مطلب ارسالی کاربران
گلِ نام
(پس از مرگ باغبان) به یاد صادق هدایت
زیرِ درختِ خشک گلِ تازه ای دمید:
چون شیرخواره ژاله ی شب مانده را مکید
از آتشی که زد به دلش این میِ سفید
تابید و سرخ تر شد نیرویِ تازه یافت
عکسش چو برقِ آینه در آسمان شتافت
خورشید را گرفت و به لب برد و سرکشید.
بیدار گشت بلبلِ بی دل به لانه اش
آغاز شد دوباره ز شادی ترانه اش
پرواز کرد هدهد و با چتر شانه اش
گردید گردِ پنجره ی کلبه ی سفید.
نک زد به چکشِ در و شیشه پر کشید
تا باغبان بیاید بیرون ز خانه اش.
آهسته پرده را دستی کنار برد
بر رویِ پلک انگشتی چشم را فشرد
اشکی به گونه ریخت،از آنجا به شیشه خورد.
مانند گل دهانِ زنی بازگشت و گفت:
((زیرِ درختِ خشک گلِ تازه ای شکفت
بیچاره یارِ من که گلش را ندید و مرد!))
(گلچین گیلانی)