دانیال دارایی پوربشکست این پراید و مرا مجالی نیست منم سر گشته حیرانت ای دوست :))))
سانچز ای مرد دلاور اندکی بنشین و خستگی در کن هتریکی بزن چایی بنوش شوتی در کن
که مرا هتریکی نیاز است در بازی بعد اتحاد را بشکنی در اتحاد ای مرد
گر داشتم من شانس این پرهام را بخشم به خال هندویت سمرقند و بخارا
کمیته انظباطی همش شده راند و راند خواری ای خدا دکتر هم از بین بردن مرا در دیگر مجالی نیست
شاعر شدم :))