غوغایی در میدان بود در گهواره نماندی
ای حیدر شش ماهه، آخر خود را رساندی
تو با لبهای خشکت، تو با اشک زلالت
یار ی کردی پدر را، شیر مادر حلالت
پستی دشمن رسوا شد با تو
نهضت بابا امضا شد با تو
میخوانم هر شب با چشم گریان
سلام علی شهید العطشان
سالار زینب سالار زینب
سالار زینب سالار زینب
ماه محرم آمد دلها شد عاشورایی
مثل شهیدان باشیم سر تا پا کربلایی
عهد می بندیم از این پس رنگ دنیا نگیریم
عاشورایی بمانیم عاشورایی بمیریم
می خوانم هر شب با چشم گریان
سلام علی شهید العطشان
سالار زینب سالار زینب
سالار زینب سالار زینب
این طایفه ندارد پیر و جوان و کودک
گرههای بزرگی باز کرد این دست کوچک
بند قنداقه تو حبل الامتین ما شد
با تو باب الحوائج حاجات ما روا شد
قربان دست گره گشایت
ما را بخوان باز به کربلایت
سالار زینب سالار زینب
سالار زینب سالار زینب