دلم گرفت از این قفس
تو حسرت یه هم نفس
من دیگه رو نمیزنم این دیگه آخرین دفعه ست
من یکی دلم گرفته از خودم از این خیال بی کسی
از این که جون ندم ولی پیدا نشد فریادرسی
آخر خطم و دیگه چشم من آب نمی خوره…
این چاقو عمرا دسته ی خودش و باز نمی بُره
من دیگه آخر جاده ی دلم جاده ی بی عبوری
برنمی گردم که تـَـهِ این جاده اشک و کوریِ
یه راهی وا کن جلو پام دارم باز از پا در میام
دارم بازم کم میارم من چشمای تر نمی خوام
هوامو هیچکسی…
هوامو هیچکسی نداشت دستامو ول نکن یه بار
دارم به آخر میرسم اشکامو از پا دربیار