"For a player to be good enough to play for Liverpool, he must be prepared
to run through a brick wall for me then come out fighting on the other side."
"بازیکنی برای آنکه برای لیورپول خوب بازی کند باید آماده باشد تا برای من از بین دیوار آجری عبور کرده و با جنگندگی از آن طرف دیوار خارج شود."
*************
On one of Liverpools European trips, he was filling in the hotel registration form
where he wrote Football for occupation and Anfield for the address.
"Sir, said the receptionist, you need to fill in where you live.
"Lady", he replied, "in Liverpool there is only one address that matters and that is where I live."
در یکی از سفرهای اروپایی لیورپول، او در حال پر کردن فرم ثبت اطلاعات هتل بود که در محل شغل نام فوتبال و در آدرس انفیلد را نوشت.
خانم متصدی هتل به او گفت:"آقا باید محل زندگی تان را در فرم پر کنید." شنکی به او جواب داد:"خانم، در لیورپول تنها یک آدرس مهم وجود دارد و آن هم جایی است که در آن زندگی می کنم."
************
"If Everton were playing at the bottom of the garden, I'd pull the curtains."
"اگر اورتون در انتهای جدول قرار داشت آنوقت پایان بازیهای لیگ را اعلام می کردم."
*************
To Tommy Smith, who tried to explain that his bandaged knee was injured:
"Take that bandage off. And what do you mean
about YOUR knee? It's Liverpool's knee!"
به تامی اسمیث که سعی داشت توضیح دهد که زانوی بانداژ شده اش مصدوم شده، گفت:"آن بانداژ را بردار. و منظورت از زانوی من چیه؟ این زانوی لیورپول است!"
*************
To the journalist suggesting Liverpool were in difficulties:
"Ay, here we are with problems at the top of the league."
به یک روزنامه نگاری که صحبت از مشکلات لیورپول می کرد، گفت:"آره، ما اینجا مشکلاتی در صدر لیگ داریم."
****************
To a translator, when being surrounded by gesticulating Italian journalists:
"Just tell them I completely disagree with everything they say!"
به مترجمی که در محاصره روزنامه نگاران ایتالیایی قرار گرفته بود و با سر و دست اشاره می کردند، گفت:"فقط به آنها بگو که با هر چه می گویند مخالفم."
***************
About the "This is Anfield" plaque:
"It's there to remind our lads who they're playing for, and to remind
the opposition who they're playing against."
در مورد پلاکارد This is Anfield او گفت:"این پلاکارد در اینجاست تا به بچه های خودمان یادآوری کنیم که برای کی بازی می کنند و به تیم حریف متذکر شویم که در برابر چه تیمی بازی می کنند."
**********
To Alan Ball, who'd just signed for Everton:
"Don't worry, Alan. At least you'll be able to play close to a great team!"
به آلن بال که به تازگی با اورتون قرارداد امضا کرد، گفت:"نگرا نباش آلن. حداقل می توانی در نزدیکی تیم بزرگی بازی کنی!"
************
At Dixie Dean's funeral:
"I know this is a sad occasion but I think that Dixie
would be amazed to know that even in death he could draw
a bigger crowd than Everton can on a Saturday Afternoon."
در مراسم تشییع دیکسی دین، بازیکن سابق لیورپول، گفت:"می دانم موقعیت غمناکی است اما فکر کنم دیکسی هم متعجب خواهد شد که حتی برای مراسم تشییعش جمعیتی بیش از اورتون در بازیهای شنبه شان می تواند دور هم جمع کند."
***************
"Although I'm a Scot, I'd be proud to be called a Scouser."
"گر چه یک اسکاتلندی هستم اما افتخار می کنم که مرا اسکاوزر بخوانند."
**************
"A lot of football success is in the mind. You must believe
you are the best and then make sure that you are. In my time
at Liverpool we always said we had the best two teams on Merseyside,
Liverpool and Liverpool Reserves."
"بسیاری از موفقیتهای فوتبال در ذهن می گذرند. باید ایمان داشته باشید که بهترین هستید و مطمئن شوید که اینگونه است. در دوران من در لیورپول همیشه گفتم در مرزی ساید دو تیم بزرگ داریم یکی تیم اصلی و دیگری رزرو لیورپول."
***************
"If you are first you are first. If you are second, you are nothing."
"اگر شما اول باشید اول هستید. اگر دوم باشید هیچ چیز نیستید."
****************
Speaking to a very nervous looking Alec Lindsay on his debut:
"When you get the ball, I want you to beat a couple of men and smash the ball into the net,
just the same way you used to at Bury. Bemused Lindsay said:
But Boss that wasn't me it was Bobby Kerr.
Shankly turned to Bob Paisley and said: Christ Bob, we've signed the wrong player."
در حالی که با الک لیندسی در اولین بازی رسمی اش صحبت می کرد، گفت:"وقتی توپ را گرفتی، می خواهم چند از سد چند بازیکن عبور کنی و محکم به دورازه شوت کنی و گل بزنی همانطور که در تیم بری عادت داشتی انجام بدهی." لیندسی که گیج شده بود گفت:"اما رییس اون من نبودم بابی کر بود."