عشق من،بر آب چشمه ساران،عشق من
جایی که باد آن ها را می آورد،عشق من
شب هنگام،شناور روی آب می بینیم
گلبرگ های گل سرخ را
عشق من و دیوار ها ترک می خورند عشق من
در اثر آفتاب،باد،باران و سالهایی که می گذرند
از صبح ماه می که آنها آمدند
و در حالی که می خواندند،ناگهان روی دیوارها
از پایان سلاح هایشان نوشتند
واقعا چیزهای عجیبی
عشق من،گل سرخ اثرها را دنبال می کند،عشق من
روی دیوار و به هم تنیده ها . عشق من
نامهایشان حک شده و هر تابستان
یک زیبای سرخ گلهای رز هستند(وهرتابستان گلهای رزسرخ زیباترین ها هستند)
عشق من،چشمه ها را خشک کن،عشق من
در آفتاب،بادهای دشت و سالهایی که می گذرند
از صبح ماه می که آنها آمدند
گلی در قلب، پاهای برهنه،گامهای آهسته
و چشمانی درخشنده با لبخندی عجیب
و بر روی این دیوار هنگامی که شب فرا می رسد
باور داریم که لکه های خون می بینیم
آنها فقط گل های سرخ اند
عشق من،آرانخوئز...