طرفداری- مهرداد کفشگری، بازیکن سابق پرسپولیس و فعلی سایپا در گفتگویی نوروزی اظهار داشت با شنیدن کلیمه عید نوروز یاد هادی نوروزی می افتد و افتخار می کند که در حال حاضر شاگرد علی دایی است.
به نقل از سایت روزنامه پیروزی، مهرداد کفشگری فصل جدید را به عنوان یک قائمشهری در خونهبهخونه بابل آغاز کرد. اما کارش با این تیم نیز به سرانجام نرسید تا در نهایت یکبار دیگر پس از راهآهن و پرسپولیس، اینبار در سایپا به افتخار شاگردی علی دایی نائل شود. حالا او میخواهد ثابت کند که هنوز تمام نشده است. ماحصل گفتوگوی نوروزی ما با شماره 18 سابق پرسپولیس پیش روی شما قرار دارد.
با شنیدن کلمه عید نوروز اولین سوژهای که به ذهن تو میرسد چیست؟
اولین چیزی که به در این مورد به ذهنم میرسد این است، هادی نوروزی!
چطور هادی نوروزی؟
خب نوروز و نوروزی خیلی شبیه هم هستند. رفاقت من و هادی طور دیگری بود. از پرسپولیس قائمشهر کنار هم بودیم و این ارتباط تا پرسپولیس تهران ادامه پیدا کرد. خیلی وقتها جای خالی هادی را حس میکنم. بخصوص اینکه در خلوتم از این بابت خیلی درگیر میشوم. شاید جالب باشد برایتان بگویم، آنقدر که خواب هادی را میبینم، خواب کسی را نمیبینم. حداقل هفتهای پنج شب به خوابم میآید.
دلیلش چه است؟
نمیدانم! اما همیشه که او به خوابم آمده، حالش کاملا خوب بوده است. البته یقین خانواده هادی، خانمش و هانی و هانا بیش از هر شخص دیگری با این مسئله مواجه میشوند.
در خصوص یادآوری نوروز و عید دیگر چه چیزهایی به یادت میآید؟
خب نوروز و عید در دوران کودکی برایمان بسیار شیرینتر بود. شور و حال خاصی داشت. از هر سال نوروز در دوران کودکی خاطرات شیرین زیادی به یاد دارم.
سابقه خرابکاری و شیطنت هم به طور حتم از آن دوران داری؟
خدا را شکر نه، چون بچه آرامی بودم. اتفاق خاص یا شیطنتی که فکر کنید را نداشتم. از اول هم مظلوم بودم.
برای عیدی گرفتن به بزرگترها فشار نمیآوردی؟
نه، چون از همان بچگی هم در قید و بند پول نبودم. الان هم همینطور هستم. پول تنها چیزی است که برایم مهم نیست. اگر هزار تومان داشته باشم، اندازه همان هزار تومان لذت میبرم. اگر هم بیشتر داشته باشم به همان اندازه از آن لذت میبرم. بحث مالی تنها وقتهایی اذیتم میکند که شرایطی دارم که نمیتوانم دست کسی را بگیرم.
میتوانی بیشتر توضیح بدهی؟
من تا جایی که بتوانم و در حد توانم باشد، سعی میکنم به کسانی که شرایط مالی ضعیف یا مشکلی دارند، خدمت کنم. این موضوع بخصوص در روزهای منتهی به سال نو خیلی دیده میشود. بعد از سلامتی، موضوع مشکلات مالی موردی هست که دعا میکنم از این بابت هیچ خانوادهای درگیرش نباشد. بیپولی حس خیلی بدی دارد. چون غرور مرد پیش خانواده شکسته میشود.
سال 1396 جذر و مد فوتبالی زیادی داشتی؟
جذر و مد فوتبالیام؟! اگر دقیق بخواهم بگویم، پس از مسائلی که روزهای آخر سال 1395 در تیم پدیده برایم پیش آمد و از این تیم جدا شدم، تمام این اتفاقات چسبیده به سال 1396 بود. اوضاع آن اوایل خوب نبود. سختیهای خودش را داشت. اما به هر حال خدا را شکر که نیمه دوم امسال برایم اتفاقات خوبی در فوتبال رقم خورد. خیلی دوست داشتم یکبار دیگر افتخار شاگردی علی دایی را پیدا کنم که همینطور هم شد. حالا میخواهم برای کسی که در راهآهن و پرسپولیس و حالا در سایپا دستم را گرفت، از جان و دل مایه بگذارم.
اما پس از جدایی از پدیده در لیگیک بازی کردی. آن هم در تیم شهری که مقابل تیم شهر زادگاهت بود؟
من این موضوع را مقابل تیم شهرم نمیدانم. وقتی فاصله میان قائمشهر و بابل 5 دقیقه است، این موضوع را نمیتوان مقابل شهر زادگاهم ایستادن نامید.
اما پوشیدن پیراهن خونهبهخونه و قرار گرفتن مقابل نساجی را چه میشود نام گذاشت؟
این موضوع هم داستان خودش را دارد. من فوتبال را با نساجی شناختم. همیشه آرزو داشتم بتوانم روزی پیراهن محبوبترین تیم مازندران را بپوشم.
پس چرا این اتفاق رخ نداد؟
یک روز یک نفر از طرف باشگاه نساجی تماس گرفت و گفت که مهدی پاشازاده خواهان جذب شما است. رفتم و نشستیم و با هم صحبت کردیم. به آقای پاشازاده گفتم که من همیشه از لحاظ فنی تابع مربی بودهام. بعد آقای پاشازاده گفت بحث مالی؟ گفتم من برای تیم شهرم قیمت تعیین نمیکنم. بعد ایشان به من گفت که از لحاظ فنی فوتبالت را قبول دارم و میخواهم که به نساجی بیایی و به ما کمک کنی.
خب تو که با سرمربی نساجی اوکی شده بودی چه شد که این اتفاق به سرانجام نرسید؟
آقای امیری بعد از این جلسه با من تماس گرفت و گفت بیا یک جلسه تمرین کن تا بعد قراردادت را تنظیم و امضاء کنیم. گفتم من یک بازیکن حرفهای هستم. این درست نیست که قبل از قرارداد بستن بیایم و تمرین کنم. اما به احترام تیم شهرم میآیم و با لباسشخصی در تمرین حاضر میشوم. این کار را هم کردم و رفتم. اما خب برخوردهایی دیدم که خیلی به من برخورد. من که از 6 ، 7 سالگی عاشق نساجی بودم، بعد از 20 سال در شهر خودم احساس غریبگی کردم. آن هم در حالی که خیلی برای پوشیدن پیراهن نساجی انگیزه داشتم. اما دیگر کسی از باشگاه پیگیر حضور من در نساجی قائمشهر نشد.
چه شد که به خونهبهخونه رفتی؟
از طرف باشگاه با من تماس گرفتند و گفتند جواد نکونام میخواهد با تو صحبت کند. خب برای آقاجواد احترام خاصی قائل بودم. رفتم و نشستیم و تا به توافق رسیدن 2 دقیقه بیشتر زمان نبرد. اما نمیدانم چه شد که ناگهان در این تیم شدم یک بیغیرت!
حالا نه تو و نه جواد نکونام در این تیم نیستید و نکونام هم به نساجی قائمشهر رفته است؟
من از بچگی همه بازیهای نساجی را میرفتم. الان وقتی با قدیمیهای تیم مواجه میشوم با روز و تاریخ میگویم که شما در فلان بازی آن حرکت را انجام دادید. بعد از من میپرسند که تو مگر چند سال داری؟ من توی ورزشگاه شهیدوطنی قائمشهر زمین خوردم، دعوا کردم. اما این موضوع را فقط من و پدرم به یاد داریم. من هنوز هم آقاجواد را دوست دارم. ایشان پتانسیل بالایی در مربیگری دارد. حالا هم امیدوارم نساجی و خونهبهخونه به لیگبرتر صعود کنند.
پس سال 1396 سال فوتبالی عجیبی برای تو بود؟
میتوانم بگویم با مجموع اتفاقاتی که در فوتبال برایم در این سال رقم خورد، سال 1396 تأثیرگذارترین سال فوتبالیام بود. اوایل سال خوب پیش نرفت. اما الان دارم تجربیات این دوران را مورد استفاده قرار میدهم. حالا حس میکنم دوباره زنده شدهام. آن اتفاقات سخت برایم رقم خورد تا الان دوباره خودم را پیدا کنم. اگر آنهایی که به من پشت کردند نبودند، الان احیا نمیشدم. همچنین آنهایی که دستم را گرفتند، مثل علی دایی، الان آخر سال برایم خوب تمام نمیشد.
بیا و با فوتبالیستهایی که میشناسی سفره هفتسین بچین و هر کدام را به یک عنصر حاضر در این سفره سنتی باستانی مقایسه کن؟
امید علیشاه: تنگ ماهی ؛ احمد نوراللهی: آنقدر به هم ریخته است که نمیشود به چیزی تشبیه کرد. اما چون پسر خیلی گلی است و خیلی دوستش دارم، میگویم که شبیه سبزه است. مهدی طارمی: سنبل؛ حاجی انصاری(محمد): قرآن سر سفره؛ مهرداد کفشگری: یک چیز بیخاصیت! نه مثل سیب هستم. محسن بنگر: از بس جثه بزرگی دارد، شبیه هیچ چیزی از هفتسین نیست. علی علیپور: سنجد؛ سیدمیثم حسینی: سمنو؛ میثم بائو: (بد بو) سیر؛ میثم تیموری: (بازیکن قائمشهری پارسجنوبی جم که مهرداد کفشگری در این خصوص میگوید چون قائمشهریها در نساجی غریبه شدهاند و نساجی شده جای حضور غریبهها): سنگک.
به یاد داری از فوتبالیست عیدی گرفته باشی؟
چنین چیزی به یاد ندارم. چون از بس فوتبالیستها خسیس هستند.
بنابراین خودت هم به فوتبالیست عیدی ندادی؟
نه، من اگر خسیس بودم که اوضاعم خیلی بهتر از الان بود.
با کریم باقری همیشه ارتباط خوبی داشتی. از آقاکریم هم عیدی نگرفتی؟
آقاکریم همیشه به من میگوید رشتی! من هم میگویم آقاکریم شما از کوه شمیران به آنطرف را فقط جزو رشت محسوب میکنید.
اتفاق تلخ غیرفوتبالی در سال 1396؟
غیرفوتبالی تلخ خب واضح است. هنوز که تصاویر مناطق زلزلهزده استان کرمانشاه و مردم را میبینم، اذیت میشوم. چون همه ایرانی هستیم. ماجرای سقوط هواپیما و کشتی سانچی نیز خیلی ناراحتکننده بود. اما این که بعد از 12 سال و 9 ماه را کنار خانوادهام بودم جز اتفاقات خوب غیرفوتبالیام بود.
هدفی که برای سال 1397 برای خودت در نظر داری؟
این که با سایپا قرارداد دارم و میخواهم با تمام وجود به مردی خدمت کنم که بار دیگر دستم را گرفت و به من این اطمینان را داد و اعتماد کرد. چون برخی دوستان اعتقاد داشتند که من تمام شدهام. اما علی دایی این فرصت را به من داد تا خلاف ادعای این عزیزان را ثابت کنم. حالا میخواهم مهرداد کفشگری بشوم که از زمان حضورش در راهآهن و پرسپولیس هم آمادهتر نشان بدهد.
9 فروردین یک بازی خاص برای تو خواهد بود. بازی برابر پرسپولیس در ورزشگاه آزادی؟
خب در اینکه پرسپولیس تا همیشه جایگاه خاصی در قلب من دارد تردید نکنید. اما خب الان بازیکن سایپا هستم و به این تیم تعهد دارم.
پرسپولیس با یک امتیاز هم سند قهرمانیاش تأیید میشود؟
پرسپولیس برای تثبیت قهرمانیاش به امتیاز بازی برابر ما نیاز ندارد. آنها دو فصل است که لیگبرتر را قبضه کردهاند. اما 3 امتیاز این بازی به ما برای رسیدن به جایی که سهمیه آسیایی کسب کنیم خیلی کمک میکند.
این اولین بازی تو مقابل پرسپولیس و هوادارانش پس از جدا شدن از تیم سابقت است. به رویارویی با هواداران پرسپولیس فکر میکنی؟
این اولین بازی من مقابل پرسپولیس نیست. با پدیده برابر پرسپولیس در مشهد بازی کرده بودم. اما در ورزشگاه آزادی و مقابل هواداران نه، بازی نکردهام.
و این که به احتمال قریب به یقین پرسپولیس در این بازی جشن قهرمانی هم خواهد گرفت؟
شاید این طالع من است. فصل قبل نیز در بازی برابر پدیده که من در ترکیب تیم نبودم، پرسپولیس برنده شد و دور افتخار زد.
از تقابل با هواداران پرسپولیس و اینکه مورد تشویق قرار بگیری، صحبتی نداری؟
روی سکوها کسی منتظر دیدن من نخواهد بود. خیالتان از این بابت راحت باشد. نه تنها برای من، بلکه خیلی از بازیکنان سابق پرسپولیس از معدود نان به نرخ روز خورهای روی سکوها زخمزبان خوردهاند. من در این بازی منتظر تشویق شدن نیستم. یعنی افرادی هستند که چنین فرصتی به هوادار واقعی پرسپولیس را نمیدهند. همین که یک نفر از دل من را در آن روز به یاد بیاورد برایم کافیست.