در جولای ۲۰۱۰ رویای اولین صعود به نیمهنهایی جامجهانی برای آفریقاییها را بر باد داد. با خطای هند مانع از گلزنی غناییها شد. آساموآ جیان فرصت پنالتی را از دست داد و اروگوئه در نهایت پیروز شد. یک قاره از او متنفر شده بود. همان سال در ماه نوامبر به دلیل گاز گرفتن بازیکن آیندهوون برای هفت مسابقه محروم شد. به لیورپول آمد و به دلیل توهین نژادپرستانه به پاتریس اورا، چهل هزار پوند جریمه و ۸ جلسه از همراهی تیمش محروم گردید. گاز گرفتن بازوی برانیسلاو ایوانوویچ مدافع چلسی در آوریل ۲۰۱۳، برای او ۱۰ جلسه محرومیت دیگر به همراه آورد. در تابستان همان سال هم با درخواست خروجش از لیورپول و پافشاری بر آن، طرفداران لکلکها را هم علیه خودش شورانده بود. لازم به توضیح زیادی نیست که به دلیل تمارضها و حواشی زیادش در تمام ورزشگاههای لیگ برتر انگلستان هم منفور بود. چنین حجمی از تنفر و حواشی و اشتباهات میتواند برای هر کسی نابودکننده باشد.
[IMG]
اما لوئیس سوآرز به هر روشی که بوده از این مشکلات عبور کرده است. او در کودکی مسائلی بزرگتر را پشت سر گذاشته و غلبه بر چنین مشکلاتی برای او چندان دشوار نبود. خانوادهاش در هفتسالگی شهر دوران کودکیاش سالتو را ترک کرده و به پایتخت اروگوئه مهاجرت کردند. این تغییر برای او چندان آسان نبود چرا که فقط دو سال بعد والدینش از هم جدا شدند.
«او فقط یک بچه بود. چنین مشکلاتی تأثیرات زیادی بر او داشت. تمرینات را به سادگی از دست میداد و دیگر فوتبال را جدی نمیگرفت.»
ریکاردو پدرومو مربی تیم جوانان ناسیونال اروگوئه در آن سالها، هیچ چیزی را در مورد سوآرز فراموش نکرده. او چیزهای جالبی برای تعریف کردن دارد. از اینکه سابقهی خشونتهای سوآرز محدود به سالهای اخیر نیست. او در مسابقات باشگاهی جوانان اروگوئه هم سابقهی درگیری با داور و محرومیتهای طولانی را دارد. و اینکه شاید او هرگز نمیتوانست فوتبالیست بزرگی بشود.
“هیچ تضمینی برای اینکه او فوتبالیستی حرفهای بشود وجود نداشت. او در تیم جوانان چندان بازی نمیکرد. همتیمیهایش مثل برونو فورنائولی یا مارتین کائوترچیو او را نیمکت نشین کرده بودند و در آن موقع نمیتوانستم تصور کنم که او روزی در چنین جایگاهی قرار بگیرد.”
آن مشکلات خانوادگی باعث شده بود تا او در زمین بیملاحظه و خشن رفتار کند. با حریفان و همتیمیهایش درگیر باشد و به فوتبال اهمیت کمتری بدهد. اغلب به مهمانیهای شبانه رفته و جلسات تمرینی متعددی را از دست بدهد. ویلسون پیرز استعدادیابی که سوآرز را به ناسیونال برده بود به خوبی به یاد میآورد که از هدر رفتن مهارت او بسیار ناراحت بوده:
«من او را به کناری کشیدم و گفتم که اگر فوتبال را جدی نگیرد، به همان راحتی که او را به ناسیونال آوردم از آنجا خواهم برد. پس از آن او متوجه وضعیتش شد و دیگر از تلاش کردن دست بر نداشت. من بازیکنان بامهارت و بزرگ زیادی دیدم که مثل او گرسنگی برای موفقیت نداشتند. لوئیس در این زمینه مثل یک هیولاست.»
با وجود تلاشهای بیوقفه مربیانش در ناسیونال، فقط یک فرد توانست سوآرز را به مسیر حقیقیاش در زندگی هدایت کند. سوفیا بالبی از ۱۵ سالگی با لوئیس آشنا شده بود و حالا همسر اوست. سوآرز بارها در مصاحبههای گوناگون به نقش همسرش در کمک به او حرف زده و به خوبی میداند که اگر توجهات و کمکهای او نبود، شاید وی هم مثل برخی از همتیمیهای دیگرش اکنون زندگی سختی را میگذراند.
[IMG]
«این جوانان ابتدا فقط خوشگذرانی میکنند و بعد در ۱۶-۱۷ سالگی است که متوجه میشوند باید چه مسیری را انتخاب کنند. شاید آن موقع کمی دیر شده باشد. ازدواج و روابط عاطفی هم در آن شرایط سنی برای هر کسی یک اشتباه است. اما مورد لوئیس و سوفیا یک استثنا بود.»
ریکاردو پدرومو از اینکه این دو هنوز با هم هستند کاملاً راضی و خوشحال است. در دوران کودکی سوآرز مشاوران و دوستانی داشت که تأثیرات منفی بر مسیر زندگی او گذاشته بودند. اما با دیدن سوفیا همه چیز برایش تغییر کرده بود.
«او برای من بسیار مهم بود چرا که من را به مسیری برگرداند که میخواستم در آن باشم. وقتی که با او بودم آرامش داشتم. سوفیا به من گفت که به تحصیلات و فوتبالم توجه و سایر مسائل را فراموش کنم.»
شاید اگر سوفیا بر سر راه لوئیس سوآرز قرار نمیگرفت حالا نه فقط سوآرز بلکه وضعیت فوتبال اروگوئه نیز فرق میکرد. با در اختیار داشتن سوآرز، بعد از سالها این کشور فوق ستارهای بزرگ را به جهان معرفی کرده. فردی که عدهای معتقدند پس از لئو مسی و رونالدو، برترین بازیکن حال حاضر جهان است. اروگوئهایها مهاجمین بزرگی مثل فورلان و کاوانی را در ترکیب دارند. اما به خوبی میدانند برای موفقیتهای بزرگ، سوآرز و مهارتهایش است که میتواند لاسلسته را به پیش ببرد. حتی اگر به دلیل عدم موفقیت لیورپول برای قهرمانی در لیگ، ناراحت باشد. حتی اگر فقط یک ماه قبل از جامجهانی مصدوم شده و جراحی زانو شده باشد. اما برای کسی که او را با اشتیاق و مهارتش توصیف میکنند، این موانع چندان اهمیتی ندارند. او از این شکستها و مشکلات راهی برای موفقیت بعدی درست میکند.
سوآرز شاهد شکست عجیب و دردناک کشورش مقابل کاستاریکا بود. مسابقهای که او به دلیل مصدومیتش نتوانست در آن حاضر باشد. تصویر اشکها و نگاه محزون او به اتفاقات داخل زمین را دوربینها بارها شکار کردند. اما چیزی که متوجه نشدند انگیزهی بیشتر او برای بازگشت و جبران بود. سوآرز نمیخواست چهار سال صبرش برای حضور در جامجهانی به همین سادگی تمام شود.
مصاف با تیمملی انگلستان برای او معناهای زیادی داشت. قرار گرفتن در مقابل همتیمیهایش در لیورپول و نبرد با کشوری که او را به سطح اول فوتبال جهان معرفی کرده بود. جایی که هم از او متنفر بودند و هم تواناییهایش را ستایش میکردند. او نسبت به نخستین روز حضورش در انگلستان دیگر بازیکن پخته و کاملی شده بود. مهارتهایی که در آنجا به او آموزش داده بودند حالا علیه خود انگلیسیها به کار گرفته میشد. او برای این مسابقه نیاز به هیچ دارویی نداشت. خشم و ناراحتی و انگیزههایش برای بازی در جامجهانی، او را به پیش میبرد و دردهایش را بیاثر میکرد. پس از پایان آن نود دقیقه و برتری مقابل انگلستان، دیگر او خوشبختترین مرد روی زمین بود. لوئیسیتوی اروگوئه با دو گلی که به ثمر رساند به کشورش امیدی مجدد داد. انگلستان را از رقابتها حذف کرد و نشان داد که بازیکنانی مثل او چه تفاوتهایی میتوانند ایجاد کنند. آن اروگوئهی بیروحیه و مغلوب در بازی اول، به تیمی کاملاً جنگنده و مثبت تبدیل شده بود.
[IMG]
چهار سال پیش دیگو فورلان با گلها و حرکاتش، اروگوئه را به جمع چهار تیم برتر رقابتها برد. حالا لوئیس سوآرز به دنبال فرصتی برای تکرار آن موفقیت و حک کردن نام خود در تاریخ فوتبال لاسلسته است. او پسر کوچکی بود که مسیر زندگیاش را از خرابههای مونتهویدئو به پرستیده شدن در آنفیلد تغییر داد. حالا به پیش بردن تیمملی و زندگی در آرزوهای دوران کودکیاش پاداشی برای این جنگهای مدام و مشکلات متعدد است. سوآرز به خوبی این را میداند و نمیخواهد چیزی را از دست بدهد. جامجهانی متعلق به اوست. برای او و آرزوهایش.