مطلب ارسالی کاربران
حتما این داستان آموزشی رو بخونین: روزی شکارچی به جنگل برای شکار رفت
شکارچی در جنگل چشمش به عقابی افتاد که بالای درختی بلند ایستاده بود
شکارچی به عقاب گفت ای عقاب چرا از آن درخت پایین نمی آیی ای عقاب بزرگ
عقاب در جواب گفت تو فکر کرده ای من آسمان ها رو ترک میکنم و بر روی زمین حرکت خواهم کرد تا مرا شکار کنند ای شکارچی تو با خودت چه فکر کرده ای من عقابی تیز بین هستم و هرگز به جز آسمان در جای دیگری نخواهم بود
و این گونه بود که اعصاب شکارچی تخمی شد و ننه ی عقاب رو به پدرش وصل کرد
پ.ن : سر به سر شکارچی ها نزارید