از غم عشق تو ای صنم
از غم عشق تو ای صنم
روز و شب ناله ها میکنم من
روز و شب ناله ها میکنم من
وز قد و قامتت هر زمان
وز قد و قامتت هر زمان
صد قیامت به پا میکنم من
صد قیامت به پا میکنم من
دست و بر زلف تو میزنم…ای جانم
روز خود را سیه میکنم من
عمر خود را تبه میکنم من
گر به فلک میرسد
گر به فلک میرسد … آه من … از غمت
چشم تو دل میبرد … دلربایار
چشم تو دل میبرد … دلربایار
با غم شیدا نشین
حال نزارم ببین
بیش از این … بد مکن … فتنه به کارم مکن … بی وفایم
فتنه به کارم مکن … بی وفایم
آئین وفا و مهربانی
آئین وفا و مهربانی
در شهر شما مگر نباشد؟ حبیبم!
گناه من چه بود اي بي مروت
تقصيرم چه بود اي بي دميت
تقصيرم چه بود اي بي دميت
صبر و بر جور تو مي کنم اي جانم
روز خود را سيه مي کنم من
عمر خود را تبه مي کنم من
روز خود را سيه مي کنم من
عمر خود را تبه مي کنم من