خود زنی تاریخی
نیش دار و فاجعه بار باز آنجاست که فوتبال امسال بایرن که بازی مالکانه و با محوریت تملک بوده را خود بایرن تاریخ انقضایش را سال گذشته با آن پیروزی بزرگ در برابر بارسا به قبرستان تاریخ سپرد، اما امسال آن فوتبال شکست خورده را در کمال حیرت با نبش قبری تاریخی عاریه گرفته تا عقده آن احتمالا در تاریخ باشگاه خالی نباشد! اما سرنوشت مختوم این فوتبال همان فضاحت پارسال این بار برای خود بایرن بود!
نکته قابل توجه و ناامید کننده اش اینجاست که بایرن در طول این فصل جز بازی با من سیتی به هیچ وجه هم فوتبال تیکی تاکا که بارسای 2009 تا 2012 اوجش بود و همچنان به شخصه بعنوان زیباترین فوتبال معاصر (با احترام فراوان به تیم کلوپ و بایرن هاینکس) همچنان نام می برمش، مطلقا نتوانست به نمایش بگذارد! فوتبالی که بایرن این فصل انجام داد یک فوتبال عقیمی از آن نمایش (آن هم بیشتر بارسای افول کرده ی کنونی) بوده که صرفا عقده آن را داشت که آنگونه باشد؛ در حالی که با فوتبال برتر اصیل پارسال خودش، اصلا به آن نیازی هم نبود. صرفا و صرفا بازی مالکانه و تعداد بالای پاس را وجه اشتراک بایرن پپ با بارسای پپ می توان قلمداد کرد که از خلاقیت، سرعت، ایجاد موقعیت و جذابیت فوتبالی بارسای پپ هیچکدامش به بایرن پپ تزریق نشده که از همین بابت، بایرن همان تیکی تاکا را نیز که برای خود فلسفه ارزشمندی بوده بقدری خراب کرد که این سبک فوتبالی نیز مضحکه طنز یا کنایه عام و خاص طرفداران فوتبالی قرار بگیرد! پاس پاس پاس! تیکی تاکا چیز دیگری بود، مال بایرن هندبال با پا ست!
دواشتباه عجیب غریب و تمام نشدنی پپ
1) بازی نکردن بدون هافبک دفاعی در فوتبال امروزی بی پرده و صریح یعنی حماقت! آن هم در مقابل سریع ترین و ضد حمله زن ترین تیم دنیا و باز آن هم بدون توجه به هشدارهای بازی رفت که حق بایرن شکست پر گل تر می بود و شاید تمام دو عالم نیز به آن پی برده بودند الا پپ! آدمی را بیشتر متحیر می کند که مربی بایرن همان پپ معروف هست که قبل آمدنش کل دنیا برای نیمکتشان برایش جان می دادند. مهم نیست حتی انیشتین هم باشی این تفکرت یعنی حماقت!
تیم حریف انواع و اقسام فورست گامپ ها (اشاره به فیلم معروف که مردی دونده را روایت می کند) و بازیکنان سرعتی مثل رونالدو بیل و دیماریا را دارد اما پپ تنها تخریب چی و سرعت گیرش را به نیمکت پیچ و مهره می کند و دو بازیکن ظریف هم سبک و با وظایف تقریبا مشابه(کروس و شواینی) که از اصل هم خصوصا کروس کار دفاعی بلد نیستند را آن جا گذاشته! و با اینکه می بیند ضعف دارد اما ترمیمش نمی کند و تا آبروریزی نشود از خر شیطان هم پایین نمی آید (نیمه دوم آن هم برای گل نخوردن بیشتر مجبورشد مارتینز را داخل بیاورد که کافی است در همان یک نیمه ی تیم نابود شده بی روحیه، توپ گیری و درگیریهای مثبتش را با دوندگی موثرش بشمارید که اندازه کل دو بازی کروس شواینی برای تیم مفید بود و حداقل بالاخره یک بازیکن مادرید در جدال تن به تن و بازی فیزیکی از بایرن شکست خورد تا ما گمان نکنیم تیم آنها زمینی نیست.)
به یاد بیاورید بایرن هاینکس چه طور با بازیکن با ارفاق متوسطی چون گوستاوو جنگ وسط زمین را از مادرید آن هم مورینیویی که خدیرای جنگجو را هم تازه داشت به نفع خود کرد اما پپ بهترین بازی خراب کن و تنها جنگنده تیمش که فضا را بگیرد و اصطلاحا بازیکنان حریف را خفه کند یا بازی نمی دهد یا جای پرتش (دفاع) قرار داده. بازیکنی که هموطنش هم هست و حتی نجات بخش او در فینال سوپر کاپ هم بوده است! بتن و آرماتور سه گانه پارسال هاینکس مدیون هوش و سماجتش روی تکیه بر مارتینز بود که پپ چنین مهره ارزشمندی را بی توجهی محض کرد و ضربه تاریخی از بابت آن با شکست مفتضحانه برابر رئال به تاریخ باشگاه بایرن وارد کرد.
2) اما نکته دیگر تاسف بار بازی با رئال آنجاست که 0-3 عقب هستیم اما تنها فورواردمان را بیرون میبریم تا عملا مار بدون زهر بشویم و مدافعان میانی حریف را قیصر و سزار کنیم! مار بدون زهر هم که ترس و قدرتی ندارد! چیزی که در تمام دیدارهای حذفی بایرن با منچستر آرسنال و مادرید تکرار شد، فقر احساس خطر در خط جلو به علت بازی بدون مهاجم نوک (مانژو) یا بدون مهاجم پشتیبان (مولر) که حضور توامان آنها در محوطه جریمه می توانست خطر آفرین باشد بوده نه قربانی شدن یکی از آنها به بیرون رفتن در هر بازی که بایرن را بدون برش کند.
اما در بازی با رئال هم با وجود تکرار چند باره این ضعف چنین اقدام نا بخردی را سرمربی تیم انجام داد. تیم در محوطه جریمه برای اینکه خطر آفرین باشد نیاز به حضور دارد و این حضور با شماره های 10 و 11 که مولر و مانژو هستند شکل می گیرد نه اینکه با سیستم 9 کاذب (بدون 10 و 11)، یا در پستهای نا مربوط به تیم بی خطری تبدیل شویم. به یاد بیاورید بازی رفت با منچستر که آمدن مانژو به بازی و پاس گلش تیم را نجات داد. به یاد بیاورید بازی برگشت با منچستر که حضور مثبت و کامل دو بازیکن ذاتا فعال در محوطه جریمه (مولر مانژو) از ابتدا در ترکیب، بایرن را برنده کرد و هر کدام یک گل زدند و پرگل ترین نتیجه بایرن در هفته های اخیر مقابل رقبای اروپایی شکل گرفت. به یاد بیاورید بازی رفت با آرسنال که مانژو بدون مولر کم اثر و تیم عاجز از گل زنی بود اما با حضور مولر (زننده گل دوم) و پیزارو (10 و 11) تیم دو گل زد و چند گل نزد. بازی برگشت با آرسنال بدون مولر بایرن دوباره تیمی بی خطر مثل بازی رفت با منچستر که اصلا بدون مهاجم نوک تخصصی شده بود!
پپ که هوشش را تحسین می کردند عجیب بود که از این امر واضح درس عبرت نگرفت و لجبازی روی لجبازی به خاطر وفاداری به اصول محبوبش (پاسکاری و تملک!) حتی به قیمت ضربه زدن به تیم انجام داد! مولر اگر بدترین استیل بازیکن فوتبال را داشته باشد و حتی اگر بی استعداد ترین باشد که خودمان با بازی دادنش به عنوان 9 کاذب نقش پر رنگ داریم در حالی که مولر مفید و موثر مولر پشت مانژو یا هر مهاجم نوک هست، اما یک چوب لباسی از او در محوطه جریمه گذاشتن هم مفید تر از 10 تا بازیکن خوش استیل و فانتزی شمایل مثل گوتزه یا کروس هست که فقط بهم احیانا تصمیم هست که پاس و پاس بدهند اما این پاسها بالاخره برای کدامین نتیجه قرار هست به محوطه جریمه برسد؟ آیا حتی همان یک چوب خشک یا چوب لباسی را در محوطه جریمه داریم که این پاس به ثمر برسد؟ فقط امیدوارم پپ با این تفکرات بدون اعتقاد به فروارد سنتر، سال بعد لواندوفسکی را به سرنوشت زلاتانش در بارسا تبدیل نکند که بعید هست گوتزه آن پتانسیل مسی را داشته باشد که بتواند بارسای بی مهاجم را برای بایرن پپ هم در بیاورد!
و دست آخر احوالی از آقای Overrated
آمریکایی ها در سینما یک اصطلاح خیلی جالب دارند: Overrate بازیگری که زیاد از اندازه توانایی اش بزرگنمایی و تبلیغ می شود. در تیم بایرن دقیقا چنین بازیکنی موجود هست به نام تونی کروس که بیخود زیاد از حدش ستایش شده است. بازیکن آکادمی هست جوان هست آلمانی هست مویش طلایی هست اما اینها دلیل نمی شود واقعیت را ندید! بدون تعصب بنگرید به شرح بازی، حضور و تاثیر او در سه پست 10، هافبک وسط و دفاعی که در تیم بازی می کند.
حضور خطرناک و زدن گل و یا متناوبا پاس گلهای تعیین کننده که خصیصه بازیکن پست 10 هست را در این پست نشان نمی دهد یا به ندرت انجام می دهد. به یاد بیاورید جان گرفتن بایرن برای حرکت به سمت سه گانه را که با جایگزینی مولر جای او که در بازی با یونتوس مصدوم و توفیق اجباری شد شکل گرفت. مولر به یووه گل زد و 3 گل تاریخی به بارسا زد و چندین و چندین موقعیت و گل سازی و خطر گل در بازی های دیگر از جمله فینال ایجاد کرد یا در بطن صحنه های خطرناک حضور فعال و مثبت داشت چیزی که با کروس محال بود بایرن به دست بیاورد. برای قیاس با تیمهای دیگر و بازیکنانی هم استایل داوید سیلوا و اوزیل دو نمونه عالی در این پست هستند که اولی گلزنی و دومی گلسازی تبحر دارند اما کروس فاقد هر دو به نحو مطلوبش هست با کمترین خلاقیت که شمایل خلاقیت را تنها یدک می کشد.
برای پست هافبک دفاعی که افتضاحی بیش نیست وبرابر رئال یک تنه کاری کرد که رونالدو با گله ایش تاریخ ساز چمپیونز لیگ نام بگیرد. با خطاهای مکرر و بی مورد و بازی رفع تکلیف، و دادن فضای گسترده به علت دوندگی و کار تخریبی پایین که توانایی اش را هم ندارد. اما فقط پپ می توانست در سیستمش از او این وظایف را بخواهد و چوبش را بارها بخورد اما بیخیال نشود! بعنوان هافبک وسط هم تنها مزاحمی هست برای شواینی که نمی گذارد او هم کارش را به نحو احسن انجام بدهد و مجبورا سردرگمش می کند و همانطور که زوج تاریخی جرارد و لمپارد بعلت ناسازگاری و مکمل نبودن با هم نساختن و نمی سازند وانگلیس همواره ضرر می بیند، از بازی همزمان کروس و شواینی هم نتیجه بدرد بخوری در نخواهد آمد که امیدوارم تیم ملی آلمان دیگر چنین تجربه ای را دست نزند که البته لو نشان داده پتانسیل چنین تصمیمی دارد (آلمان-ایتالیا) اگر کروس در فینال 2012 با چلسی کنار شواینی بازی کرد آن بازی استثنا بود. روزی بود که بایرن با محرومیت گوستاوو مجبور بود او را آنجا بگذارد. چون ابزار دیگری نداشت و چلسی هم قدرت ضد حمله مادرید را نداشته و برش هجومی آنها نیز با یکی دو محرومیت کاسته شده بود و همه هم یادشان هست که بایرن 2012 هاینکس اصطلاحا تیم 11 بعلاوه 1 نام برده می شد که برای فینالش هم 2 تا 3 تا محروم داد و تیموشچوک را هم مجبورا دفاع میانی برد و دستش خالی بود اما بایرن پپ چه که متخصص های پرتعداد و طراز اول (مارتینز و لام) را بیرون می گذارد یا جا به جا می کند تا شاید خلاقیت نام گیرد.
سرعت پایین و کند کروس دیگر عیبش می باشد که قدرت ضد حمله و انتقال حمله سریع از دفاع به حمله را از تیم می گیرد. بر عکس بازیکن وسط به شدت انرژیک، فعال و دونده ای چون مودریچ که در بازی برگشت برابر بایرن همچون بازی رفت کلاس بازی اش را به رخ کروس و امثالهم کشید. کروس ایستا ترین بازیساز قرن می باشد و در این تردیدی نیست. یکی از معدود کارهای خیلی خوبی که کروس توانا هست پاسهای قطری غالبا بی ثمر که دانته هم خوب بلدش هست! شوت نیز گاهی خوب می زند و شوت او اصطلاحا می گیرد اما از 10 تا! و گل هم خوش شانس باشیم می زند اما سالی یک بار آن هم آرسنال! حتی آمار گل زده اش در مقابل برانشوایگ و آگسبورگ هم افتضاح هست!
پپ تعارف را باید کنار بگذارد، با حضور الزامی یک هافبک دفاعی محض چون مارتینز و حضور وزنی رهبری چون شواینی و مهمتر از همه بازگشت تیاگو (تنها هافبک بایرن که قدرت دریبلینگ و رد کردن نفر مقابل را دارد حتی ریبری اگر سرعت نگیرد نمی تواند!) جای فیکسی برای کروس نیست و خود کروس نیز همین را می داند که ساز جدایی سر زده بود اما فکرش را نمی کرد مربی با اعتقاد اش به این سیستم مالکانه و مصدومیت تیاگو بیش از اندازه به او تکیه کند.
پارسال متاسفانه این جمله را گفته بودم اما حقیقت بود امسال تاییدی مجدد شده و باید کاملش کرد، حکمت خیری بود شکستن پای کروس در قهرمانی پارسال بایرن که بار اضافی تیم بود و او بازیکن خوش نقشی هست اما این نقش کشیده نمیشود و کامل نیست و در تیمی کوچک تر و با فضای هافبکهای کم تر تاپ هم به نفع او هست رفتنش هم بایرن! مصیبتی شد بازی کردن امسالش و مصدومیت تیاگو برای تیم!
و حرف آخر، به پپ یک فصل دیگر هم باید فرصت داد. او بازیکن خوبی بوده و ذاتا باید مربی باشعوری هم باشد و با تیم و بازیکنان بزرگی قبل آمدن به بایرن کار کرده اما تیم امسالش دستاوردی نداشته و پر از نقد و انتقاد بوده حتی وقتی آرسنال و منچستر را حذف کرد پس امیدوار باشیم از اشتباهات امسالش درس بگیرد (کاری که هاینکس بعد شکست معروف فینال حذفی از کلوپ گرفت) و تجدید نظرات اساسی در نوع بازی، فلسفه و چینش درست یک سری بازیکنان انجام دهد وگرنه ادامه چنین سبک و لجبازی و اصرار بیهوده رو چنین ارنج و تاکتیک هایی رفتن بایرن به قهقرایی هست که سرانجامش بی هویتی بایرن و تحقیرش به مانند بازی با رئال و اخراج خود پپ به سان فن خال خواهد بود که امیدوارم ختم آن نگردد که هوینس برای دومین بار بگوید باز هم بزرگترین اشتباه دوران مدیریتش اتمام همکاری با هاینکس به مانند دفعه اولش که نباید برکنارش می کردم و دومی اعتماد کامل نداشتم باشد.
ارسالی کاربر طرفداری، پیمان کشوری