سکانس اول(لطفا جایی نرو، اسطوره)
رفتن آندرس اینیستا از بارسلونا مرا خیلی ناراحت می کند. شاید بیشتر از صدای پارس کردن های سگ همسایه ی خانه مادر بزرگم و آن صاحب بدتر از خودش که گاه و بی گاه یا با برادر خود دعوا می کند، یا به پدر نداشته اش فحش می دهد و یا با مادر بیچاره ی خود گلاویز می شود. یا شاید بیشتر از زمانی ناراحتم که کارنامه ی ترم خود را در دست دارم و بعد از کمی دقت، متوجه می شوم که چند درس مهم را افتاده ام. شاید بیشتر از آن پسری ناراحتم که دختر مورد علاقه اش، او را برادر صدا می زند. و هزار شاید دیگر....
شاید در نگاه اول، این مواردی که نام بردم، کمی عجیب و خنده دار به نظر برسد. یعنی ممکن است پیش خود بگویید که رفتن اینیستا، چقدر برایش بی ارزش است. اما باید این مسئله را بگویم که بعد از مشکلات اقتصادی، مرگ اقوام، آلودگی هوا و اشک مادرم، بیشترین چیزی که مرا آزار می دهد همین مواردی است که نام بردم. شاید برای شما خنده دار باشد ولی برای من آزار دهنده ست.
اینکه چرا داستان را از زبان خودم روایت کردم، به خاطر این است که من یک طرفدار بارسلونا هستم. هر چقدر که من ناراحتم، دیگر هواداران بارسلونا نیز ناراحت هستند. در باشگاهی که فراتر از یک باشگاه است، طرفداران قدر اسطوره ها را می دانند. نه کسی را هو می کنند و نه کسی را با اشک روانه ی خانه و سرنوشت خود می کنند. اینجا، مهم ترین چیز احترام به اسطوره هاست و باید یاد بگیریم برای کسی که برایمان شادی به ارمغان آورده احترام و ارزش قائل شویم. حال اگر آن فرد آندرس اینیستا باشد، دیگر اوضاع فرق می کند. آن وقت است که بعد از رفتنتش فقط ناراحت بودن کافی نیست، بلکه باید گریست و سوخت در این عذاب. کسی که یک ملت هنگام تعویض شدنش در سراسر اسپانیا، از جای بر می خیزند و او را تشویق می کنند شایسته ی بهترین هاست.
گویی فوتبال دوباره لحظه های تراژدی زیادی را برایمان کنار گذاشته است. وقتی به خداحافظی توتی نگاه می کنیم که یک ورزشگاه برایش اشک میریزد، وقتی به چهره ی بهت زده ی ده روسی نگاه می کنیم. وقتی چشممان به کودکی می افتد که در نگاه اول اصلا نمی داند فوتبال چیست. اما وقتی توتی را گریان در وسط زمین می بیند و متوجه می شود که باید برای همیشه با اسطوره اش خداحافظی کند، جوری گریه می کند که کودکان در فراق مادر خود می گریند. وقتی به این چیز ها نگاه می کنیم، دلمان میلرزد. هر جور که فکر می کنم، نمی توانم با رفتنش کنار بیایم. درست است که از فوتبال خداحافظی نمی کند اما رفتن از بارسلونا برای یک بلوگرانایی، رفتنش از فوتبال محسوب می شود. نمی خواهیم او هم مثل ژاوی ترکمان کند. درباره ی رفتن لیونل مسی چیزی نمی گویم چون نمی خواهم درباره خداحافظی اش از فوتبال فکر کنم. چون قلمم یاری نمی کند که از رفتنش بنویسم.
به قول مصطفی مستور: اشیا همه چیز را می دانند اما نمی توانند حرف بزنند. شاید اگر می توانستند سخن بگویند، چمن ورزشگاه نیوکمپ حرف های زیادی برای گفتن داشت. می توانست ساعت ها برایمان حرف بزند و اشک عالم را در بیاورد.
چون در این دنیا همه چیز فانی است، پس توقع ماندن تا آخر عمر را از آندرس نداریم. فقط می خواهیم تا پایان عمر فوتبالی اش در بارسلونا باشد. پس تنها خواهش ما هواداران بارسلونا این است که:"لطفا، برای همیشه اینجا بمان!"
سکانس دوم(افتخارات و عناوین)
1x World Cup winner
2010World Cup 2010
1x UEFA Best Player in Europe
2012FC Barcelona
2x European champion
2012EURO 2012
2008EURO 2008
4x Champions League winner
14/15UEFA Champions League
10/11UEFA Champions League
08/09UEFA Champions League
05/06UEFA Champions League
8x Spanish champion
15/16LaLiga
14/15LaLiga
12/13LaLiga
10/11LaLiga
09/10LaLiga
08/09LaLiga
05/06LaLiga
04/05LaLiga
1x Player of the Year
11/12EURO 2012
1x Footballer of the Year
2009Spain
3x World Cup participant
2014World Cup 2014
2010World Cup 2010
2006World Cup 2006
3x Euro participant
2016EURO 2016
2012EURO 2012
2008EURO 2008
3x Champions League participant
2010UEFA Champions League
2008UEFA Champions League
2007UEFA Champions League
3x Uefa Supercup winner
15/16UEFA Supercup
11/12UEFA Supercup
09/10UEFA Supercup
3x FIFA Club World Cup winner
2015FIFA Club World Cup
2011FIFA Club World Cup
2009FIFA Club World Cup
5x Spanish cup winner
16/17Copa del Rey
15/16Copa del Rey
14/15Copa del Rey
11/12Copa del Rey
08/09Copa del Rey
6x Spanish Super Cup winner
13/14Supercopa
11/12Supercopa
10/11Supercopa
08/09Supercopa
05/06Supercopa
04/05Supercopa
1x European Under-19 champion
2002European U19 Championship 2005
1x European Under-17 champion
2001 U17-Europameisterschaft 2005