سجاد ساوریبدترین لحظه عمرم بود باور نمیکردم هیچ وقت یادم نمیره
اوزیلی که خیلی که قبولش داشتم و دوسش داشتم یک دفعه ازش متنفر شدم تاحدی از رفتنش دلم خنک شد
واقعا در مورد این صحنه نمیدونم چی بگم هنوز تو شکم چرا اینطوری شد
رئال فقط به یک گل نیاز داشت تا دورتموند از هم بپاشه دیدیم توی 10 دقیقه آخر که رئال گل زده حتی نزدیک بود گل سوم روهم بزنه
ولی گذشته خواهشا از این صحنه عکس نذارین بدطور میره رو مخم