لیلی نهاری
شب و روز من
لیلی نهاری تعالى حبیبی
شب و روز من می آید عزیزم
لا ملامه حبیبی خدنی لیک
سرزنشی نخواهد بود عزیزم، مرا با خود ببر
لیلی نهاری تعاى حبیبی
شب و روز من می آید عزیزم
قلبی یاما حبیبی خاف علیک
قلبم برای تو بسیارنگران است و می ترسد
یا ریت أنا أشوفک قصادی
آرزو می کنم کاش می توانستم تو را در برابر خودم ببینم
یا ریت هواک ده کان حب عادی
آرزو می کنم که ای کاش عشق تو عشقی طبیعی بود
جنبک حیاتی دی أجمل حیاه
کنار تو زندگی من زیباترین زندگیهاست
أحکیلک ایه خلاص مانت شایف
از چه برایت بگویم، خودت می توانی ببینی
من غیر ما أقول أکید انت عارف
بدون هیچ گفته ای تو قطعاً می دانی
کلام کتیر أنا نفسی أقوله
سخنان بسیاریست که می خواهم بگویم
کلام کتیر یا ریتک تقوله
سخنان بسیاریست که می خواهم تو بگویی