طرفداری- در روز سیزدهم آگوست سال 1961، دیوار برلین ساخته شده و برای 10316 روز برقرار بود؛ تا اینکه در روز 9 نوامبر 1989 این دیوار را فرو ریختند و تا به امروز چیزی حدود 10316 روز، درست به تعداد روزهایی که این دیوار سر پا بود، از روزی که این دیوار را تخریب کردند، گذشته است.
دیواری که مردم، کشورها و ایدئولوژی ها را هم از نظر فکری و هم از نظر فیزیکی از یکدیگر جدا می کرد؛ داستان شهر برلین، داستان قرن است؛ شهری که مرکز رشد فاشیست و البته نماد اختلافات سیاسی شرق در برابر غرب بود.
پس از جنگ جهانی دوم، برلین به چهار قسمت تقسیم شد و بین بریتانیا، آمریکا، شوروی سابق و فرانسه پخش شد؛ این دیوار توسط جمهوری دموکراتیک آلمان ساخته شد و البته آلمان شرقی، که دست نشانده شوروی بود، این مکان را تبدیل به سکونت گاه مردمی که از شوروی به سمت این کشور مهاجرت می کردند، تبدیل کرد.
مردم این کشور، چه از سمت غربی و چه از سمت شرقی دیوار، دیوانه وار فوتبال را دنبال می کردند؛ در سمت غربی دیوار تیم هرتابرلین و دیگر سمت دیوار، از تیم یونیون برلین حمایت می کردند.

بدون شک برای شهری با جمعیتی بیش از 3.5 میلیون نفر، برلین شهری ناکام در امر فوتبال است؛ هرتابرلین، در حالی معروف ترین تیم این شهر است که آخرین افتخار آنها در لیگ داخلی به سال 1931، یعنی 32 سال پیش از اینکه بوندسلیگا به فرمت کنونی در آید!
در جریان جنگ جهانی دوم، هرتابرلین، ملقب به Die Alte Dame یا همان بانوی پیر، باشگاهی بود که به طور کامل، تحت حمایت نازی ها قرار گرفت؛ استادیوم 74 هزار نفری و فوق العاده المپیا اشتادیون برلین، زیرنظر برترین معمارِ آدولف هیتلر، آلبرت اسپیر ساخته شد و در سال 1936 هانس فیفر، یکی از اعضای حزب نازیسم، توسط هیتلر به عنوان ریییس باشگاه انتخاب شد تا ایدئولوژی و تفکر این حزب را به خوبی در تیم هرتابرلین و هوادارانش جا بیاندازد.
ورزشگاه این تیم در قسمت اعیان نشین شهر واقع شده و همین باعث شده قشر توانگر این شهر، از حامیان هرتا باشند؛ این تیم با میانگین 50 هزار تماشاگر در هر دیدار، پرهوادارترین تیم این شهر بوده و طی سال های اخیر نیز گفته می شود این تیم در تمام سطح شهر برلین، هواداران زیادی دارد و تماشاگرانش تنها به یک منطقه خاص از این شهر، محدود نمی شوند.
هلموت کلاپفیش، یکی از هواداران مطرح این تیم در آن زمان بود؛ او یکی از هزاران هوادار تیمش بود که بنا به دلایلی در سمت شرقی این دیوار قرار گرفت و همین باعث شد از دیدن بازی های تیم محبوبش، محروم شود.
او در روزهای ابتدایی که ارتباطات بین دو طرف دیوار خیلی کم بود، به سختی از نتایج بازی های تیمش آگاه می شد و البته همین باعث شد یکی از بنیان گذاران یک کلاب هواداری مخفی در سمت شرقی دیوار باشد تا با تجمع های مخفیانه در کافه ها و رستوران ها در مورد نتایج و اخبار تیمشان به تبادل اطلاعات بپردازند.
شهر برلین و تیم های فوتبال آن، همیشه با مناقشات سیاسی عجین بوده اند؛ دو روز بعد از فرو ریختن دیوار، بیش از 15 هزار نفر از مردم برلین شرقی، به سمت غرب رفته تا دیدار هرتابرلین را تماشا کنند! تا مردمی که بیش از نیمی از عمرشان، از تماشای بازی های تیم محبوبشان محروم بودند، به آرزویشان برسند.

اما در دیگر سوی دیوار، تیم یونیون برلین، که یک تیم کارگری است، در سال 1966 تاسیس شد.
باشگاهی که در آن زمان با نام آیرون یونیون یا همان "اتحاد آهنین" شناخته می شد و لباس رسمی باشگاه شان نیز، از لباس کار، کارگران آن شهر الهام گرفته شده بود.
در سال 2008 و در زمانی که استادیوم این تیم نیاز به تعمیر داشت؛ باشگاه به هیچعنوان از استطاعت مالی خاصی برخوردار نبود و به همین دلیل بیش از 140 هزار نفر، از هواداران این تیم، به صورتی کاملا خودجوش به کار در این استادیوم مشغول شده و علاوه بر انجام تعمیرات لازم، یک سقف نیز برای این استادیوم تعبیه کردند تا چیزی حدود 2 میلیون یورو از هزینه های باشگاه در تعمیر استادیوم اختصاصی شان کاسته شود.
این روزها باشگاه یونیون، با هوادارانی که تیمشان را با وسواس خاصی انتخاب می کنند همراه شده و همین باعث شده این تیم هواداران کمتر ولی به مراتب تعصبی تر، نسبت به تیم هرتا داشته باشد و به همین دلیل است که این تیم، به عنوان تیم دوم شهر برلین شناخته می شود.
هواداران این باشگاه، همواره به این معروف بوده اند که هوادار تیمی مستقل و بدون وابستگی به هیچ حزب یا ارگان خاصی بوده اند و همین باعث شده که این تیم طی سالیان اخیر، به نمادی برای اعتراض علیه قدرت طلبان تبدیل شده باشد.
این در حالیست که هواداران این تیم در سال های ابتدایی تاسیس باشگاه، به شدت توسط دولت کمونیستی خود کنترل می شدند؛ به طوریکه دولت با استخدام کارآگاه های مخصوص، برای هر شهروند یک پرونده خاص تشکیل داده و تمامی رفت و آمد ها و حرکات آنها را زیر نظر داشته تا مبادا با استفاده ازتجمع های هواداری، به دنبال شورش و یا حرکتی بر ضد دولت وقت باشند.
در روز 27 ژانویه سال 1990، درست 79 روز پس از فروپاشی دیوار، هر دو تیم در دیداری دوستانه در ورزشگاه المپیا اشتادیون به مصاف یکدیگر رفتند؛ دیداری که بدون هیچ خشونت، درگیری و نفرت خاصی برگزار شد؛ هواداران دو تیم در کنار یکدیگر به تماشای بازی نشسته و با دادن شعارهایی مشترک، از اتحاد دوباره شهرشان ابراز رضایت می کردند.

پس از این دیدار، که با برد 2-1 هرتا همراه بود، دیگر دو تیم به مصاف یکدیگر نرفتند، تا 20 سال بعد و در سپتامبر سال 2010 که یک بار دیگر مردم برلین می توانستند شاهد دربی شهرشان باشند؛ همین باعث شده بود که این دیدار، به یک دربی خاص تبدیل شود.
دیداری فوق العاده جذاب، برای مردمی که برای بیش از نیم قرن با هم، همشهری بودند، ولی نه همشهری هایی، با یک ملیت مشترک!
تاریخ 52 ساله این دربی، تنها 4 مسابقه را به خود دیده است؛ همین اتفاق باعث شده تا این دیدار جذاب تر و خاص تر از اکثر دربی های کشور آلمان باشد.
اما پیش از فروپاشی دیوار برلین، در سمت شرق، یک دربی دیگر برگزار می شد؛ تیم دینامو برلین که به حزب کمونیست وابسته بود، رقیب مستقیم یونیون در آن زمان به حساب می آمد و البته بزرگترین هوادار این تیم نیز، اریش میلکه، رییس پلیس این شهر در آن زمان و البته پرقدرت ترین فرد در شرق بود.
در سال های ابتدایی دهه 70 میلادی تیم دینامو درسدن، با کسب 5 عنوان قهرمانی در اوبرلیگا، قدر ترین تیم آلمان شرقی به حساب می آمد. پس از کسب عناوین مختلف، اریش میلکه، بازیکنان مطرح این تیم را، مجبور به پیوستن به تیم دینامو برلین کرد.
همین اتفاق باعث شد این باشگاه یک شبه تبدیل به یک قدرت بزرگ شده و البته 10 قهرمانی پیاپی در اوبرلیگا بدست آورد!

قدرت میلکه در آن زمان بر سر این رقابت ها سایه افکنده بود، علاوه بر قدرت بازیکنان این تیم، در بازی هایی که این تیم دچار مشکل شده بود و اصطلاحا بازی گره خورده بود، در لحظات پایانی داور مسابقه که از قبل تطمیع شده بود، به سود دینامو برلین یک پنالتی اعلام می کرد تا تیم مورد علاقه اریش میلکه، با برد از زمین مسابقه خارج شود.
دینامو اما این روزها در دسته های پایینی فوتبال آلمان بازی می کند، تا افتخاراتی که به وسیله میلکه به دست آمده بودند، زیر خاک دفن شده باشند؛ هرتا و یونیون این روزها دو تیم مطرح شهر برلین هستند، اما ده ها تیم، متشکل از بازیکنانی از اقلیت های مختلف ساکن برلین در این شهر تاسیس شده اند؛ ترکیه اسپور برلین، مکابی برلین، کرواسی اسپور برلین و البته باشگاه هایی با اقلیت یهودی، در این شهر وجود دارند.
این روزها شاهد قدرت یافتن دو تیم اول این سهر هستیم؛ هرتا فصل گذشته سهمیه حضور در لیگ اروپا را به دست آورد و یونیون نیز در بوندسلیگا 2 بهترین عملکردشدر این مدت را داشت و به رده چهارم رسید.
فرهنگ فوتبال در شهر برلین با تمام دنیا متفاوت است؛ در عین حالی که تیم های زیادی در این شهر وجود دارند، بین این تیم ها اتحاد جالبی به چشم می خورد و در دربی این شهر، شاهد تنفر از رنگ قرمز یا آبی نیستیم و همین باعث خاص شدن شهر و فوتبال شهر برلین شده است.
در سال های دور، شاهد حضور مردانی با کت و شلوار در این شهر بودیم که همواره با تحقیر، آزار و اذیت کردن، با زیاده خواهی هایشان مانع از هویت داشتن شهروندانشان شده و برخی از آنها را برای زمانی حدود ربع قرن از حمایت تیمشان محروم کردند؛ اما اکنون مردم این شهر به خوبی می دانند که اتحاد برلین در اولویت هر چیزی است و نمی خواهند چیزی را که به سختی به دست آورده اند، به آسانی از دست بدهند.
این روزها مردم به نام تیم ها توجه نمی کنند، یونیون باشد یا هرتا، فرقی نمی کند؛ آنها پشت تیمشان هستند و همیشه به این شعار پایبند خواهند بود: " اول برلین و بعد رنگ ها... "