بهار و رگبار باران...
گیلانی ترین هوای آسمان گیلان اینجاست. همینجا پیش ما... و این، بارانی نقره فام که می زند بر شانه ی خسته ی آبرارش...
آبرار است و شکستن بغض گلویش بر همان نیمکت همیشگی پارک شهر. نگاهش دوخته به ابرهای سیاه و باران و طبیعتی که نمی میرد، همیشه زنده است... بر بالِ بادِ خاطرات می رود تا دوردست؛ می رود تا یاد آخرین انحنایی بر لب، که نامش لبخند بود... قرن ها پیش بود یا شاید هم نه... نه، همین دیروز بود انگار... چه زیبا بود...چه زیبا بود...
((داماش گیلان همیشه زنده است)) این دیگر چه جمله ایست؟ اینکه جمله نیست! این بی شک، خود یک دنیاست. باور کن مبالغه ای در کار نیست؛ یک دنیا، از رویا. ورزشگاه عضدی پیر تا همین اواخر کم ندیده از شگفتی ها... به چشمان خودش دیده غول کشی پسران شهر باران را؛ با گوش های خودش شنیده تشویق های کوبنده ای که لرزه می انداخت بر هیبت حریفان... ((آبرار آبرار، غیرتا قوربان برار))
خوب گوش کن...
هنوز روی سکوهای عضدی می شنوی طنین این شعار را؟ این صدا جایی روی همین سکوها زنده است. اگر خوب دقت کنی می بینی سکوهای تیفوسی و روبه روی جایگاه چطور منتظر شعار همدیگرند. اما این دیگر آخرش است. چجوری می شود؟ مگر خط پایان، چشمک نزده بود که نقطه سر خط؟ مگر همه چی تمام نشده بود؟
معلوم است که نه. معلوم است که نه. معلوم است که نه... داماش گیلان همیشه زنده است تا زمانی که نامش در دل آخرین هوادار حک شده... تا زمانی که پسرک خردسال در اتاقش به پرچم تیمش خیره می شود و زیر لبش می گوید "داماش گل بزن، رشتیا بی قرارند"، تا زمانی که جای جای گیلان به خاطر می آورد، دوران پرشکوه داماش را، تا زمانی که در کوچه و خیابان شهر مردمی را می بینی که جویای حال تیمشان اند و دلخوشیشان و عشقشان.
داماش گیلان همیشه زنده است تا به تاریخ بیاموزد درسی از رسم عاشقی. داماش گیلان همیشه زنده است تا این باران زنده است و این طبیعت...
آری آبرارجان... داماش گیلان همیشه زنده است...
نگارنده: حسام قربانی
منبع:www.varesh-sport.com
وارش اسپرت – تارنمای هواداران داماش گیلان