متنی که در زیر مشاهده می کنید تحلیل آقای جعفر مومنی درباره تاکتیک تیم ملی است که در سایت متاورزش منتشر شده است.
شاید هنوز هم باشند کسانی که گمان می کنند کی روش چیزی به فوتبال ما اضافه نکرده است یا حتی گمان می کنند که با مایلی کهن هم می شد همین نتایج را گرفت. شاید شما هم مثل خیلی از فوتبال دوستان هنگام تماشای بازی غرق در بازی می شوید و فقط گل ها و موقعیت ها شما را به وجود می آورد. قرار است در ادامه به بررسی تاکتیکی تیم ملی در زمان حضور کی روش بپردازیم و به نتیجه گیری برسیم که آیا ماندن یا رفتن کی روش می تواند یک پیچ تاریخی برای فوتبال ایران باشد یا خیر؟
در ابتدا بابت طولانی بودن مقاله عذرخواهی ما را پذیرا باشید.
دقت کنید که در اینجا قرار نیست به حواشی بپردازیم و درگیر آن ها شویم. اینکه کی روش گران است و هیچ کجا چنین پولی به او نمی دهد. با اینکه می دانیم کی روش در سال 1996 هم قرارداد دو میلیون دلاری با ژاپنی ها داشته یا همین جام جهانی 2010 با تیم ملی پرتغال که قرارداد 2میلیون دلاری داشته است و نشان می دهد که او یک قیمت و ارزش مشخص دارد.
یا اینکه مثلا ما برای صعود جام جهانی 2010 چقدر هزینه کردیم و نهایتش چه شد؟ اما در عوض اگر برای صعود به جام جهانی 2014 هزینه ای کردیم در نهایت هم به جام جهانی صعود کردیم و با پاداش نزدیک 10 میلیون دلاری فیفا تمامی این هزینه ها جبران شد.
پس همه این ابهامات به جای خودش پاسخ های واضح و روشنی دارد که می تواند چراغ منتقدین را خاموش کند. مثلا اینکه کی روش سیزدهمین مربی گرانقمیت جام جهانی 2014 بوده است و خیلی ها فریاد وا اسفا سر دادند. ولی یک لحظه به خود اجازه تحقیق ندادند که بفهمند کی روش در سال 2010 و برای کشور خودش در رتبه هفتمین مربی گرانقیمت جام 2010 بوده است. پس این چه انتظاریست که او اینجا و با قیمت کمتر آن هم دور از وطن و خانواده اش کار کند؟
اینکه آقایان یا نمی دانند یا خود را به ندانستن می زنند که افشین قطبی مبلغ قراردادی برابر با مارچلو بیلسا سرمربی شیلی در جام جهانی 2010 داشت که مشترک با هم در رده هفدهم گران ترین مربی های جام جهانی قرار می گرفتند.
پس همه این بحث ها را فاکتور بگیریم و به متن بپردازیم. حتی بحث هایی مانند مبارزه با بازیکن سالاری و … را را هم نادیده می گیریم و فقط فکرمان را به زمین مستطیل فوتبال متوجه می کنیم.
شاید اینگونه به نظر بیاید که قرار بر این است که از کی روش یک قدیس نشان دهیم و همه چیز را به نفع او مصادره کنیم اما باور کنید اینگونه نیست. در این یادداشت هم به دلیل بازی های ضعیف تیم کی روش تا قبل از جام جهانی 2014 آن مقطع را برش می زنیم و با چشمان بسته از روی آن رد می شویم. بازیکن های زیر نظر کی روش تا قبل از جام جهانی را با ارفاق می شود به یک تیم تشبیه کرد. واقعیت این است که کی روش تا قبل از جام جهانی همواره در حالت سعی و خطا بود و با شرایط حضور در ایران و کار با بازیکن های ایرانی آشنایی کامل نداشت. شاید اگر سه بازی آخر تیم ملی که کی روش از لیگ ایران کمک گرفت آنگونه رقم نمی خورد اکنون کی روش یکی از منفورترین مربیان خارجی حاضر شده در ایران بود. که البته تیم از هم گسیخته کی روش دلایل خاص خودش را به یدک می کشد.
قبل از اینکه وارد اصل یادداشت شویم بیایید به صورت گذرا نگاهی به دلایل ضعف تیم ملی در آن دوره بیاندازیم. آخرین تورنمنت ایران بدون کارلوس کیروش، جام ملتهای آسیا 2011 بود. کیروش در یک سال و نیم فاصلهی بین جام ملتهای آسیا تا مرحله نهایی انتخابی جام جهانی، بازیکنان زیادی را در تیم ملی امتحان کرد. او سال 2012، 58 بازیکن مختلف را به تیم ملی دعوت کرد و به 55 نفر از آنها بازی داد.
سال 2013 کیروش مجموعا 42 بازیکن را به تیم ملی دعوت کرد. 16 بازیکن کمتر از سال 2012. از این 42 بازیکن، 5 نفر حتی یک بار برای تیم ملی بازی نکردند، 9 بازیکن فقط به عنوان بازیکن ذخیره امتحان شدند و 10 نفر هم فقط یک بار در ترکیب اصلی تیم ملی قرار گرفتند. تعداد بازیکنانی که در آن سال بیش از 3 بار در ترکیب ثابت تیم ملی به میدان رفتند، فقط 13 نفر بود. ترکیب ثابت کیروش در جام جهانی هم صرفا چند تغییر اجباری نسبت به ترکیب تیم ملی در آخرین بازی مرحله انتخابی داشت. اشکان دژاگه و مهرداد پولادی بعد از بهبود مصدومیتشان به ترکیب اصلی برگشتند، احسان حاجصفی جای جباری که از تیم ملی خداحافظی کرده بود را گرفت و تنها تغییر خودخواسته کیروش، استفاده از حقیقی به جای رحمان احمدی بود.
پس مشخص می شود که تیم کی روش به مرور شکل گرفت و پس از آزمون و خطاهای بسیار زیاد که منجر به عدم نتیجه گیری هایی شده بود این تیم خیلی سخت به جام جهانی صعود کرد.
اما از جام جهانی 2014 تا کنون چه اتفاق هایی رخ داده است که ما را وادار به نوشتن این متن کرده است؟
حقیقت این است که کی روش بارها عنوان کرده که تیم او با سیستم 3-3-4 بازی می کند و تمام تلاشش را برای هجوم انجام داده است. اما واقعیت ماجرا اینگونه نیست. حرف کی روش در برابر تیم های ضعیفتر از ایران صدق می کند اما کی روش در جام جهانی 2014 از سیستم 1-4-1-4 برای تیمش استفاده کرد. البته دقت کنید که تنها تفاوت این دوسیستم فقط و فقط در عقب یا جلو بازی کردن بالهای کناری تیم است. در جام جهانی بازیکن های کناری تیم کی روش گاهی اوقات حتی در چند متری مدافعین کنار دیده می شدند به طوریکه شاید جدال های پولادی با لیونل مسی با جدال های دژاگه با مسی برابری کند. پس تیم ملی در جام جهانی 2014 از سیستم 1-4-1-4 استفاده می کرد.
در این یادداشت ما در مورد همه خطوط صحبت نمی کنیم بلکه دست روی قلب تیم کی روش می گذاریم و به بررسی دقیق یک مثلث در قلب خط میانی می پردازیم. جایی که مربیان شیلی و آرژانتین و نیجریه و … را به فکر انداخت. واقعا چرا نمی شود با ایران راحت بازی کرد؟ چگونه می شود از سد این دفاع هوشمندانه عبور کرد؟
ابتدا به سراغ بازی اول ایران در جام جهانی می رویم و به صورت تصویری این نوع بازی را بیشتر شرح خواهیم داد.
ترکیب شماتیک تیم ایران اینگونه است که همه را به شک می اندازد که ایران 3-3-4 بازی می کند یا 1-4-1-4؟ در حقیت دژاگه و خسرو حیدری بیشتر میل به هجوم داشتند یا دفاع؟
(عکس شماره 1)
اما واقعیت ماجرا اینگونه نیست و از جایی که تیم ملی فلسفه دفاعی وارد بازی می شد این جانمایی ها در طول بازی به صورت دیگری در می آمد و شکل تدافعی قدرتمند ایران ترسیم می شد.
(عکس شماره 2)
در واقع همه بازیکن ها علی الخصوص دو بال کناری ایران به سمت عقب حرکت می کردند.
(عکس شماره 3)
اما قلب تپنده تیم کی روش کجاست؟ چرا حتی آرژانتین نایب قهرمان جهان و شیلی قهرمان کوپا نتوانستند در مقابل ایران بازی خود را به نمایش بگذارند؟ شاید هنوز هم هستند کسانی که فکر می کنند نکونام مهره خوبی برای تیم کی روش نبود و به قول بعضی دوستان فقط به خاطر تسلطش به زبان اسپانیایی در تیم او جای داشت. خیلی ها بابت حضور نکونام از کی روش خرده می گرفتند و به او می تاختند اما در پایان این بررسی ها متوجه خواهید شد که چگونه جواد نکونام مهم ترین بازیکن تیم کی روش بوده است!
پس یک نفر از سه نفری که مثلث پرکار تیم کی روش را ساخته بودند شناخته شد.
در ادامه این بررسی خواهید فهمید که چرا مجتبی جباری از تیم ملی کنار کشید! مجتبی جباری تا قبل از خداحافظی عجیبش از تیم ملی بازیکن فیکس تیم کی روش بود. پس چرا به یکباره او از تیم ملی خداحافظی کرد؟
اما جباری یک دلیل قانع کننده داشت که نشانه باهوش بودنش البته با کمی جفا در حق پیراهن تیم ملی بود. مجتبی جباری حتی در اردوهای بدنسازی پیش فصل استقلال نیز در سال های حضور در این تیم شرکت نمی کرد و با تمدید نکردن قراردادش تا روزهای پایانی اینگونه از زیر فشار تمرینات پیش فصل از ترس مصدومیت فرار می کرد. تمرینات ملی پوشان زیر نظر کی روش و مربیان بدنسازش برای آماده سازی جام جهانی به گفته همه بازیکن ها بسیار سخت و طاقت فرسا بود و مطمئنا جباری از این موضوع مطلع بود. البته جباری از یک موضوع دیگر هم مطمئن بود. او نمی توانست جزئی از قلب تپنده تیم کی روش در جام جهانی باشد. کی روش به جز نکونام به دو نفر دیگر احتیاج داشت و این را جباری بهتر از همه میدانست که این دو نفر باید انرژیک، دونده و درگیرشونده باشند پس، از قبل جای او روی نیمکت تیم ملی رزرو شده بود. جباری با احتمال اینکه زیر فشار تمرینات بدنسازی آماده سازی برای جام جهانی ممکن است طاقاش را از دست بدهد و دوباره مصدوم شود و با این استدلال که ممکن است باقی عمر فوتبالش را به دلیل تلاش برای حضور در جام جهانی آن هم جامی که قرار بود نیمکت نشین باشد از دست بدهد عطای حضورش را به لغایش بخشید و برای همیشه رفت.
اما این دو نفر چه کسانی بودند و باید چه ماموریتی را انجام می دادند که بازیکنی مثل جباری توان انجام آن را نداشت؟ در ادامه به این سوال پاسخ خواهیم داد.
در نهایت کی روش تصمیمش را گرفت و آندرانیک تیموریان روی دست راست نکونام بازی کرد و حاج صفی سمت چپ قرار گرفت. آن هم کسی مثل حاج صفی که تا قبل از آن یا مدافع چپ بود یا وینگر چپ و تا حدودی این تصمیم عجیب به نظر می رسید. اما ماموریت این دو نفر چه بود که این مقدار از مهم بودنش گفته ایم و لقب قلب تیم ملی را به آن ها دادیم؟
از بازی ایران برابر نیجریه شروع می کنیم.
همانطور که در بالا اشاره شد، هنگام دفاع کردن که شاید بالای 80 درصد زمان بازی برای ایران را تشکیل می داد بازیکن های کناری ایران که اشکان دژاگه در سمت چپ و خسرو حیدری در سمت راست بودند به عقب بر می گشتند و شکل قرار گیری بازیکن ها برابر نیجریه به این شکل تغییر می یافت.
(عکس شماره 4)
در این حالت حضور تیم مقابل در این باکس که در تصویر زیر مشخص شده است به دلیل فشردگی بازیکن ها چیزی نزدیک به غیر ممکن می شد و این مسئله قدرت بازیسازی را از هافبک های مقابل می گرفت. وقتی گردش توپ در این منطقه بسیار سخت می شد پس هافبک های تیم مقابل مجبور به عقب نشینی تا نیمه های زمین و بعضا زمین خودی می شدند.
(عکس شماره 5)
اما اینکه اجازه نداده ایم تیم حریف در نزدیکی دروازه ما بازیسازی کند تازه ابتدای ماجراست که خوش به نظر می رسد. اما آیا کافیست؟ پاسخ، خیر است. این فشردگی بیش از حد یک ضعف داشت. اگر به تصویر خوب دقت کنید خواهید فهمید که فشردگی به سمت دروازه خودی تیم ما را از دروازه حریف دور می کرد و حتی نیمه زمین را هم به تیم مقابل واگذار می کرد. آیا هافبکی مثل جان اوبی میکل نمی توانست از وسط زمین و به راحتی بازی سازی کند؟ این بار جواب، آری است. پس تیم کی روش چه کاری انجام داد که این نقص را از بین برد و کمتر موقعیتی به هافبک های تیم حریف داد؟
به تصویر پایین از بازی ایران برابر نیجریه دقت کنید.
(عکس شماره 6)
قسمتی از زمین که مشخص شده است را به خوبی مشاهده کنید. هافبک های نیجریه مجبور به برگشت به عقب شده اند و آن قسمت بدون خطر شده است. اما 3بازیکن نیجریه به راحتی می توانند بازی سازی کنند و از عقب تیمشان را تغذیه کنند. اینجاست که وظیفه اصلی آندرانیک تیموریان و احسان حاج صفی مشخص می شود.
به جهت حرکت تیموریان دقت کنید. تیموریان با یک استارت سریع روی توپ بازیکن شماره 3 می رود و اجازه بازیسازی را از او می گیرد. زمانی که او توپ را به عقب پاس می دهد تیموریان دوباره به سر جای خود باز می گردد.
(عکس شماره 7)
این پرس شدید توسط تیموریان و حاج صفی بارها و بارها در طول این بازی و بعدها و در بازی با آرژانتین و بوسنی ادامه دارد. که تصاویری از آن را در ادامه خواهید دید و در صورت علاقمندی به مشاهده بیشتر این لحظات می توانید دوباره بازی را مشاهده کنید و این اتفاق را بارها و بارها ملاحظه کنید.
(عکس شماره 8)
(عکس شماره 9)
(عکس شماره 10)
(عکس شماره 11)
(عکس شماره 12)
در حقیقت در همه این صحنه ها چنین اتفاقی رخ می دهد.
(عکس شماره 13)
قوچان نژاد مقداری به عقب بر می گردد و حاج صفی و تیموریان هم در این محدوده مشخص شده وظیفه پرسینگ بر بازیکن صاحب توپ را دارند. این موضوع شاه کلید قدرت تدافعی تیم کی روش بود. در حقیقت قدرت فکر کردن از تیم مقابل گرفته می شد و تنها راه نسبتا آزاد برای آن ها استفاده از توپ های مستقیم بود.
در بازی دوم برابر آرژانتین، کی روش این مثلث هافبک ها را حفظ می کند اما بال راست که در بازی با نیجریه خسرو حیدری بود را از بازی خارج می کند و مسعود شجاعی وارد بازی می شود. سیستم بازی تیم اما هیچ تفاوتی ندارد.
به این تصویر نگاه کنید. بازیکن ها همه به عقب بر می گردند تا دوباره وظایفشان را از سر بگیرند.
(عکس شماره 14)
برای اینکه به اهمیت وظایف حاج صفی و تیموریان پی ببرید فقط کافیست که 5 دقیقه اول نیمه دوم بازی با آرژانتین را دوباره ببینید. در این مدت 9 بار همین اتفاق تکرار می شود که در ادامه خواهید دید.
در 45:10 احسان حاج صفی برای پرس از صف هافبک ها کنده می شود.
(عکس شماره 15)
در 45:26 این بار درست 16 ثانیه بعد از پرس حاج صفی و زمانی که توپ به این سمت انتقال داده شده است. حاج صفی در جای اصلی خود قرار گرفته است و این بار نوبت تیموریان می شود که به جلو استارت بزند.
(عکس شماره 16)
همانطور که در تصویر مشخص است. بازیکن آرژانتین قصد دارد توپ را به سمت مقابل انتقال بدهد. فکر می کنید اکنون چه اتفاقی رخ می دهد؟
تصویر زیر را مشاهده کنید.
در 45:31 یعنی 5 ثانیه بعد از تصویر قبل که تیموریان وظیفه اش را انجام داده بود و بازیکن مقابل توپ را به اجبار به سمت مقابل انتقال داده بود. این بار حاج صفی از صف خارج می شود و با استارت روی توپ و بازیکن حریف می رود.
(عکس شماره 17)
دقت کردید که در 31 ثانیه این کار 3 بار تکرار شد. یعنی هر 10 ثانیه یک بار این کار انجام گرفته است. احتمالا شما هم به این مسئله پی برده اید که این کار توان بدنی فوق العاده ای می خواهد. همچنین به احتمال زیاد درک کرده اید که چرا جباری از نیمکت نشین بودنش مطمئن بوده است!
با ما باشید تا در ادامه راز گل لیونل مسی و دلایلش را فاش کنیم!
این انتقال ها را می توانید دوباره و دوباره در تصاویر پایین مشاهده کنید.
48:01 و دوباره احسان حاج صفی
(عکس شماره 18)
49:07و باز هم حاج صفی
(عکس شماره 91)
49:18 و دوباره حاج صفی
(عکس شماره 20)
49:24 این بار سمت راست ایران و آندرانیک تیموریان
(عکس شماره 21)
تیموریان دو ثانیه بعد به بازیکن می رسد و او را تحت فشار می گذارد.
(عکس شماره 22)
واقعا کار این دو بازیکن طاقت فرسا بود.
این بازی پایان ناخوشی داشت. پایان ناخوشی که همه چیزش به شعبده بازی مسی مربوط نبود. ما بازی را نه به آرژانتین بلکه به خودمان باختیم. داستان از جایی شروع می شود که حاج صفی از این تلاش طاقت فرسا خسته می شود و آرام آرام آرژانتینی ها به پشت محوطه ایران می رسند.
جالب است که دقیقا صحنه ی گل مسی در دقیقه 81 هم اتفاق افتاده بود. که در ادامه تصویرش را خواهید دید.
(عکس شماره 23)
این صحنه را با صحنه به ثمر رسیدن گل توسط مسی مقایسه کنید که حدود 9 دقیقه بعد رخ داد.
(عکس شماره 24)
دقیقا از همان منطقه و از همان زاویه، پس مشخص می شود که از یک منطقه ضربه پذیر شده بودیم! جالب است که زاویه ایستادن حقیقی گویی که کپی پیست شده است چون دقیقا با همان شکل و با همان استایل ایستاده است. متوجه نقطه ضعف ایجاد شده شده اید؟
بله، در صحنه اول احسان حاج صفی خسته در زمین است و 9 دقیقه بعد و زمانی که گل به ثمر می رسد زمانی که کی روش خستگی او را احساس می کند رضا حقیقی را جایگزین حاج صفی می کند. اما این بار برخلاف 9 دقیقه قبل توپ از کنار دروازه نمی گذرد بلکه دقیقا به تور می نشیند.
شاید بپرسید دلیل اینکه در ابتدا عنوان شد که ما بازی را نه به آرژانتین بلکه به خودمان باختیم چه بود؟
احسان حاج صفی با مخالفت باشگاه سپاهان تمرینات بدنسازی و آماده سازی تیم ملی در آفریقا را از دست داده بود. حاج صفی خسته شد و از کار افتاد و بعد از او هم رضا حقیقی نتوانست جایگزین خوبی برای او باشد. به همین سادگی بازی را به خودمان باختیم نه پاهای جادویی لیونل مسی. اما امیدواریم هنوز، امیدواریم که این اجنبی ستیزی در جام جهانی روسیه اینگونه گریبان گیر تیم ملی نشود.
کم کم از تیم ملی جام جهانی عبور کنیم و دستپخت کی روش بعد از جام جهانی را بررسی کنیم. باور کنید که این سیستم از مدرن ترین شیوه های دفاعی در فوتبال روز دنیاست که در تیم ملی ایران توسط کی روش اجرا شد.
شاید باورش برای بعضی ها سخت باشد اما فرانسه در مقابل آلمان در همین جام در پی اجرای این شیوه از بازی بود اما نتوانست آن را به صورت صحیح اجرا کند و در نهایت از دور رقابت ها کنار رفت. پس باید به احترام کی روش و تیمش در جام جهانی کلاه از سر برداشت که با این امکانات کم اینگونه موجب خرسندی ما شدند.
طبق معمول سیاست های عجیب و غریب afc و البته شاید ناچاری آنها جام ملتهای آسیا چند ماه بعد و بلافاصله پس از جام جهانی برگزار می شد. پس از کش و قوس های فراوان بالاخره کی روش در تیم ملی ماند و درخواست امکانات بیشتر کرد اما هیچ خبری از امکانات که نشد هیچ، بلکه حتی بازی دوستانه خاصی در راه جام ملتها نیز برای تیم کی روش فراهم نشد تا با تنها 2 بازی دوستانه وارد این رقابت ها شود. هیچ عقل سلیمی قبول نمی کند که با دو بازی بشود سیستم و تاکتیک یک تیم را دگرگون کرد.
کی روش تیم ایران را با همان ساختار و البته کمی تغییر نفرات به استرالیا فرستاد تا رویای به نظر دست نیافتنی ایرانی ها تحقق پیدا کند. تیم کی روش همان سیستم را اجرا می کرد اما مقداری از زمان دفاع کردن این تیم کاسته شده بود و از آن حالت بسیار تدافعی جام جهانی خارج شده بود. اولین دیدار ایران در این رقابت ها برابر بحرین بود که با پیروزی 2-0 ایران به پایان رسید.
در این دیدار هم همان سیستم در زمین اجرا شد. 6 نفر جلو در تیم ملی همان 6 نفر حاضر در بازی برابر آرژانتین بودند. اما این بار جایگاه بازیکن ها متفاوت شده بود.
در تصویر زیر می توانید این چینش را با بازی برابر آرژانتین مقایسه کنید.
(عکس شماره 25)
اشکان دژاگه که در جام جهانی وینگر چپ بود در این دیدار به سمت راست انتقال پیدا کرده بود. احسان حاج صفی که در جام جهانی آن وظیفه سنگین را برعهده گرفته بود به سمت چپ رفت و جایگزین دژاگه در آن سمت شد. اما نکته جالب این بود که جایگزین احسان حاج صفی یک بازیکن انرژیک و دونده و درگیر شونده نبود. بلکه این بار این نقش به عهده مسعود شجاعی قرار گرفته شده بود که در تصویر زیر این محدوده را مشاهده می کنید.
(عکس شماره 26)
همانطور که اشاره شد انجام این وظیفه اما توسط یک بازیکن فانتزی مانند شجاعی به تنهایی بعید به نظر می آمد. کی روش از یک طرف مجبور بود برای تهاجمی تر شدن تیمش این کار را انجام بدهد اما از یک طرف هم شاید به توان تدافعی تیم ضربه وارد می شد.
شاید جالب ترین کار کی روش جایی بود که از حاج صفی و شجاعی در پست های خودشان به صورت چرخشی استفاده کرد و در طول بازی بارها این بازیکن ها با یکدیگر تعویض مکان دادند تا توان دفاعی و تهاجمی تیم بالانس شود.
در ادامه چند تصویر از این کار را مشاهده خواهید کرد.
(عکس شماره 27)
در این صحنه مسعود شجاعی در پست تازه تعریف شده اش قرار دارد و حاج صفی نقش وینگر چپ تیم را ایفا می کند.
در صحنه بعد اما این بار حاج صفی به پست اصلی خودش در جام جهانی باز می گردد.
(عکس شماره 28)
در تصویر پایین دوباره شجاعی را در آن منطقه مشاهده می کنید.
(عکس شماره 29)
اتفاقا حضور شجاعی در این منطقه و در این صحنه به یک پاس زیبا و تک به تک شدن اشکان دژاگه منجر می شود و نشان می دهد که کی روش با شناخت کافی او را در این پست به کار گرفته بود.
برای کوتاه شدن این یادداشت به همین تصاویر بسنده می کنیم و توصیه می کنیم برای پی بردن به این مسئله فیلم بازی را دوباره مشاهده کنید.
پس متوجه شدیم که سیستم و تاکتیک تیم ملی همان بازی و روش جام جهانی بود با یکسری تغییرات در جایگاه نفرات. به طور مثال در بازی بعد در برابر قطر این سردار آزمون است که جایگزین رضا قوچان نژاد می شود. یا در بازی با امارات استارت وارد شدن وحید امیری به تیم کی روش زده می شود و او جایگزین احسان حاج صفی می شود.
شاید بتوان به جرات گفت که این تیم مستحق قهرمانی بود و اگر آن اتفاق ناخوشایند در بازی با عراق رخ نمی داد تیم ایران می توانست قهرمان این جام شود. با اینکه کی روش همواره از فاصله ما با کره و ژاپن و استرالیا حرف زده است اما در نهان او چیزی دیگری می گذرد. واقعا کسی وجود دارد که ادعا کند تیم ما 11 نفره حریف عراق نمی شد؟ بعید است کسی با این تفکر را پیدا کنید. ایران سه بازی در دور گروهی برگزار کرد که گلی دریافت نکرد اما اصلا کسی هست که یادش باشد امارات و بحرین و قطر روی هم چند شوت به چارچوب داشتند؟
واقعیت این است این تیم با فاصله از رقبا بازی می کرد که کی روش در بازی با اماراتی که به پدیده جام معروف شد از 5 بازیکن اصلی تیم استفاده نمی کند و آن ها روی نیمکت می نشاند. کره ای که در فینال جام حاضر شد درست چند روز قبل مغلوب ایران شده بود. آن هم در شرایطی که کره جنوبی اردوی خود را پشت سرگذاشته بود اما ایران تنها چند روز از تشکیل کمپش گذشته بود و در واقع کره جنوبی در راه رسیدن به پیک آمادگی برای جام ملتها جلوتر از ما استارت زده بود و ما تازه این دوران را آغاز کرده بودیم. در واقع اگر در آن بازی کره 70 درصد تیم جام ملتها بود تیم ایران 40 درصد قدرتش در جام ملتها را به نمایش گذاشت اما با این حال هم پیروز شدیم.
کی روش فکرش را هم نمی کرد تیمی جز ایران قهرمان این جام شود و این مسئله را بالاخره بروز داد.
کیروش در مورد اینکه از بین استرالیا و کره کدام تیم قهرمان جام ملتها خواهد شد، (به حالت تمسخر) گفت: منچستریونایتد قهرمان میشود!
کی روش هیچ کدام از این دو تیم را شایسته این جام نمی دانست و این مسئله را اینگونه به زبان آورد.
از اتفاقات جام ملتها و حواشی بعدش که می رفت تیم ملی را از حضور در جام جهانی روسیه منع کند که گذر کنیم به بازی های دوستانه ایران بعد از این جام می رسیم. دیدار تماشایی ایران برابر تیم خورخه سم پائولی که با وجود میزبانی و فشار زیاد برای نتیجه در کوپا او با اینکه فیفادی های زیادی در اختیار نداشت اما ایران را انتخاب کرده بود تا تیمش تنه به تنه یک تیم ساختارمند مثل تیم ملی ایران بزند.( شیلی چند ماه بعد قهرمان کوپا شد).
تیم کی روش دوباره با همان روش و تاکتیک به مبارزه با شیلی رفت. این بار اما عدم حضور مهرداد پولادی به اجبار حاج صفی را از 6 نفر جلوی تیم جدا کرده بود و می بایست او در نقش مدافع چپ حاضر می شد. این اتفاق حاج صفی را از پستی که در جام ملتها بازی می کرد و حتی پستش در جام جهانی فرسنگ ها جدا کرد.
پس اولین اتفاق مهم بعد از جام جهانی در این مقطع رخ می دهد و حاج صفی برای همیشه از بین این 6 نفر حذف می شود. اگر چه حاج صفی به دلیل مصدومیت این بازی را از دست داده بود و در این بازی هاشم بیگ زاده نقش مدافع چپ را ایفا کرد.
همانطور که در بالا اشاره شد استارت ورود وحید امیری به تیم ملی در جام ملتها زده شد و این اتفاق در بازی برابر شیلی تثبیت شد. امیری نقش وینگر چپ را ایفا می کرد. دژاگه نیز مثل جام ملتها وینگر سمت راست تیم ملی بود. ترکیب شماتیک را در پایین می توانید ببینید.
(عکس شماره 30)
این بار البته کی روش یک گام دیگر به جلو بر می دارد و به مسعود شجاعی در این پست و انجام وظیفه اش به تنهایی اعتماد می کند. درواقع هر چقدر این سیستم در تیم ملی جا می افتد و بازیکن ها با وظایفشان آشنا می شوند، کی روش درصد ریسک پذیری خود را بالا می برد. حالا این سوال پیش می آید که کی روش روی حضور تیموریان هم شهامت ریسک دارد و می تواند بازیکن دیگری و با خصوصیات تهاجمی بیشتری را جایگزین او در مثلث موسوم به قلب تپنده تیم ملی کند؟ در ادامه به همه این سوال ها پاسخ خواهیم داد.
تصویر پایین از این دیدار را مشاهده کنید و با استقرار بازیکن ها بیشتر آشنا شوید.
(عکس شماره 31)
در تصویر مشاهده می کنید که مسعود شجاعی از صف خارج می شود و به سمت بازیکن حریف استارت می زند. این حرکت های حاج صفی در مقابل آرژانتین را یادتان هست؟ دقت کنید که بازیکن حریف سریع تغییر جهت می دهد و قصد دارد توپ را به عقب برگرداند.
برای مشاهده اینگونه صحنه ها دوباره فیلم دیدار ایران برابر شیلی را مشاهده کنید.
یک سوال: فکر می کنید که سم پائولی ایران به خاطر حضور هاشم بیگ زاده و مسعود شجاعی انتخاب کرده بود؟ خیلی واضح است که او هدفی مشخص داشت که تیمش را برابر یک تیم با ساختار قوی روبه رو کند تا طعم به بن بست خوردن را بتوانند بچشند! دقت کنید که پیش از حضور کی روش این تیم آرام آرام می رفت که از صف تیم های سطح اول آسیا جدا شود و به تیم هایی چون اردن و عمان و قطر بپیوندد اما بعد از چند سال نه تنها در مقابل تیم های آسیایی بدون شکست می ماند بلکه رتبه اول رنکینگ فیفا را برای خودش سند می زند و از همه این ها مهم تر این تیم قابل احترام می شود. تیم هایی مثل شیلی و سوئد برای جدال با این تیم احترام قائل می شوند و نه فقط به زور پول که بعضی کشورها باید برای این دیدار ها باید هزینه کنند. وقتی قابل احترام می شود که کره و ژاپن برای روبه رو شدن با این تیم از آن سوی قاره با کلی تدارکات در ورزشگاه آزادی حاضر می شوند تا برابر ایران قرار بگیرند و خودشان را محک بزنند. البته هنوز راه های نرفته ی زیادی در پیش داریم این مسئله را خود کی روش هم می داند و حتی اینگونه عنوان می کند که: “ایران می تواند به سطح اروگوئه برسد”.
پس از بازی برابر شیلی و سوئد اما شوک عجیبی به مثلث نام برده شده وارد می شود و قلب تپنده تیم کی روش دچار مشکل می شود.
مشاهده کردید که چقدر راحت احسان حاج صفی از این مثلث خارج شد و شجاعی این وظیفه را بر عهده گرفت و هیچ مشکلی هم پیش که نیامد هیچ، بلکه تیم روان تر و هجومی تر هم بازی می کرد.
اما واقعا چه کسی می توانست جایگزین جواد نکونام شود؟ به این سوال هم در ادامه پاسخ خواهیم داد.
در تصاویر این یادداشت بیشتر به نقش دو راس دیگر این مثلث و وظیفه شان اشاره شد و تیموریان و حاج صفی و بعدها شجاعی مورد بررسی قرا گرفتند اما این مثلث میانه میدان را یک نفر دیگر کنترل می کرد. جواد نکونام دریچه این قلب بود. نکونام در کلیدی ترین نقطه زمین برای کی روش حضور داشت. او با تجربه اش می توانست بالانس تیم را حفظ کند. استارتهای رو به جلوی دو نفر دیگر در این مثلث را پشتیبانی کند. و به خاطر استایل و قد و قامتش به مدافعین نیز کمک کند.
تیم کی روش را می توان به دوران قبل از جواد نکونام و دوران پسا نکونام تقسیم کرد. در ادامه شاهد تاثیر عدم حضور او در تیم ملی را خواهیم بود. در ادامه از سردرگمی کی روش خواهیم گفت و اینکه چگونه نبودن نکونام تبدیل به یک توفیق اجباری شد!
برویم سراغ اولین بازی رسمی تیم ملی بدون نکونام، یعنی دیدار با ترکمنستان که چگونه کی روش سردرگم می شود و به اهمیت حضور نکونام پی ببریم.
اولین مسئله ای که به فکر کی روش رسید این بود که تیموریان را جایگزین نکونام کند و از بازیکن دیگری در پست قبلی تیموریان استفاده کند. در پایین می توانید تصویر شماتیک استقرار بازیکن های ایران برابر ترکمنستان را مشاهده کنید.
(عکس شماره 32)
البته بحث این آنالیز بیشتر روی این مثلث تکیه دارد اما در حین آنالیز به سه بازیکن دیگر تیم در جلو یعنی وینگر ها و مهاجم نوک نیز اشاراتی خواهیم داشت. به عنوان مثال سردار آزمون پس از چند بازی که در جام ملتها انجام داد، آرام آرام جایگزین قوچان نژاد شد. وحید امیری جایگاهش را در سمت چپ تثبیت کرده است و در نبود اشکان دژاگه این بار فرصت بازی به مهدی ترابی رسیده است. در واقع سردار آزمون و وحید امیری به آرامی در حال تثبیت شدن در تیم هستند. اما هدف اصلی ما آنالیز قلب تپنده تیم کی روش یعنی سه هافبک میانی تیم است.
همانطور که مشاهده می کنید کی روش تصمیم می گیرد که تیموریان را جایگزین نکونام خداحافظی کرده کند و از طرفی خسرو حیدری را در نقش قبلی تیموریان به کار می گیرد.
تصویر پایین در ثانیه 2 از بازی را مشاهده کنید. تصویری که قرارگیری آندو در جایگاه نکونام را نشان می دهد.
(عکس شماره 33)
کی روش در این بازی اشتباه تاکتیکی عجیبی را مرتکب می شود. اشتباهی که حتی با تعویض هایش در نیمه دوم هم نتوانست آن را جبران کند. مهدی ترابی در این بازی به عنوان بال راست ایفای نقش می کرد. خسرو حیدری نیز که مثلا قرار بوده است نقش قبلی تیموریان در تیم را برعهده داشته باشد همواره و ذاتا یک بازیکن در سمت راست بوده است و در طول بازی به شدت به سمت راست متمایل می شود. این اتفاق یعنی تیم ملی به یکباره به سمت راست شیفت می شود و بالانس عرضی خود را از دست می دهد. اما اینجا هم داستان ختم نمی شود. تیموریانی هم که باید نقش بالانس کننده عرضی تیم را داشته باشد به دلیل بازی های زیاد در نقش قبلی به شدت به سمت راست متمایل می شود به طرزی که گویی اصلا سمت چپی برای پاس دادن وجود ندارد. اینگونه می شود که تیم ملی نظم تاکتیکی خود را از دست می دهد.
به صحنه پایین نگاه کنید. تیموریانی که قرار بوده نقش نکونام را ایفا کند بدون توجه و به صورت ناخودآگاه به سمت راست متمایل می شود.
(عکس شماره 34)
اما این هم پایان ماجرای مشکلات تیم کی روش در این بازی نبود.
همانطور که روند تغییرات در این مثلث را بررسی کردیم دیدید که مسعود شجاعی در جام ملتها به این مثلث می پیوندد و در آن رقابت ها کی روش دست به عصا با این انتقال برخورد می کند و در طول بازی جایگاه شجاعی با حاج صفی تغییر می کرد. یعنی شجاعی تنها دوبازی دوستانه برابر شیلی و سوئد را در این پست گذرانده بود و از قضا عملکرد خوبی داشت. البته با میل بیشتر شجاعی به هجوم، وظیفه هافبک تنظیم کننده که در بازی با شیلی و سوئد جواد نکونام بود سخت تر میشد اما نکونام به خوبی این کار را انجام میداد. اما آیا تیموریان هم می توانست این ضعف شجاعی را پوشش دهد؟
بیایید چند ثانیه قبل از گل ترکمنستان را بررسی کنیم.
(عکس شماره 35)
خوب به تصویر دقت کنید. مسعود شجاعی که جلو رفته است به موقع بر نمی گردد و اکنون در وسط زمین قرار دارد و تلاش می کند به صحنه برسد. پس اشتباه اول را شجاعی مرتکب می شود. در آن منطقه در واقع تیموریان باید نقص عدم حضور شجاعی را با پشتیبانی رفع کند اما آندو نمی تواند این کار را انجام بدهد و احسان حاج صفی که مدافع چپ است با دستپاچگی روی پای بازیکن ترکمنستان می رود.
به بازیکن دیگر ترکمنستان دقت کنید که با حرکتش به داخل فضا را برای دریبل خوردن احتمالی حاج صفی و حرکت بازیکن هم تیمی به آن منطقه فراهم می کند و مدافع ما را با خود حرکت می دهد.
بله، حاج صفی به راحتی دریبل می خورد و بازیکن ترکمنستان به آسانی وارد منطقه آزاد شده می شود. همین توپ ارسال می شود و گل ترکمنستان به ثمر می رسد.
در واقع مثلثی که نقطه قوت ایران در طول جام جهانی بود و حتی پس از آن هم بازدهی خوبی داشت به یکباره به سمت نابودی می رود. جالب است که گفته شد در رختکن، کی روش به شدت و با عصبانیت از عملکرد شجاعی انتقاد می کند و این نقطه دقیقا همان جایی است که کی روش با دیدن اینکه شجاعی نمی تواند عملکرد مثبتی داشته باشد، پروسه حذف او از ترکیب تیم ملی را کلید می زند.
طبیعتا کی روش از عملکرد تیموریان نیز رضایت نداشت و متوجه اشتباه تاکتیکی خود شده بود. حتما شما متوجه دلیل اصرارهای کی روش برای حضور نکونام در تیم ملی حتی در زمان اوج انتقادها شده اید. کی روش پس از نکونام نتوانست برای او جایگزینی پیدا کند. دیدار با ترکمنستان علاوه بر نتیجه اش که عجیب بود، اتفاقات جالب زیادی داشت. از اشتباه تاکتیکی کی روش تا فروپاشیدن قلب تیم ملی که کی روش را مجبور به اجرای سیستم جدیدی کرد.
برویم سراغ نیمه دوم دیدار عجیب ترکمنستان ـ ایران
کی روش ترکیب این مثلث را تغییر می دهد و در حقیقت این نیمه از بازی با ترکمنستان آغازی می شود بر تغییر سیستم تیم ملی از 1-4-1-4 به 1-3-2-4 یعنی تا کنون یک هافبک تدافعی و دو هافبک جلوتر از او در دوسمتش حضور داشتند اما این بار کی روش با وارد کردن امید ابراهیمی به زمین او را در کنار تیموریان قرار می دهد و شروعی می شود بر شکل گیری یک سیستم جدید در تیم ملی فوتبال ایران که شاید کی روش به اجبار تن به آن داده بود
در این تصویر می توانید چینش تیم ملی در دقایقی از نیمه دوم را مشاهده کنید.
(عکس شماره 36)
در حقیقت مهدی ترابی و مسعود شجاعی از زمین خارج می شوند و مهدی طارمی و امید ابراهیمی وارد زمین می شوند. طارمی در سیستم 1-3-2-4 نقش بازیکن پشت مهاجم را ایفا کرد و خسرو حیدری که نتوانست نقش نیمه اول را به خوبی اجرا کند به سمت راست رفت و جایگزین مهدی ترابی شد.
در ادامه می توانید تصاویری را ببینید که امید ابراهیمی و تیموریان چگونه در یک خط قرار گرفته اند و نقش دو هافبک تدافعی خطی و مکمل را در سیستم 1-3-2-4 ایفا می کنند. البته تا پایان بازی چند جابه جایی در خط جلو نیز انجام شد که به آنها نمی پردازیم.
(عکس شماره 37)
(عکس شماره 38)
در این بررسی سعی کرده ایم تمامی تحولات در خط میانی و به خصوص مثلث موسوم به قلب تیم ملی را بررسی کنیم و در این راه مقاطع مختلف از بازی با نیجریه تا بازی های اخیر تیم ملی که در آن ها اتفاقی رخ داده است را بررسی می کنیم.
کی روش که هیچ گزینه مناسبی برای پرکردن جای نکونام را در گزینه های خود نمی بیند به همین سیستم ادامه می دهد و در واقع اینجاست که تیم ملی وارد یک دوران جدید می شود. کی روش در ادامه این رقابت ها نیز از همین سیستم بهره می برد و از ابراهیمی و تیموریان به عنوان دو هافبک تدافعی در کنار هم استفاده می کند و سیستم 1-3-2-4 به آرامی در تیم شروع به شکل گیری می کند. به عنوان مثال می توانید تصاویری از دو دیدار ایران برابر گوام در ورزشگاه آزادی و در برابر هند در کشور هند را مشاهده کنید و متوجه شوید که کی روش چگونه از ابراهیمی و تیموریان در کنار هم استفاده کرده است.
کی روش تیمش را در برابر گوام با این چینش به زمین بازی فرستاد.
(عکس شماره 39)
ابراهیمی و تیموریان دو هافبک تدافعی هستند. دژاگه پشت مهاجم بازی می کند و امیری و طارمی نقش وینگرها ها را ایفا می کنند. آزمون هم طبق معمول مهاجم نوک تیم است.
به تصویر پایین از بازی توجه کنید.
(عکس شماره 40)
در این صحنه نحوه قرار گیری بازیکن ها دقیقا به همانگونه ای است که در تصویر شماتیک بالا ذکر شده بود. یک نکته جالب در این تصویر وجود دارد. مهدی طارمی که در چند بازی در زمین بازی حضور داشت و نقش وینگر سمت راست تیم را بر عهده داشت در این صحنه از منطقه خود جدا شده و به سمت سردار آزمون حرکت کرده است تا برای بازیکن های دیگر فضا ایجاد کند. در همین حال مدافع راست تیم ملی به سرعت برای استفاده از این فضای ایجاد شده حرکت می کند. همین توپ با ارسال مدافع راست تیم ملی و ضربه سر خود مهدی طارمی تبدیل به گل می شود. دقت کنید که ابراهیمی و تیموریان دو هافبک تدافعی تیم هستند و دژاگه هم راس این مثلث است و به عنوان پشت مهاجم عمل می کند.
در ادامه تصاویری از بازی ایران برابر هند را خواهیم داشت که دقیقا همین سیستم و همین بازیکن ها در 6 نفر جلوی تیم حضور دارند.
(عکس شماره 41)
نکته ای که بعضی از فوتبال دوستان را به اشتباه می انداخت پست بازی مهدی طارمی بود که به دلیل جابه جایی های برنامه ریزی شده او که نمونه ای از آن را در بالا مشاهده کردید بعضی از فوتبال دوستان را به شک می انداخت که شاید کی روش از زوج او و سردار در خط حمله استفاده می کند. البته قابل ذکر است که کی روش یکی از تئوریسین های فوتبال تک مهاجمه در جهان بوده و هست و اینکه کسی گمان کند کی روش از سیستم دو مهاجمه استفاده می کند بسیار عجیب است.
به صحنه پایین دقت کنید.
(عکس شماره 42)
خیلی شبیه به صحنه قبلی در بازی با گوام است که در نهایت منجر به گل مهدی طارمی شد. طارمی دوباره همان کار را انجام می دهد و دوباره توپ در اختیار تیموریان است اما این بار مدافع راست ایران با تعلل از فضایی که با رنگ صورتی مشخص کرده ایم استفاده نمی کند و تیموریان توپ را به این سمت برای وحید امیری که در تصویر نیست پاس می دهد. پس دلیل حضور پر رنگ طارمی در کنار سردار در این بازی ها به برنامه کی روش مربوط بوده است که البته کی روش در مقابل تیم های سطح پایین تر اجازه چنین کاری به وینگر سمت راست تیم یعنی مهدی طارمی داده است اما در بازی های سنگین تر از چنین کاری پرهیز می کند. البته هدف از این آنالیز ما تنها بررسی تغییرات در مثلث میانه میدان است اما در این میان به برخی تحرکات در تیم و محل های ابهام برای فوتبال دوستان عزیز نیز اشاره می کنیم. دقت کردید که چگونه کی روش پس از خداحافظی نکونام تنها در نیمه اول برابر ترکمنستان از سیستم مورد علاقه اش استفاده کرد و از نیمه دوم آن بازی به بعد به دلیل پیدا نکردن بازیکنی با خصوصیات نکونام مجبور به استفاده از سیستم 1-3-2-4 شده است. که البته این سیستم به نظر می رسد تیم ملی را در هجوم بیشتر ساپورت می کند و نتیجه بخش بوده است.
در دقایقی از این بازی، کی روش از سعید عزت اللهی جوان نیز استفاده می کند.
این بار بازی با عمان که در آن بازی هم تیم ایران نمایش ضعیفی داشت را بررسی می کنیم. تیم ملی در این بازی نیز به همان سیستم 1-3-2-4 ادامه داد و از ابراهیمی و تیموریان به عنوان دو هافبک تدافعی خطی، از دژاگه به عنوان راس دیگر این مثلث و بازیکن پشت مهاجم، از مهدی طارمی به عنوان وینگر راست و مثل گذشته امیری وینگر چپ و سردار هم مهاجم نوک بودند. محل استقرار بازیکن ها را در تصویر پاییین ملاحظه کنید.
(عکس شماره 43)
به نظر می رسید که کی روش آرام آرام به سیستم و بازیکن های جدید مورد نظرش در سیستم جدید دست یافته است. دقت کنید که کی روش در چند بازی پیاپی با همین سیستم و همین بازیکن ها تیم ملی را هدایت کرد. مشاهده می کنید که چینش بازیکن ها در این بازی ها چقدر با سیستم تیم ملی در جام جهانی تفاوت دارد و در حقیقت دیگر آن قلب تپنده تیم ملی از بین رفته است و روش جدیدی در تیم جاری شده است که مطمئنا دلیل عمده آن پیدا نکردن جانشین مطمئن برای جواد نکونام بود.
اما یک سوال که هنوز به آن پاسخ نداده ایم: اگر تیموریان نتوانست جایگزین خوبی برای نکونام باشد آیا ابراهیمی هم نمی تواند این کار را انجام دهد؟ دقیقا همین سوال هم می توانست برای کی روش محل مناقشه باشد و او را به فکر فرو ببرد. کی روش از این سیستم 1-3-2-4 تا قبل از بازی با ژاپن یعنی 21 مهرماه سال 94 برای تیم ملی استفاده می کند اما گویی همچنان از تیمش راضی نیست.
اکنون برویم سراغ بازی ایران برابر ژاپن در ورزشگاه آزادی که این بازی نیز شامل اتفاقات جالبی بود.
مرد پرتغالی به سیستم تدافعی اش و رسوخ ناپذیری آن ایمان دارد و بعید به نظر می رسید که بخواهد سبکی که ماه ها به خصوص قبل از جام جهانی برایش تلاش کرده بود را به راحتی و با خداحافظی نکونام از تیم ملی فراموش کند و دوباره شروع به ساختن سیستم و سبک جدید کند. کی روش در بازی برابر ژاپن دست به یک امتحان جالب می زند. بله، تیموریان در کمال صحت و سلامت روی نیمکت نشست و امید ابراهیمی وارد یک امتحان جدی یعنی پر کردن جای نکونام شد. در کنار ابراهیمی این بار دیگر هیچ هافبک تدافعی قرار نگرفت و او در واقع نکونام جدید تیم ملی شد. نقش تیموریان در جام جهانی، جام ملتها و حتی بازی با شیلی و سوئد را این بار کی روش به اشکان دژاگه سپرد و در سمت چپ که در جام جهانی حاج صفی، در جام ملتها به صورت مشترک او و شجاعی و در بازی با شیلی و سوئد و حتی نیمه اول بازی با ترکمنستان شجاعی ایفای نقش می کردند این بار به جوانی خوش استیل و پر انگیزه به نام سعید عزت اللهی رسید. در تصویر پایین استقرار بازیکن ها را مشاهده کنید.
تصویر شماتیک سیستم و جایگاه بازیکن ها در این بازی را می توانید در پایین مشاهده کنید. دقت داشته باشید که در این بازی وریا غفوری به عنوان مدافع راست و رامین رضاییان به عنوان بال راست تیم به میدان رفته بودند که در اواسط نیمه اول به دلیل مصدومیت رضاییان، او از زمین خارج شد و مهدی ترابی جایگزین وی شد.
(عکس شماره 44)
پس کی روش دوباره و در بازی که احساس می کرد تیم حریف می تواند برای ایران دردسر ساز باشد به سیستم و تاکتیک مورد علاقه خود بازگشت و از چینش 1-4-1-4 یا به قول خود کی روش 3-4-4 استفاده کرد. مثلث جدید تیم ملی شامل هیچ یک از بازیکن های جام جهانی نمی شود و این مثلث احتمالا ترکیب تیم کی روش را در ادامه راه تشکیل خواهند داد.
در تصویر پایین از این دیدار می توانید به خوبی متوجه استقرار مثلث یا همان قلب جدید تیم ملی شوید.
(عکس شماره 45)
تصویر پایین نیز استقرار همین مثلث را این بار در زمین ژاپن نشان می دهد.
(عکس شماره 46)
حرکات تیموریان در جام جهانی را که در ابتدای یادداشت با تصاویر نشان دادیم را یادتان هست؟ حالا در تصویر پایین به حرکت اشکان دژاگه دقت کنید. با یک استارت سریع روی پای بازیکن صاحب توپ می رود و بازیکن ژاپن را مجبور به دادن پاس در عرض می کند.
(عکس شماره 47)
احتمالا 30 ثانیه ابتدای نیمه دوم دیدار برابر آرژانتین را به یاد دارید که با تصاویر نمایش دادیم که چگونه در طول 30 ثانیه 3 بار حاج صفی و تیموریان مجبور به استارت رو به جلو و پرس بازیکن آرژانتین شدند. حالا به دو تصویر در ادامه دقت کنید.
در 25:48 سعید عزت اللهی به سرعت از جای خود کنده می شود تا با فشار خود اجازه چرخش به بازیکن ژاپن را ندهد و این بازیکن هم با توجه به این فشار و شناخت از این موقعیت که در این بازی بارها برای او پیش آمده است سریع اقدام به پاس روبه عقب می کند.
(عکس شماره 48)
در 25:52 یعنی 4 ثانیه بعد ،عزت اللهی به استارت انفجاری خود ادامه داده است حتی بازیکنی که مقصد پاس بوده را نیز تحت فشار قرار می دهد و او مجبور می شود که توپ را در عرض به این جناح عوض کند. این بار اما اشکان دژاگه کار عزت اللهی را تکرار می کند و در نقش تیموریان با یک استارت سریع روی پای بازیکن ژاپن می آید. بازیکن ژاپن نیز به اجبار توپ را به عقب می فرستد. دقت کنید که عزت اللهی در این لحظه به سرعت در حال برگشتن به پست اصلی خود است.
(عکس شماره 49)
در این بازی که کی روش به همان سبک مورد علاقه اش بازگشته بود، تیم ملی با اینکه در زمان گذار و تغییر نسل است اما بسیار زیبا بازی کرد و علاقمندان را امیدوار کرد که واقعا ژاپن هم آن تیمی نیست که فکرش را می کرده اند و ایران هم آنقدر ها که فکر می کرده اند کم مستحق رنکینگ اول آسیا نیست. شاید به جرات بتوان گفت تیم ملی در این بازی از تیم ژاپن بهتر بازی کرد.
آیا این بازی به معنای این بود که کی روش در بازی های بزرگ به سیستمی که برای آن ماه ها زحمت کشیده بود بازخواهد گشت؟ آیا ابراهیمی می تواند جانشین خلف نکونام باشد؟ آیا تیموریان هم بعد از شجاعی پروسه حذف شدنش آغاز شده است؟
این سوال ها هنوز جواب قطعی ندارد اما اگر تا پایان با ما باشید شاید مقداری از این ابهامات بکاهیم.
حرف در مورد تیمی که کی روش ساخته است، زیاد است. تیمی که به جرات می توان گفت بهترین ساختار تدافعی تیم های آسیایی را دارد. بازیکن هایی دارد که هر کدامشان در وضعیت بازی مختص خودشان کم نظیر هستند. بازیکن هایی چون دژاگه، امیری، سردار آزمون و …که در سطح اسیا کم نظیر هستند. شاید به عنوان یک بیننده محض خیلی ها نتوانند تمایزی بین بازی های تیم ملی و تیم های باشگاهی مربیان ایرانی قائل شوند اما اگر دید فنی تری به تیم ملی داشته باشید حتی در 2 دقیقه هم خواهید فهمید که این تیم سرمربی غیر از یک ایرانی را بالای سر خود می بیند. این تفاوت از سرعت در پاس ها آغاز می شود و تا تدابیر تاکتیکی ادامه پیدا می کند که البته قصد نداریم در مورد این مسائل صحبت کنیم بلکه قصد یک بررسی منصفانه داریم نه یک دفاع از عملکرد سرمربی تیم ملی که در جای خود دچار اشتباهاتی نیز شده است به طور مثال در بازی با ترکمنستان که به آن با دلیل و مدرک اشاره کردیم. به طور قطع حتی مقایسه عملکرد کی روش با مربیان ایرانی نیز جفا در حق این مربی در کلاس جهانی است که حتی این شانس را ندارد که در معرض نقدهای فنی این مربیان قرار بگیرد.
پس از بازی ایران برابر ژاپن دیگر تیموریان راهی به ترکیب تیم ملی پیدا نمی کند. البته تیموریان دچار مصدومیت هایی نیز شد اما اینکه در حالت عادی او به ترکیب بازگردد هنوز هم جای سوال است.
نکته جالب جایی است که پس از بازی برابر ژاپن دوباره کی روش تیم را به سیستم پیش از این بازی برگرداند و به شیوه -1-3-2-4 تیم را روانه بازی ها کرد. این بار شاهد زوج ابرهیمی ـ عزت اللهی بودیم که از قضا زوج خوبی هم نشان دادند و کار را برای بازگشت تیموریان به تیم ملی سخت کردند.
این بار صحنه هایی از دیدار ایران و هند که در نوروز همین امسال برگزار شد را ملاحظه کنید.
(عکس شماره 50)
(عکس شماره 51)
(عکس شماره 52)
واضح است که نبود نکونام و به خصوص اتفافاتی که در بازی با ترکمنستان رخ داد کی روش را به سمت استفاده از سیستمی جدید در تیم ملی سوق داد به گونه ای که او از فرصت دیدارهای مقدماتی جام جهانی استفاده کرد و به خوبی و طی چند بازی این سیستم و شرح وظایف بازیکن ها در این سیستم را در تیم ملی جا انداخت و اکنون در واقع می توان گفت تیم ملی ایران همزمان قادر به اجرای دو سیستم متفاوت است که هر لحظه ای که کی روش اراده کند این تغییر اتفاق خواهد افتاد. این کار حتی در تیم های باشگاهی نیز بسیار سخت است که هر روز و هر هفته در کنار هم هستند و مربی به راحتی می تواند تفکراتش را در تیم پیاده کند. حال این کار در تیم های ملی بسیار سخت است و دلیلش هم زمان کم موجود است. اینکه کی روش توانسته این کار را انجام دهد نیز به حضور و تداومش بر روی نیمکت ایران بر می گردد و شناختی که در این مدت از بازیکن های ایرانی پیدا کرده است. البته کاری کی روش به مانند هر مربی دیگری بدون ایراد نیست اما اینکه او را مورد هجمه هایی که ناشی از در خطر گرفتن بعضی منافع و گاهی توهمات ذهنی بعضی ها هستند قرار دهیم کمی دور از انصاف است. ای کاش همه منتقدین حتی اگر سواد فوتبالی کافی ندارند اما دور هم جمع می شدند و یک آنالیز کامل از تیم ملی انجام می دادند و به افکار عمومی ارائه می دادند که به این دلیل و این دلیل کی روش عملکرد مثبتی نداشته است و به طور مثال ما می توانیم با این کار و این مربی به پیشرفت بیشتری دست یابیم. فوتبال دوستان ایرانی نیز با جان دل در صورت صحیح بودن سخنشان آن را اجابت می کردند و دست از حمایت از کی روش می کشیدند. اما آیا شما تا کنون منتقدی را دیده اید که نقد فنی داشته باشد؟ نهایت سوادشان این است که به کروات و چشمهای کی روش و دستمزدش نقد کنند. چرا فوتبال ما اینگونه برهوت گونه یک نفر را ندارد که بتواند در مورد کی روش نقد فنی انجام دهد؟ اصلا در این یادداشت طولانی قصد نداریم به حواشی بپردازیم اما بعضی موارد جان به لب رسان هستند. آخرین نتایج ضعیف تیم ملی را به یاد دارید؟ دیدار مقابل ازبکستان و لبنان در مقدماتی جام جهانی 2014 که خوشبختانه هنوز هم منتقدین جز همین دیدار برابر لبنان دستاویز دیگری ندارند. همین آقایان از طرفی رگ گردنشان بیرون می زند که چرا رحمتی به تیم ملی دعوت نمی شود و بی احترامی او به تیم ملی را از یاد می برند و از طرف دیگر کی روش را برای آن دو بازی ضعیف هنوز هم سرزنش می کنند. اما همین آقایان صحنه گل های آن دو بازی را واقعا دیده اند؟ اشتباهات فاحش رحمتی را واقعا نمی بینند؟ پس اگر کی روش در قبال نتیجه پاسخگو است باید در مورد بازیکن ها نیز اختیار عمل داشته باشد.
به تازگی البته یک اتفاق جالب دیگر نیز رخ داده است و آن هم مقایسه تیم کی روش با پرسپولیس برانکو است. واقعا کدام عقل سلیمی یک تیم ملی را با یک تیم باشگاهی مقایسه می کند؟ مربی که هر روز با تیمش تمرین می کند و مربی که در سال شاید حدود 60 یا 70 روز را چطور می توانید در دو کفه ترازو قرار دهید؟ برانکو در طول یکسال حضورش می توانسته هر روز با تیمش باشد و حتی تغذیه و تفریحات بازیکن ها را نیز زیر نظر داشته باشد. تیمش را با معیارهای خود و مربی بدنسازش آماده کند و نهایتا با یک جمع بازیکن های حدود 25 نفر این یکسال را سر کرده باشد را چطور می شود با مربی مثل کی روش قیاس کرد که فقط در سال 2012، 58 بازیکن مختلف را به تیم ملی دعوت کرد و به 55 نفر از آنها بازی داده است؟
اتفاقا یک چالش زیبا برای دوستانی که به این قیاس دامن می زنند داریم. تعداد روزهای حضور موثر برانکو در پرسپولیس یا در واقع روزهایی که او با تیمش بوده است را محاسبه کنید. همین عدد را برای کی روش نیز محاسبه کنید. احتمالا باید به عددهایی نزدیک دست پیدا کنید. اکنون تعداد بازیکن هایی که در تمرینات پرسپولیس حضور داشته اند را و همینطور تعداد بازیکن هایی که در تمرینات تیم ملی حضور داشته اند را به دست بیاورید. احتمالا پی برده اید که با تقسیم زمان بر نفرات برای هر بازیکن تیم برانکو چیزی نزدیک به 5 برابر وقت بیشتری اختصاص داده شده است. حال، چطور می توانید پرسپولیس برانکو را با تیم ملی کی روش مقایسه کنید. ضمنا همه این افراد یادشان باشد که همین برانکو با طلایی ترین نسل فوتبالیست های ایرانی کار خاصی انجام نداد و حتی در همین پرسپولیس نیز پایین تر از تیم عبدالله ویسی با یک سری جوان بومی است.
برای منحرف نشدن بحث تاکتیکی و آنالیز اتفاقاتی که برای خط میانی تیم ملی رخ داده است از ادامه پرداختن به بحث انتقادهای نه چندان منطقی از کی روش دوری می کنیم و به فرضیه ها و اتفاقاتی که بیشتر می شود گفت به پیش بینی شبیه هستند می پردازیم. در ادامه به چند سوال در مورد 6 نفر جلوی تیم ملی که شاید برای شما هم جالب باشند پاسخ خواهیم داد و البته در مورد نتایج احتمالی تیم ملی در آینده. ( دقت شود که این پاسخ ها بر اساس استنباط شخصی و بر اساس رویکرد کی روش در سالیان گذشته است و هیچ دلیلی بر صحیح بودن آن ها وجود ندارد و صرفا به دلیل پاسخ دادن به شبهات در نوشته فوق آورده شده اند).
1) کی روش در ادامه و در بازی های مرحله بعد مقدماتی جام جهانی از کدام روش بهره خواهد برد؟
این سوال، پاسخ مشخصی ندارد. اما از شواهد اینگونه بر می آید که کی روش قصد دارد در بازی هایی که گمان می کند تیم حریف توانایی هجوم به دروازه ایران را دارد از همان فلسفه “تیغه برنده” خود یعنی سیستم 1-4-1-4 و همان سبک بازی که قبل از جام جهانی به تیم تزریق کرد و پس از آن تا جام ملت ها و حتی بازی های دوستانه با شیلی و سوئد استفاده کرد بهره خواهد برد و در مقابل تیم هایی که کی روش گمان می کند که توانایی هجوم و تحت فشار گذاشتن ایران را ندارند او احتمالا شبیه بازی های مرحله اول مقدماتی از سیستم 1-3-2-4 استفاده خواهد کرد.
2) آیا مسعود شجاعی برای همیشه از ترکیب تیم ملی خارج شده است؟
همانطور که اشاره شد بعد از اتفاقاتی که به طور کامل شرح داده شد به نظر می رسد که شجاعی دیگر راهی به ترکیب تیم ملی نخواهد جست.
3) اتفاقی که برای مسعود شجاعی رخ داد آیا برای تیموریان نیز در حال رخ دادن است؟
پاسخ به این سوال کمی سخت است اما احتمال حضور تیموریان در ترکیب تیم ملی در اکثر بازی ها بسیار پایین است مگر بازی هایی که کی روش به قصد کسب تساوی تیمش را وارد زمین کند.
4) امید ابراهیمی مهره ثابت تیم ملی خواهد بود؟
خیلی کوتاه و مختصر، بله
5) از بین رضا قوچان نژاد و سردار آزمون کی روش کدام یک را بازیکن فیکس خواهد کرد؟
این موضوع وابسته به استراتژی کی روش در بازی است اما به احتمال فراوان سردار آزمون اکثر دیدارها را به عنوان مهره ثابت خواهد گذراند.
6) وحید امیری به عنوان بال چپ تیم ملی، جایگاهش تثبیت شده است؟
به طور حتم، بلی
7) علیرضا جهانبخش بازیکن فیکس تیم خواهد شد؟
در صورت استفاده از دژاگه به عنوان هافبک پشت مهاجم در سیستم 1-3-2-4 ( که اخیرا هم چنین اتفاقی رخ داده است) و البته به عنوان جایگزین تیموریان در سیستم 1-4-1-4 ( در بازی با ژاپن این اتفاق انجام گرفته است) جهانبخش به عنوان بال راست تیم ملی ایفای نقش خواهد کرد.
8) خسرو حیدری از تیم ملی حذف شده است؟
با قاطعیت، بله
9) به جز بازیکن های حاضر و همراه تیم ملی در دور اول مقدماتی جام جهانی، شانس حضور بازیکن دیگری در ترکیب وجود دارد؟
بله، کی روش روی دو بازیکن سرمایه گذاری کرده است و در واقع آن ها به تفکرات حاکم بر سیستم 1-4-1-4 تیم ملی آشنایی کامل دارند. بختیار رحمانی که جام جهانی را به همراه کی روش و تیمش بوده است و سروش رفیعی که در جام ملتها با این روش از بازی آشنا شده است. البته احتمال حضور شجاع خلیل زاده در تیم نیز وجود دارد اما راه یافتنش به ترکیب اصلی بسیار مشکل است.
10) تیم ملی به جام جهانی صعود خواهد کرد؟
هدف کی روش حضور در مرحله دوم جام جهانی است و حضور در خود جام جهانی را شاید بتوانیم قبل از هفته آخر رقابت ها جشن بگیریم.
11) تیم ملی در کدام سیستم تهاجمی تر کار می کند؟
قطعا سیستم 1-3-2-4
12) احتمال دارد کی روش از دو مهاجم یعنی آزمون و قوچان نژاد به طور همزمان استفاده کند؟
قطعا، خیر. همانطور که اشاره شد کی روش یکی از تئوریسین های فوتبال تک مهاجمه است و قطعا چنین کاری نخواهد کرد.
13) ژاپن یا کره؟
سبک بازی این دو تیم متفاوت است اما ژاپن هلیل هودزیچ به نسبت کره اشتیلیکه حریف باب میل تری خواهد بود!
14) تیم کی روش به نسبت بازی های مقدماتی جام جهانی 2014 متفاوت خواهد بود؟
قطعا. آن تیم حداکثر 60 درصد توانایی تیم حاضر را داشت. تیمی که حتی یک روش از بازی را به سختی انجام می داد اکنون با نیروهای جدیدش به راحتی توانایی بازی در دو سیستم متفاوت را دارد.
در پایان و پس از پاسخ به 14 سوال چالش برانگیز که شاید مورد توافق خیلی از خوانندگان متن نباشد جمله “ما بازی را نه به آرژانتین بلکه به خودمان باختیم” را تکرار کرده و از صمیم قلب آرزوی همراهی بدون کینه و غرض ورزی با تیم ملی توسط همه اهالی فوتبال و مسئولین را خواهیم داشت به امیدی که در روسیه در هیچ دیداری مغلوب خودمان نشویم!
منبع در کامنت اول.