظامی، برای نبرد با رورمی ها، از نواحی کم ارتفاع ساحلی دور شده و راه کوه های مرتفع و گردنه های خطرناک و برفگیر آلپ را در پیش می گیرد. نقشه حمله به رم از این نواحی چنان غیر عادی بود که در تصور نمی گنجید.
رم و کارتاژ دو شهر بزرگ دو سوی مدیترانه باستان بیش از یک قرن با یکدیگر می جنگیدند. جنگ های رم و کارتاژ از سال 264 قبل میلاد آغاز و سرانجام در سال 146 قبل از میلاد با اضمحلال کارتاژ خاتمه یافت. سلسله جنگ های رم و کارتاژ به جنگ های پونیک موسوم شده است.
استفاده هانیبال از 50هزار سرباز پیاده ، 9000 سوار و 218 راس فیل برای عبور از رشته کوه های آلپ و پیرنه، طلیعه تدابیر جسورانه در جنگ بود. زیرا فیل ها نه تنها به درد جابجایی افراد و ملزومات جنگی می خورند، بلکه نیرویی ویرانگر بر ضد دشمن بودند. هانیبال بعدها پدر استراتژی نظامی لقب گرفت.
در این قسمت نثقل قول هایی از کتاب میشه که به خاطر اختصار اون قسمت رو نمیذارم)و اما ادامه...
هانیبال، کابوس رومیان شده بود و طی سال های متمادی و جنگ های متعدد، شکست های سنگینی به سپاهیان رم و متحدانش تحمیل کرد. بطوریکه در رم، خانواده سربازانی که به جنگ با هانیبال وسپاهش می رفتند، دیگر امیدی به بازگشت آنها نداشتند و سال های سال از کوچه و خیابان های رم صدای ناله و شیون شان بلند بود...
سرانجام هانیبال در 64 سالگی وقتی که نگهبانان رومی ویلا او را محاصره کرده اند، برای اینکه نمی خواست او را دستگیر کنند و در خیابان ها بگردانند تا مردم رم جشن برپا کنند و او را به باد تمسخر بگیرند، با جرعه ای زهر به زندگی خود پایان داد. آخرین کلماتش قبل از مرگ این بود: «بیایید به این زندگی که تا این حد برای رومی ها هراس انگیز است، خاتمه دهیم.»
او به چنان قدرتی در اذهان عموم تبدیل شده بود که قرن ها بعد از مرگ هانیبال، مادران رومی فرزندانشان را با این جمله می ترساندند: «هانیبال پشت دروازه هاست.» ترسی بزرگ تر از این قابل تصور نبود. او در میان قدرت هایی که دنیای باستان را زیر و رو کردند، عظیم ترین بود.
دانشجویان امروزی به بررسی نقشه های جنگی او می پردازند و روش های او در زمینه رهبری، هنوز الهام بخشند.