اختصاصی طرفداری- فوتبال در برزیل یک رقص است. رقصی بسیار زیبا و دل نشین که کودکان برزیلی بعد از طلوع خورشید در خیابان ها و کوچه های شهر خود انجام می دهند. نه لباسی مناسب به تن آنهاست، نه کفشی که پاهایشان از سنگ های تیزی که به روی زمین ریخته است در امان باشد. آنها به فوتبال عشق می ورزند. یک عشق واقعی که فقط خودشان آن را درک و تنفس می کنند. در این یادداشت، به سراغ پسر بچه ای می رویم از یکی از مناطق فقیر نشین برزیل، کودکی که به علت بیماری و شرایط زندگی پدر و مادرش، روزانه در مزرعه کار می کرد تا بتواند امورات خود و خانواده اش را بگذراند. پسری به نام روبرتو که درست 45 سال قبل در شهر سائو پائولو برزیل به دنیا آمد. دوران کودکی اش بسیار سخت گذشت و در نوجوانی با دستانی پینه زده ولی پاهایی مقاوم که فوتبال را بو می کشید، غروب ها بعد از تعطیلی کار همانند دیگر کودکان برزیلی به فوتبال می پرداخت.
فقر و نداشتن حامی مالی باعث شد که کارلوس تا ۱۹ سالگی توسط هیچ تیم مطرحی کشف نشود. در حالی که او در همان سنین نوجوانی دارای اندامی ورزیده و بسیار تند و تیز بود و نشان از نگاه ویژه خداوند و استعدادی که در او نهاده بود، داشت. با پیوستن به باشگاه نه چندان مطرح يوينائو سائوخوآئو، بالاخره مسیر پیشرفت در جلوی پسر پرتلاش برزیلی قرار گرفت. پشتکار بالای کارلوس و استعداد ذاتی او باعث شد، او خیلی زود بتواند نام خود را بر سر زبان ها بیندازد و باشگاه مطرح پالمیراس را خواهان خود ببیند. با پیوستن به این تیم کارلوس، پله های ترقی را مثل برق و باد طی می کرد، او تبدیل به نقطه اتکای تیم شده بود و نقشی اساسی در کسب دو قهرمانی در لیگ برای باشگاه برزیلی ایفا کرد. روزهای بد برای پسر فقیر برزیلی به پایان رسیده بودند، چون تیم سرشناس اینترمیلان مشتری جدی کارلوس شده بود. بعد از دو فصل عالی در پالمیراس کارلوس در سال ۱۹۹۵، و در سن ۲۲ سالگی سر از ایتالیا در آورد. و ماجراجویی خود برای ستاره شدن را در این تیم آغاز کرد.
با پیوستن کارلوس به اینتر، مربی این تیم (روی هاجسون) از کارلوس به عنوان مهاجم در این تیم استفاده می کرد، پستی که کارلوس هیچ علاقه ای به آن نداشت. پست بازی مورد علاقه کارلوس بازی در دفاع چپ بود و همین اختلافات باعث شد که کارلوس بعد از یک سال در فصل ۱۹۹۶، این تیم را ترک کند و به تیم بزرگ رئال مادرید اسپانیا بپیوندد.
حضور کارلوس در رئال او را به یکی از برترین مدافعان چپ تاریخ فوتبال تبدیل کرد. مدافعی با عضلاتی بسیار حجیم با شوت های مرگبار و کشنده که در بعضی مواقع سرعتش به حدی می رسید که حتی تصاویر آهسته تلویزیونی هم در ثبت دقیق چگونگی به ثمر رسیدن گل دچار مشکل می شدند. بازی های خوب کارلوس در رئال باعث شد. این تیم، به موفقیت های بسیار زیادی در آن سال ها دست پیدا کند. یازده فصل حضور در تیمی مانند رئال، نشان از کیفیت بالای این بازیکن دارد. او ۵۸۴ بار پیراهن رئال را به تن کرد و به عنوان مدافع ۷۱ گل به ثمر رساند که آمار خیره کننده ای محسوب می شود. از افتخارات بزرگ کارلوس می توان به کسب سه جام باشگاه های اروپا و چهار قهرمانی در لاليگا، اشاره کرد. بازیکنی که آن پاس طلایی را روی ضربه والی زیدان در فینال فصل ۲۰۰۲، محیا کرد و باعث شد رئال فاتح اروپا شود.
از بهترین گل های کارلوس در رئال می توان به شوت عجیب و خارق العاده اش به تنه ریف در لالیگا اشاره کرد که از نزدیکی های نقطه کرنر، با شوتی قدرتمند، گلی به یاد ماندنی به ثبت رساند.شوت هایی که کارلوس می زد، اساسا با تمامی بازیکنان فرق داشت. ضربات او، توپ را به شکل خشک و موزی شکل به داخل دروازه می فرستاد. ضرباتی که این قدر قدرت داشت که بعضی از دروازه بان ها از ترس توپ، واکنشی برای دفعش نشان نمی دادند. مهم ترین دلیل چگونگی زدن این شوت ها به ران های حجیم کارلوس بر می گردد. خودش در یکی از مصاحبه هایش گفته است:
ران پاى چپم ۵۸ سانتى متر است و اندازه دور ران پاى راستم شصت سانتى متر. اين را هم اضافه كنم كه حجم عضلاتم كاملاً طبيعى است چرا كه در خانواده من اين مسئله موروثى است. من اصلاً با وزنه و اين قبيل چيز ها كار نمى كنم. شايد به دليل حجم بالاى عضلات ران هايم است كه مجبورم شلوار هاى سايز بزرگ بخرم ولى احتياجى نيست كه براى دوخت شلوار سفارش بدهم. شلوار هاى جين موجود در بازار هم خوشبختانه سايز بزرگ هستند.
در سال ۲۰۰۷ و در ۳۴ سالگی کارلوس از رئال به فنر باغچه ترکیه منتقل شد و به مدت ۲ سال در این تیم بازی کرد. روبرتو در ۶۵ بازی موفق به زدن ۶ گل برای این تیم شد. سال های پایانی بازیگری کارلوس به ترتیب در تیم کورینتیانس و آنژی ماخاچ قلعه سپری شد و در سال ۲۰۱۵ به فعالیت باشگاهی خود پایان داد.
در رده ملی هم کارلوس از برترین بازیکنان تاریخ فوتبال برزیل محسوب می شود. کارلوس ۱۲۵ بار پیراهن تیم ملی کشورش را به تن کرد و موفق به زدن ۱۱ گل برای این تیم شد. او یکی از ارکان بزرگ تیمش در کسب مقام قهرمانی جام جهانی ۲۰۰۲ و نائب قهرمانی جام جهانی ۱۹۹۸ است.
در کنار قهرمانی های روبرتو کارلوس با تیم ملی برزیل، که لحظاتی بی نظیری برای این بازیکن رقم خورده است. می توان به گل عجیب و خارق العاده اش در دیداری دوستانه، به فرانسه و فابین بارتز اشاره کرد که شوت او روی یک ضربه ایستگاهی از فاصله ای بسیار دور، با چرخشی بسیار عجیب و دور زدن دیوار دفاعی در میان بهت همگان وارد دروازه شد.
گلی که او به ثمر رساند تا مدت ها بحث اول خبرگزاری ها و رسانه های مختلف جهان بود و حتی کارشناسان فیزیک هم قوسی را که توپ برداشت را غیر طبیعی می دانستند. خودش بعد ها در رابطه با نحوه به ثمر رساندن این گل گفته است:
مى خواهيد بدانيد چگونه اين كار را انجام دادم؟ حقيقتش خودم هم نمى دانم. ضربات آزاد بكام معمولاً فرم و شكل خاصى دارند. او به سمت توپ حركت مى كند و با گول زدن دروازه بان توپ را وارد دروازه حريف مى كند. اما ضربه من بسيار متفاوت بود. در حالى كه توپ به سمت خارج مى رفت ناگهان در بين راه تغيير مسير داد. هيچ توصيفى هم نمى توانم براى آن بدهم. توپ بسيار سبک بود و به خوبى در هوا حركت مى كرد؛ درست مثل توپى كه بچه ها با آن بازى مى كنند ولى واقعاً ضربه محكمى به آن زدم. در عين محكمى با دقت فراوان اين كار را انجام دادم. معمولاً زدن ضربه با بيرون پا بسيار مشكل است انتظار نداشتم توپ از مسير دروازه منحرف شود وقتى چنين شد بسيار تعجب كردم. تقريباً مطمئن شده بودم كه توپ به بيرون مى رود كه ناگهان با چرخشى عجيب مجدداً به سمت دروازه تغيير مسير داد. توپ در حالى وارد دروازه فرانسه شد كه من اصلاً باور نمى كردم. گلى بسيار عجيب و غريب بود هر گاه آن را به ياد مى آورم مطمئن مى شوم كه ديگر كسى نخواهد توانست ضربه اى مثل آن بزند.
کارلوس بازیکنی بود که با تلاش خود از بازی در محله های فقیر برزیل، به بازی در بالاترین سطح ممکن در فوتبال رسید. فوتبالیستی ناب که با استعداد ویژه اش تا مرز بهترین دفاع چپ تاریخ فوتبال پیش رفت و تنها بازیکنی که می تواند در این پست با او رقابت کند، پائولو مالدینی بزرگ است. مطمئنا همگان دل شان برای شوت های وحشتناک و سرعت بی نظیر کارلوس تنگ می شود، فوتبالیستی بزرگ که موفق به دور زدن قوانین فیزیک شد.