طرفداری- اقتدار خلل ناپذیر بایرن مونیخ در سال های اخیر که با ضعف عجیب، غیر قابل دفاع و باورنکردنی سایر تیم ها و رقبای مطرح آلمانی این تیم مقارن شده، باعث ایجاد فاصله ای بی سابقه بین صدرنشین بوندسلیگا و سایر تعقیب کنندگان شده است. به طوری که بسیاری از هواداران تیم های رقیب به سختی می توانند آخرین پیروزی تیم محبوب خود مقابل بایرن مونیخ و شور و شوقی که بعد از این پیروزی داشته اند را به خاطر آورند.
شالکه از رقبای سنتی بایرن مونیخ نیز یکی از این تیم ها محسوب می شود. تیمی که در رقابت های این هفته از بوندس لیگا نیز شکستی دیگر مقابل بایرن مونیخ را تجربه نمود. در حقیقت هفت سال از آخرین پیروزی شالکه در برابر بایرن مونیخ سپری می شود؛ موفقیتی که در ماه مارس سال 2011 و در مرحله نیمه نهایی از رقابت های جام حذفی آلمان موسوم به DFB Pokal برای این تیم پرطرفدار آلمانی به ثبت رسیده است. در آن دیدار جذاب و خاطره انگیز، آبی پوشان سلطنتی با تک گل رائول گونزالس اسپانیایی و درخشش فوق العاده مانوئل نویر، سنگربان جوان خود موفق به شکست بایرن مونیخ در استادیوم آلیانز آرنا و راهیابی به فینال برلین شدند. چنین نتیجه ای البته در ادامه فصل برای سرمربیان دو تیم چندان خوش یمن نبود، چون فلیکس ماگات سرمربی شالکه تنها دو هفته بعد از این موفقیت بزرگ برکنار گردید و لوئیز فن خال سرمربی هلندی مونیخی ها نیز پنج هفته بعد از این شکست از سمت خود اخراج شد.
در حال حاضر اما سرمربیان هر دو تیم از شرایطی متفاوت نسبت به پیشینیان خود برخوردار هستند. یوپ هاینکس 73 ساله سرمربی بایرن مونیخ موفق شده بعد از شروعی ضعیف توسط این تیم در رقابت های فصل جاری با بازگشت خود، دگرگونی بسیار مثبتی را در مونیخ ایجاد نماید و با وجود اصرار سران مونیخی همچنان حاضر به تمدید قرارداد خود به مدت یک سال دیگر نشده است. دومنیکو تدسکو سرمربی جوان شالکه نیز که یوپ هاینکس از وی با عنوان "سرمربی متخصص جوان" تمجید کرده، حداقل توانسته ثبات را به تیم شالکه بازگرداند و فلسفه فوتبالی خود را تا حدودی به این تیم القا نماید. عملکرد قابل توجه تدسکوی جوان همچنین سبب شده تا کلمنتس تونیز رئیس باشگاه شالکه در گفتگویی مدعی شود که اولی هونس برای جانشینی هاینکس بر روی نیمکت مربیگری بایرن مونیخ نیم نگاهی به دومنیکو تدسکو دارد.
دومنیکو تدسکو که متولد ایتالیا است و از دو سالگی در آلمان زندگی کرده، حداقل یکی از پیش شرط های اصلی عهده دار شدن هدایت بایرن مونیخ که توانایی صحبت کردن به زبان آلمانی است را داراست؛ پیش شرطی که کارل هاینتس رومنیگه تاکید بسیار زیادی بر آن داشته و نشستن بر روی نیمکت مربیگری بایرن مونیخ را منوط به تسلط بر زبان آلمانی دانسته است. در حقیقت سران باشگاه بایرن مونیخ بعد از کسب تجربیات نه چندان موفق و مثبت از همکاری با سرمربیان غیر آلمانی نظیر گواردیولا و آنچلوتی فصد دارند با اعتماد به یک سرمربی تا حد امکان آلمانی، دوران جدیدی را در این باشگاه پر افتخار پایه ریزی نمایند و با توجه به تغییر نسل بازیکنان این تیم، تمایل دارند که اصل آلمانی سازی را به کادر بازیکنان تیم نیز تعمیم دهند. کادری که در زمان حضور پپ گواردیولا و با حضور بازیکنانی نظیر آلونسو، برنات، مارتینز، تیاگو و ویدال بسیار اسپانیایی و لاتین شده بود.
بعد از مشخص شدن تغییر سیاست نقل و انتقالاتی باشگاه بایرن مونیخ، در این روزها در جامعه فوتبال آلمان این پرسش که "کدام بازیکن آلمانی به بایرن مونیخ خواهد پیوست؟"، بسیار هیجان انگیزتر از این سوال به نظر می رسد که "کدام تیم فاتح رقابت های بوندسلیگا خواهد شد؟". پرسشی که برای سایر تیم های آلمانی هرگز خبر خوشایندی نیست و برای این تیم ها بی تردید جستجوی بایرن مونیخ جهت جذب بازیکنان مورد نیاز و تقویت تیم در خارج از آلمان بسیار مطلوب تر خواهد بود. چرا که آنها به سختی از توان مقاومت در برابر پیشنهاد بایرن مونیخ برای جذب بازیکنان خود برخوردار هستند. سران بایرن مونیخ از تجربه مثبتی نسبت به آلمانیزه کردن کادر خود برخوردار هستند چون آنها در سال 2011 و با جذب مانوئل نویر و ژروم بواتنگ، اسکلت و ساختار اصلی تیم خود را با حضور بازیکنانی بومی نظیر لام، شواین اشتایگر، مولر، کروس، بداشتوبر، بواتنگ و نویر پایه ریزی نمودند. تصمیمی که این تیم را با فتح یک سه گانه تاریخی به موفقیتی تکرار نشدنی در سال 2013 رساند و در سال 2014 نیز به عاملی مهم برای فتح رقابت های جام جهانی برزیل توسط مانشافت بدل گردید. با وچود چنین تجربه موفقی اما از سال 2011 به بعد سران مونیخی نیاز کادر تیم خود را بیشتر با جذب بازیکنان خارجی برطرف نمودند و کمتر به سراغ استعدادهای آلمانی حاضر در بوندس لیگا رفتند.
در این سال ها البته برخی بازیکنان جوان آلمانی نظیر روده، کریشهوف و وایزر به کادر بایرن مونیخ اضافه شده اند، اما این بازیکنان و حتی ستاره ای نظیر ماریو گوتسه هرگز نتوانستند انتظارات بالا از خود را در این تیم بزرگ برآورده سازند و جایگاه با ثبانی را در این تیم به دست آورند و بی تردید تنها از یاشوا کیمیش به عنوان یک استثنا در این زمینه می توان یاد نمود. بعد از حضور ناموفق این بازیکنان آلمانی در آلیانز آرنا، سران مونیخی فلسفه خود را در جذب بازیکنان آلمانی تغییر دادند و ترجیح دادند بیشتر به دنبال ستارگانی باشند که از تجربه حضور در تیم ملی آلمان برخوردار هستند و یا آینده درخشانی را در تیم ملی آلمان می توان برای آنها پیش بینی نمود. متس هوملس اولین بازیکن آلمانی بود که با توجه به چنین اصل و اولویتی در سال 2016 به بایرن مونیخ بازگشت و در این فصل نیز جذب بازیکنانی نظیر نیکلاس زوله، سرگی گرنابری، سباستین رودی و ساندرو واگنر بر اساس همین فلسفه صورت گرفته است.
لئون گورتسکا نیز در روزهای اخیر تصمیم خود برای ترک شالکه، رد پیشنهادات تیم های بزرگ غیر آلمانی و پیوستن به بایرن مونیخ در تابستان 2018 را علنی نموده است. با اضافه شدن لئون گورتسکا به ترکیب بایرن مونیخ با توجه به پست بازی این ستاره ملی پوش آلمانی به احتمال فراوان سران بایرن مونیخ از بین ویدال و تیاگو یکی را به فروش خواهند رساند تا ترکیب بایرن مونیخ بیش از هر زمان دیگری آلمانی شود. حال در تابستان پیش رو لئون گورتسکا بعد از مانوئل نویر به دومین بازیکنی تبدیل خواهد شد که شالکه و شهر گلزن کرشن را در هفت سال اخیر به مقصد مونیخ ترک می نماید. البته این امکان نیز قابل تصور است که ماکس مه یر دیگر ستاره خوش آتیه شالکه که در تابستان 2018 قراردادش با این تیم به پایان می رسد، به عنوان بازیکن آزاد به بایرن مونیخ بپیوندد، چون بر اساس ادعای برخی از رسانه های آلمانی سران مونیخی با وی بر سر انتقال به بایرن مونیخ به توافق رسیده اند.
با این تفاسیر عملکرد آبی پوشان گلزن کرشنی مقابل بایرن مونیخ در این هفت سال با ثبت سیزده شکست و از دست دادن حداقل دو ستاره بسیار دراماتیک به نظر می رسد. البته سران شالکه می توانند همچنان امیدوار و خوشحال باشند چون این تیم هنوز مجبور به واگذاری هیچ یک از سرمربیان خود به بایرن مونیخ نشده است. هر چند که ممکن است چنین اتفاقی در تابستان پیش رو با انتخاب دومنیکو تدسکو به عنوان سرمربی جدید بایرن مونیخ روی دهد.