11 Alirezaخواندن متنی که ژوله تنظیم کرده که با دستمایه های طنز همراه است، خالی از لطف نیست:
«شاید یه کم دیر شده باشه ولی ترجیح دادم کمی آب ها از آسیاب بیفته بعد حرفمو بزنم. دوستان ببخشید، خیلی معذرت می خوام ولی واقعا من هنوز موفق نشدم ابعاد این غائله علی ضیا رو درک کنم.
بذارید یه بار دیگه با هم مرور کنیم. علی ضیا مجری تلویزیون که از قضا انسان هم هست، گلاب به روتون مثل همه انسان ها دستشویی هم میره، مثل همه انسانها تولید مثل هم می کنه و مثل همه انسانها ورزشی رو دنبال و از تیمی طرفداری می کنه، برای تماشای دربی یا داربی یا هر کوفتی میره به یه کافه یا کافی شاپ یا هر خراب شده ای.
وقتی پرسپولیس تیم محبوب ایشون بعد از کلی فراز و نشیب تو دقایق اضافه دقایق اضافه گل میزنه سر از پا نمی شناسه و چند خطی با شعری که جمعیت میخونن همراهی می کنه...
خب؟؟؟ الان چی ماجرا به کجای دوستان برخورده؟ کافه رفتن یه مجری بده، پرسپولیسی بودن علی ضیا مشکل داره یا کلاه گیس آقای مظلومی هم رفته جزء مقدسات و نمیشه باهاش شوخی کرد؟؟
تو فضای فوتبال ما که خواهر و مادر فوتبالیست و داور و مربی و مدیر و گزارشگرش هر روز پرچم تماشاگراست، شوخی با کم مویی یا بی مویی یه مربی اینقدر تند و زننده و غیر قابل بخشش بوده که کار به ممنوع الکاری و شکایت و تهدید و فحاشی و این بساطی که هست بکشه؟
مگه غیر از اینه که سال هاست شعر علی دمبه رو روی سکوها می خونن و با تقلید مشکل مادرزادی علی دایی در گفتار، مجالس عروسی رو گرم میکنن؟؟ درست از دقیقه نود و پنج این بازی همه اسطوره اخلاق شدیم؟؟ بی خیال تو رو خدا.
تو مملکتی که هر روز با ناموس گیلانی ها و فهم و شعور آذری ها و هوش خانم ها و درازی عمر مسئولان مملکت و امثالهم، رکیک ترین و مغرضانه ترین و زشت ترین شوخی ها میشه و شنیع ترین جوک ها ساخته میشه، واقعا زور داره که یه جوون محجوب به خاطر دو خط همخونی از سر هیجان با یه شعار معمولی و حتی لوس که از قضا حاوی هیچ توهینی هم نیست، اینطور از کار بیکار شه و آماج حملات و فحاشی های همونایی قرار بگیره که همون جوک ها رو می سازن و هرهر به همون جوک ها میخندن. خیلی زور داره.
(نکته: کلا تو زندگیم یه بار علی ضیا رو دیدم. از ده سال پیش هم که تو مطبوعات ورزشی می نوشتم خدمت آقای مظلومی ارادت دارم)»