مطلب ارسالی کاربران
من یک مربی ام ...
من یک مربی هستم...
مربی بودن شغل نیست...
باید با پوست و گوشت و استخوانت مربی باشی تا بفهمی چه میگویم...
با نفس زدن بازیکنانت گرمت میشود...
عرق میکنی ...
گلویت خشک میشود...
زیر تیغ افتاب...
همنشین قطره های باران...
فریادهایی از اعماق دل...
ضربان بالا...
صدای قلبت را درونت میشنوی...
استرس ...
هیجان...
ولی باید برای همه مظهر اعتماد بنفس باشی...
ورزشکارت مصدوم میشود...
درد میکشی...
نگران میشوی...
زندگی شخصیت هم دستخوش ان قرار دارد...
همه اعتراض میکنند...
خانواده ات را نمیبینی...
به نبودن هایت عادت میکنند...
شب عید...
شب یلدا...
طعنه میشنوی ...
که کارت عزیز تر از حتی خانواده ات...
ولی انها نمیدانند...
مربی گری شغل نیست کار نیست ...
عشق است... عشق است عشق
تو بدنیا امده ای تا مربی باشی....
مربی بودن یعنی تعهد بی قید و شرط..
یعنی استخوان لای زخم ...
همیشه در تب و تاب...
در تشویش ..
کسی با دوره گذراندن مربی نبوده و مربی نشده...
باید با پوست و گوشت و استخوانت مربی باشی...
باید خودت را تغییر دهی...
خودت را بسازی...
تا بچه ها به تو تکیه کنند...
باید محکم باشی...
باید خلق کنی...
مثل یک هنرمند ...
انچه هنرجویان انجام میدهند تابلوی نقاشی توست...
کسی با یک دست کت و شلوار شیک مربی نبوده و مربی نشده...
باید لخت شوی...
عرق بریزی...
و از تمام وجودت بگذاری...
بخاطر ورزشکارت...
نه ببخشید بخاطر انها نه....پس چرا؟؟؟؟
به این خاطر ک تو با تمام وجودت مربی هستی...
یک مربی ذاتی یک رهبر...
یک الهام بخش...
درود بر تمام مربیان ایران