تپهٔ حسنلو که در ۷ کیلومتری شهر نقده قرار دارد، یکی از تپههای باستانی آذربایجان است که قدمت آن به بیش از ۷ هزار سال قبل از میلاد میرسد. معروفترین اثر باستانی یافت شده در این محلجام طلای حسنلو است که به عصر آهن تعلق داشته و در موزه ایران باستان نگهداری میشود.
تپه باستانی حسنلو در ۱۲ کیلومتری جنوب غربیدریاچه ارومیه، و ۹ کیلومتری شمال شرقیشهرستان نقده بین دهکدههای امینلو و حسنلوواقع شدهاست. این تپه به خاطر نام دهکده مجاورش حسنلو نام گرفتهاست.
تپههای باستانی زیادی پیرامون تپه حسنلو را فرا گرفتهاند و گویا هنگام آبادی حسنلو و تمدن عظیمش تمدنهای دیگری نیز با این تپه در تماس بودهاند و هم دوره تمدن حسنلو بوجود آمدهاند. میتوان گفت در اطراف تپه حسنلو، به طور تقریبی ۱۴ تپه باستانی شناسایی شده است که نشان از آبادانی، آب و هوای مناسب و رشد فرهنگی انسانهای روزگار کهن در این ناحیه میدهد.
وجود تپههای باستانی دیگر چنین میرساند که اقوام ساکن در حسنلو با اقوام ساکن در تپههای اطرافش از یک تیره بوده و با هم داد و ستد و رابطه داشتهاند.
حسنلو تپه بزرگ و مدوری به قطر تقریبی ۲۸۵ تا ۲۵۰ متر و ارتفاع ۲۰ متر از سطح رودخانه گدار میباشد. این تپه بین دو دهکده امینلو و حسنلو از طرف مغرب و مشرق قرار گرفتهاست. ساکنین اولیه تپه حسنلو احتمالاً قوم مناعی (مانائی) بودهاند که تمدن وسیع و درخشانی از خود به یادگار گذاردهاند. از اشیاء مکشوفه درین تپه چنین به نظر میرسد که آثار مفرغی آنها کاملاً قابل مقایسه با آثار مفرغی لرستان یعنی قوم کاسی است و شاید خویشاوندی میان این دو قوم موجود باشد. از قوم مناعی و محل سکونت آنها که سرزمینهای جنوبی دریاچه اورمیه بودهاست یادی در تورات شدهاست. قوم مناعی را قوم «مان» هم گفتهاند.
تپه حسنلو ابتدا بوسیله یک هیئت تجاری ایرانی در سال ۱۳۱۳ خورشیدی کاوش شد و در سال ۱۳۱۵ بوسیله سر اورل اشتین دانشمند انگلیسی چندین گمانه در آن زده شد و مقداری هم اشیاء بدست آمد. در سال ۱۳۲۶ یک کاوش تجارتی بوسیله آقای فرهادی انجام گرفت و آقای محمود راد بازرس فنی این حفاری بود. در سال ۱۳۲۸ از طرف اداره کل باستانشناسی آقای مهندس علی حاکمی به اتفاق آقای محمود راد مأمور کاوش علمی در این تپه باستانی شدند. مقدار زیادی از اشیاء حسنلو که امروزه در موزه ایران باستان دیده میشود بوسیله این هیئت علمی به موزه تهران آورده شدهاست. ضمناً گزارش این حفاری بوسیله هیئت مزبور در جلد اول گزارشهای باستانشناسی در شهریور ماه۱۳۲۹ چاپ شدهاست.
در سال ۱۳۳۴ شمسی یک هیئت مشترک ایرانی و آمریکایی به ریاست پروفسور رابرت دایسون در تپه حسنلو مشغول کاوش شدند. این حفاری در سالهای بعد هم ادامه یافت.
بالاخره روز پنجشنبه ۲۳ فروردین ماه سال ۱۳۳۷ هیئت مشترک ایران و آمریکا ضمن حفاری در این تپه موفق به کشف جام بزرگ طلای حسنلو گردید.
جام حسنلو: این جام در فروردین ماه سال ۱۳۳۷ بوسیله هیئت مشترک ایران و آمریکا از تپه حسنلو کشف شد. این جام در آغوش انسانی جای داشت که بر زمین افتاده بود و بر پشت او خنجری فروکرده بودند. نقوش این جام متنوع بوده و دارای ارزش هنری فراوان است. در ابداع نقوش این جام هنرمند سازنده آن احتمالاً از دو داستان شیرین فارسی کهن الهام گرفتهاست. یکی داستان مهر فراخ دشت است که بر گردونهای سوار و همراه یارانش به جنگ دشمن میرود که پیمان شکنان را کیفر دهد. دیگری داستان پیروزی فریدون پیشدادی بر ضحاک ماردوش است که شاه فریدون به کمک کاوه آهنگر موفق میشود که بر ضحاک پیروز شده و خواهرانش را از اسارت او بیرون آورد.
عقیده دکتر دایسون رئیس هیئت مشترک ایران و آمریکا ده دوره متمایز سکونت در تپه حسنلو موجود است و از قدیم به جدید یعنی از دوره دهم شروع و به دوره یکم که آخرین دورهاست ختم میشود. دایسون تاریخ تقریبی سکونت در دوره دهم را به ۶ هزار سال پیش از میلاد مسیح نسبت میدهد و دوره نهم و هشتم تا هفتم را بین ۶ هزار و سه هزار پیش از میلاد میداند. از سه دوره دهم و نهم و هشتم اطلاعات زیادی نداریم و مدارک کافی نیز در دست نمیباشد و امید میرود با ادامه حفاری در تپه حسنلو نکات تاریک این سه دوره کاملاً روشن گردد.
از دوره هفتم تا دوره اول اطلاعات بیشتری موجود است و شواهد باستانشناسی و حفریات در حسنلو وجود این دورهها را کاملاً تأیید میکند. در این دورهها به بناهای خشتی و گلی و سنگی برخورد شدهاست. از حفاری که در ترانشه U ۲۲ در سالهای ۱۳۴۹ و ۱۳۵۱ انجام گرفت ثابت شد که از دوره چهارم سکونت در حسنلو یعنی از هنگام وقوع آتشسوزی بزرگ حسنلو تا دوره هفتم سکونت (۲۲۰۰ سال پیش از آتشسوزی) آثار ساختمانی که دال بر سکونت افرادی در حسنلو میباشد موجود است(۱). بنابراین دوره هفتم بین ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد بودهاست که از ابزار مفرغی استفاده میشدهاست و دوره ششم بین ۲۰۰۰ تا ۲۵۰۰ پیش از میلاد مسیح و دوره پنجم میتواند ۱۳۰۰ سال پیش از میلاد مسیح بوده باشد.
در دوره پنجم سکونت در حسنلو ظروف سفالی خاکستری رنگ ظاهر شدهاست ولی اقوام سازنده این ظروف سفالی خاکستری رنگ معلوم نیست که از چه منطقهای به این محل آمدهاند؟ از مختصات دوره پنجم سکونت در حسنلو وجود ساختمانهای خشتی و گلی است که تاکنون در هیچ نقطه از دنیا یافت نشدهاست.
دوره چهارم بین ۱۳۰۰ تا ۸۰۰ ق-م است یعنی همان دوره آتشسوزی بزرگ و لایههای سوخته و سیاه شده که تقریباً در مدت ۵۰۰ سال سکونت تشکیل گردیدهاست. در این دوره ساختمانهای حسنلو از سنگ ساخته شده بود و تمدن بسیار درخشانی در این دوره در حسنلو وجود داشتهاست. هنر اقوامیکه در این دوره در حسنلو ساکن بودهاند بسیار پیشرفته بود و آثار آنها قابل مقایسه با آثار زیویه کردستان و کلورز و مارلیک گیلان و کلیه نفاط لرستان میباشد.
دوره سوم سکونت در تپه حسنلو دوره مادها و کمی پیش از آن بودهاست و نیز این دوره نیمی ازدوره هخامنشی را هم شامل میشود و خود این دوره به دو قسمت III A و III B تقسیم میگردد و دوره III A قدیمتر از دوره III B بودهاست. دوره دوم همزمان با نیمی از دوره هخامنشی و همه دوران پارت (اشکانی) و نیمی از دوران ساسانیمیباشد؛ و دوره اول که لایه بسیار ضعیفی است شامل اواخر ساسانی و اوایل اسلام است که اثری از آن موجود نیست و کلیه آثار این دوره از میان رفتهاست.
مهمترین دوره سکونت در حسنلو همان دوره چهارم است و منظور نگارنده از تشریح کلی حفاری حسنلو و ساختمانهای یافت شده در آن بیشتر روی این دوره میباشد. کلیه ساختمانهای یافت شده در حسنلو که از سنگ ساخته شدهاند متعلق به دوره چهارم سکونت در حسنلو است (گرچه مقدار کمی هم سنگ در پیهای ساختمانی دوره پنجم بکار رفتهاست).
هیئت حفاری در سالهای پیش از انقلاب توانست اتاقهای متعددی با سالنهای بزرگ در مرکز تپه کشف نماید و دیوار دفاعی قلعه نظامی و دژ محکم این شهر را از زیر خاک بیرون سازد. از کشفیات اخیر این هیئت دست یافتن به سه معبد بزرگ ستوندار است که احتمالاً مراسمی در هر یک از آنها اجرا میشدهاست. بهنظر میرسد که این سه تالار بزرگ ستوندار همزمان با هم ساخته نشدهاست بلکه ابتدا تالار ستوندار شرقی و سپس تالار ستوندار بزرگ جنوبی پس از آن دو هم تالار ستوندار غربی ساخته شدهاست و به عبارت دیگر میتوان گفت هنگامیکه تالار ستوندار بزگ جنوبی را بنا کردهاند اولین تالار ستوندار شرقی متروک شده بود و از آن استفاده کافی نمیشدهاست و آن تالار به انبار یا طویله اسبان تبدیل شده بودهاست؛ و نیز سومین تالار غربی ستوندار را هنگامی بنا کردهاند که دومین تالار بزرگ جنوبی کفاف احتیاجات آنها را نمیکردهاست بدین جهت اقدام به ساختن سومین تالار بزرگ ستوندار کردهاند. شواهدی که از این حفاری داریم اینطور نشان میدهد که هر سه بنای ستوندار مانند یک مرکز مذهبی یا معبدی بوده که برای انجام تشریفات خاصی ساخته شده و در حقیقت خدا را در آنجا میپرستیدند.