برای لحظه ای تصور کنید، چنین تیتری به وسیله یک رسانه ایرانی و در قبال تیم ملی کشورمان مورد استفاده قرار گیرد! واکنش تان چه خواهد بود؟ بگذارید سناریوهای ممکن را بررسی کنیم:
- این دیگه چه تیتریه مرتیکه وطن فروش!
- غرب زده خود باخته! مایه ننگ ایران و ایرانی هستی
- واقعا برای مجموعه سایت X و کلیه مخاطبان، خانواده های وابسته و ... متاسفم
- تمام تیترهاتون شده زرد
صرف نظر از علاقه بی حد و حصر ایرانی ها به تیتر زرد، آن ها هر تیتری را به داشتن بیماری زردی (از آن جهت بیماری که بر اساس بسیاری از قوائد دنیای سئو، دست کم برای سایت ها مفید نیست) محکوم می کنند؛ حال آن که تیتر زرد (ویکیپدیا) خود عالمی دارد و استفاده از آن راحت نیست.
تیتر ابتدای متن را یادتان هست؟ تیتر یاد شده در سال ۱۹۹۲ و پس از شکست انگلستان برابر سوئد به وسیله روزنامه سان مورد استفاده قرار گرفت.
با ذکر نمونه ای خارجی، به رسانه های خودمان بازگردیم.
در سال ۲۰۱۰ و پس از حذف انگلستان از رقابت های جام جهانی، روزنامه میرر نوشت:
- فب پس از حذف ما از جام، از کناره گیری خودداری کرد
بر کسی پوشیده نیست که مزیت تیتر یک روزنامه به یک خبر سایت این است که روزنامه با عکس های روی جلد خود به مخاطب در مسیر فهم تیتر کمک می کند. در نمونه بالا، منظور از فب همان فابیو کاپلو بود. اما چه بسیار تیترهایی که بازی با نام اشخاص را در دستور کار قرار دادند و مخاطب آنسوی آب نیز با به به و چهچه به آن واکنش نشان داد (برای دیدن موارد نمونه، گیشه مطبوعات خارجی طرفداری را مشاهده کنید).
حال در رسانه ایرانی، مگر نه آنکه بازی با کلمات سخت درک می شود؟ مگر نه آنکه نگارنده به راحتی انگ «تیتر جناحی و فرا جناحی!» و زرد می خورد؟ مگر نه آنکه این محدودیت ها (که طبعا نمی توان تمام آن را به دانش محدود نویسنده مرتبط دانست و به میل مخاطب نیز باز می گردد) موجب می شوند به القاب تکراری (جالوروسی، شیاطین سرخ، سیتیزن ها و حتی الاغ های پرنده) پناه ببریم؟
در همین سایت طرفداری، برای آن که صرفا گفته مصاحبه گر در عنوان خبر قید شود و در همین حال از جذابیت و وضوح آنچه مصاحبه گر گفته کاسته نشود، شاهد تیترهای دو بخشی بسیاری هستیم که با علامت (؛) از هم جدا می شوند. حال آن که در دنیای ژورنالیست های حرفه ای، تیتر هر چه کوتاه تر، بهتر. تیتر تنها عنوان خبر نیست، بلکه قطعه ای هنری است که گاهی باید ذهن مخاطب برای کشف حقیقت را قلقلک دهد چرا که اساسا هنر یعنی به تلاش ذهنی وا داشتن مخاطب.
به اعتقاد شخصی بنده، ادبیات فارسی اگر از بسیاری نمونه های غربی برتر و سرتر نباشد، کمتر هم نیست. آنچه موجب کاهش جذابیت تیترهای داخلی می شود، ناشی از عواملی چندگانه همچون: کم ذوقی یا بی ذوقی نگارشگر، سختگیری مخاطب نسبت به آفرینش معانی تازه، محدودیت های فرهنگی جامعه ما و فقدان وجود روحیه انتقادی در سرزمین ماست.
از شما کاربران طرفداری دعوت می شود تا در بخش دیدگاه های این مطلب، عقاید خود در این باره را مطرح فرمایید.