مطلب ارسالی کاربران
پیام، سوارز بمان!
فوتبال یعنی حسرت...توپ.زمین چمن و....تکل!این ها دست به دست هم داده اند و یک حادثه پدر را از پسر گرفت.
پسری که توپ مثل موم به پاهایش می چسبد.پسری که خوب میراث پدر را به نمایش میگذارد.پسری که دریبل ها وپاس های دقیق وشوتهايي که انگار با کوليس و خط کش تي مهندسي شده است و نام اورا در لیست سه بازیکن برتر لیگ حک می کنند ناگهان سری درمیان سرها درمی آورد.
پسری که ضربه کاشته اش برترین گل ماه می شود و به همه ثابت می کند شاگرد دایی و باقری است.
پسری که از جنس پدر است...حسن صادقیان ...حسن زیکو...اسطوره فراموش نشدنی فوتبال اردبیل و شماره11افسانه ای!می گویند توپ را که میگرفت محارش خیال بود...اما روزهای آخر یک صندلی چرخ دار تمام آرزوهای پدر را زنده به گور کرد.
از پدر پیامی ماند...حسنی با مقیاس های بزرگتر واز جنس دهه هفتاد!پیامی ماند که بیشتر از لذت، با فوتبال می جنگد وهمه مان یقین داریم که فقط به یاد درد های پدر...اما به چه قیمت؟
پسری از دیار شهریار اما با کوله ای از غم درد های پدر..و تکل های خشن و ضرباتی که آه را از نهاد ما بلند میکند.گاهی اوقات مثل رالي هاي خاص اتومبيل راني که در آنها به ماشين حريف کوبيدن آزاد است عمل مي کند و مدام خودش را مثل يک اتومبيل به اتومبيل بغلي مي کوبد تلاشش برای گل زنی ونشان دادن تصعصبش به پیراهن و باشگاهش قابل ستایش است...اما تا چه حد و به چه قیمت؟به قیمت فراموش شدن حرکات تکنیکی او؟به قیمت از یاد بردن تعداد گل هایش؟به قیمت تیتر شدن در نشریات زرد و وبلاگ مخالفان که به جای پیام صادقیان بگویید پیام سوارز؟
می گویند با پیام صحبت کنید ونگذارید مجتبی محرمی شود.می گویند سعی کن همیشه شبیهه دایی و کریمی باشی! برخی نیز می گویند پيام صادقيان به شدت همه را به ياد علي کريمي مي اندازد. ياغي و سرکش و عصبي....
و روزهای تلخ محرومیت...روزهای داغ تابستان که به سختی برای پیام می گذرد زیره ذره بین خبرنگاران و برنامه های مختلفکه با هیچ سطل آب و یخ روزهایش خنک نمی شود!
و ما میمانیم...با پرسپولیسی که دل خوش کرده به روز های نیامده. به روزهایی که سیاهی اش از همین حالا چشمانمان را میزند.روز های بدون پیام!پیامی که البته قول جبران داده.به حرمت اشک هایش که برای پدر ریخته.پدری که مظلومانه کفش هایش را بدون خداحافظی آویخت...روحش شاد.قول داده بماند تا روزی که مثل کریمی و دایی و باقری در اروپا توپ بزند.وما با افتخار اورا به فرزندانمان نشان دهیم و بگوییم او از نسل ماست..از دهه هفتاد!دهه هفتادی که به چیزی والاتر از اینستاگرام و فیسبوک و انگری بردز و مدل ماشین و ساعت و کت وشلوارش فکرمیکند.
پیام جان چشمان روشن و مصمم پدر به پاهای توست.با توپ جادو کن و میراث پدر را به نمایش بگذار و برای فوتبالت بجنگ عرق بریز و به همه ثابت کن توهم روزی می توانی مسی را دریبل بزنی...آنقدر بدو تا همه بدانند این قرار دادهاوپول هااز شیر مادر برایت حلال تراست آنگاه که شادی را مهمان قلب30میلیون هوادار سرخ پوش می کنی.
یاد علی کریمی افتادم که در مصاحبه اش گفت:
اگر به گذشته برگردیم، برخی کارها را تکرار نمی کنم مثلا دیگر به کلمن آب در جام جهانی 2006 و در حاشیه بازی با پرتغال لگد نمی زنم
بیا آنقدر باخودمان تکرار کنیم تا باورمان شود فوتبالمان هنوز همانقدر پاک مانده و پیام و پیام ها می توانند به "نیمار"شدن فکر کنند.بگذار دلمان قرص باشد که که در این روزهاکه هیچ پرسپولیسی باورنمیکند این تیم همان تیم رویایی است تو و امثال تو هستندکه به چیزی فراتر از پول فکر می کنندبه یادپدر و احترام رنگ خون در رگ هایت خواهی جنگید.
پس حالا برگرد...با سری به زیر افکنده به خاطر اشتباهاتی که سعی می کنیم به دستان فراموشی بسپاریم.جوانمردی و مردانگی را که در قاموس تمام سرخ پوشان است به ایران ثابت کن و بگذار اگر این بار تو را پیام سوارز نامیدند به خاطر گل های رویایی اش باشد نه گاز گرفتن ها و خشونت های بی جایش...
اما برای تو چیزی می نیوسم از فیلم تحسین شده یونایتد نفرین شده با بازی درخشان مایکا شین با بازی برایان کلاف وقتی داشت ستاره شر لیدزیونایتد را نصیحت می کرد :
مرد ایرلندی! خداوند به تو استعدادی داده که هیچکس ندارد.وقتش رسیده یاد بگیری از آن طوری استفاده کنی که دنیا متحیر بماند
بگرد..و بی هیچ واهمه ای دوباره پیام باش!یا حداقل پیام سوارز بمان!
هانیه رجبی