واژه نوستالوژی به معنای حسرت گذشته یا آرزوی برگشت به گذشته است. معادل ضرب المثل ما که " هر سال دریغ از پارسال " . شما بارها این جمله افراد مسن را شنیده اید که قدیما چقدر خوب بود، خیلی از حالاها بهتر بود و...
در این مقال می خواهیم به بحث نوستالوژی در فوتبال بپردازیم:
هرگاه بازیکنی درخشش فوق العاده ای از خود بروز می دهد به سرعت با اسطوره های قدیمی مقایسه می شود و همین هم ممکن است باعث افتش شود. کارشناسان از خودشان می پرسند آیا این بازیکن به پای فلان اسطوره می رسد؟ و اغلب هم جوابشان منفی است ولی بنظرشان شاید سطح کیفیشان نزدیک به هم باشد.
وقتی قرن بیستم رو به پایان بود بازار انتخاب بهترین های تاریخ بشدت داغ شد. اکثر مجلات، روزنامه ها، سایت ها، مربیان و بازیکنان سابق به اظهار نظر و بعضا انتشار لیست پنجاه نفر و صدنفر برتر می پرداختند. نقطه اشتراک آنها نفرات اول لیست بود که یا پله یا مارادونا بود و نفرات بعد بین « کرایف، دی استفانو، بکن بائر، پلاتینی، بابی چارلتون و... » متغیر بود. عده ای به خاطر بازیکن کشورشان بازیکنی را سوم می دانستند و عده ای نیز خلاف این نظر ولی کسی را یارای آن نبود که تغییر کلی در این لیست داشته باشد. گویی که نام های اول این فهرست نامهایی مقدس هستند و پایین آمدنشان توهین و گناه نابخشودنی.
رونالدو نازاریو که درخششی فوق تصور در نیمه دوم دهه نود داشت بزحمت در بعضی از مجلات تا رده های 19 و 27 رسید. جالب این است که عده زیادی این رقم را برنتافتند و معترض شدند.
از سینما هم نامی به میان آمد. همشهری کین بیست سال پس از ساختش در 1962 بود که در راس نظرسنجی های معتبر سینمایی منتقدان و کارگردانان قرار می گرفت. داستانی عجیب که 50 سال نیز ادامه یافت تا اینکه سرگیجه آن را از تخت سلطه به زیر کشید. همشهری کین به طور کلی فیلمی با مقیاس سینمای و امکانات آن زمان ممتاز و در بسیاری از خصوصیات یک الگو است. فرم روایی خوب و خط شکنی دارد. بازیگری و کارگردانی آن هم خوب از کار درآمده است. وجه منحصر به فردش همانا متدهای عالی فیلمبرداری و دقت وسواسی اورسن ولز در زاویه های دوربین و دکوپاژ صحنه است که همشهری کین را به عنوان راهنمای فیلمسازی مطرح کرده است. ولی همین متدها بعدها در فیلمهایی دیگر مانند درخشش کوبریک تکرار شد، خط شکنی روایت در فیلمهای دیگری چون پدرخوانده 2 انجام شد اما همچنان یک نام را از منتقدان و کارشناسان سینما می شنویم: همشهری کین
محافظه کاری فوتبال و سینما پایانی ندارد. آنها ترس توصیف ستارگان و ساخته های کنونی را به عنوان بهترین تاریخ دارند چون ممکن است به بتی که از گذشته در ذهنشان وجود دارد لطمه خورد و از فروپاشی اسطوره های جوانی خود در هراسند. از سوی دیگر کارشناسان و مخاطبان جوان هم بر بهترین بودن ستارگان ( فوتبال ) و فیلمهای کنونی پافشاری می کنند و همین است که قدیمی تر ها را مطمئن می کند که نباید با نسل حاضر هماهنگ و همسطح شوند چون بیشتر میدانند.
تحلیل بازی ستارگان قدیم فوتبال بسیار زمانبر و طولانی است. اینجا به دو ستاره اول لیست های نظرسنجی می پردازیم:
1_ پله: اسطوره فوتبال برزیل که سه جام جهانی هم در کارنامه دارد. صرف نظر از بحث فنی صحبت من روی اورریت بودن این بازیکن است. معمولا بازیکن را روی موفقیت ها می سنجند و درصد تأثیر در آن موفقیت ها. کیکو کاسیا در رئال مادرید دو سی ال پیاپی دارد ولی بوفون با بیش از بیست سال حضور در سطح اول جهان هنوز یکی هم ندارد. یا رونالدو برزیلی و زلاتان و... پله هم در عصری بود که فوتبال برزیل رشد فوق العاده ای را تجربه می کرد و ستارگان زیادی را در ترکیب خود می دید. برزیل 1958 را با درخشش پله به یاد دارد ولی جام با بازی های عالی دی دی و واوا و صد البته گارنینشا بدست آمد. 1962 پله نیمه مصدوم بود و 1970 که همکاری جرزینهو، توستائو و کارلوس آلبرتو با پله توانستند قهرمان جهان شوند.
بحث بعدی گل های فراوان زده شده توسط پله است. پله 77 گل در سطح ملی به ثمر رسانده که تحسین برانگیز است. اما رقم 1000 گل او بیشتر در مسابقات دوستانه ای بوده که در دهه های شصت و هفتاد در سطح باشگاه های گاه محلی اروپا زده می شد و نه در لیگ برزیل و جام لیبرتادورس. از انصاف بدو راست که پله و سطح کیفی بازی اش را دست کم بگیریم. او یکی از بهترین بازیکنان عصر خودش بود، تکنیک ناب و روانی داشت ( در کنار گارنینشا، ریولینو، رونالدینیو تکنیکی ترین بازیکنان برزیل هستند ) و همین تکنیک او بود که قلب ها را تسخیر می کرد و شهرت بالایش را موجب شد. او در زمانه ای می درخشید که کارت های زرد و قرمز وجود نداشت و خطاهای سهمگینی رویش مرتکب می شدند. ولی او بهترین در تاریخ نیست و من حتی مسی را از او بهتر می دانم.
بهترین تاریخ
کیفتی که مارادونا ارائه می کرد یک درجه از امثال پله، دی استفانو، کرایف و دیگران بالاتر است. دیگو مارادونا نقطه ثقل تیم، محل اتکای بازیکنان، روح و روحیه تیم، نماد و سمبل باشگاه و تیم ملی بود. بازیسازی، دریبلینگ، گلزنی، ضربات آزاد و... همه در او جمع شده بود. او استعدادی ناب در چمن و نماد کشورش بشمار می آمد. محبوبیت و کاریزمای او در تیم ملی نه تنها بار سنگینی روی شانه هایش نبود بلکه باعث مضاعف شدن عملکردش در لباس آرژانتین می شد.
و حالا
رونالدو برزیلی و زیدان در دهه و دهه های قبل و کریس رونالدو و مسی در زمان کنونی نام های برگزیده ما برای لیست بهترین بازیکنان تاریخ هستند. هر چند که بهترین بودن را نمی توان دقیقا بکار برد و شاخصی متناوب است.
چند سوال مطرح می شود که می تواند ما را روشن تر کند:
آیا تاکتیک های کنونی در چینش و گردش بازیکنان در دهه ها ی پیشین و مشخصا زمان پله وجود داشته است؟
آیا پرس سنگین که توسط تیم ها برای از کار انداختن حمله ها استفاده می شود در گذشته وجود داشته است؟
در تیم های باشگاهی آن زمان چند تیم با کیفیت و چند بازیکن با کیفیت وجود داشته است؟
آیا آمار های مختلف درباره شیوه بازی، درصد مالکیت تیمی، پاس های صحیح هر بازیکن، شوت های هر نفر به طور تخصصی، هیت مپ و... در زمان گذشته وجود داشت و آیا در پیشرفت فوتبال کنونی بی تأثیر بوده است؟
کریس و مسی در زمان پله چند گل می توانستند بزنند؟ پله در زمان ما می توانست 1000 گل بزند؟ یا سه جام جهانی داشته باشد؟
تمام کنندگی کدام مهاجم تاریخ به اندازه رونالدو برزیلی است؟
دید و بازیخوانی زیدان را کدام بازیکن تاریخ دارد؟ همیشه زیدان با پلاتینی مقایسه می شد و اواخر دیگر این پلاتینی است که با زیدان مقایسه می شود.
بازی روان و تکامل یافته مسی را بجز در مارادونا در چه کسی دیده ایم؟
آیا نظیر کریس و آمارهای فضایی اش را می توان در تاریخ پیدا کرد؟