طرفداری- به 20 ژانویه 1996 که برویم، همه چیز برای نیوکاسل تحت هدایت کوین کیگان فوق العاده پیش می رفت و آنها در آستانه رسیدن به اولین قهرمانی شان طی 69 سال بودند و الان منچسترسیتی هم در وضعیتی مشابه، 12 امتیاز از تیم دوم جلو افتاده و نامزد شماره یک قهرمانی زودهنگام در لیگ برتر است. با قدرت و استمراری که تیم گواردیولا در این فصل نشان داده، کمتر کسی پیش بینی می کند آنها در پایان به عنوانی غیر از قهرمانی، قناعت کنند، ولی سقوط آزاد عجیب و غریب نیوکاسل در 1996 نشان داده نمی توان گفت سیتی زن ها قهرمانی شان قطعی شده است.
سر جان هال، رئیس وقت نیوکاسل در تابستان 1995، با صرف 16 میلیون پوند، هر چند برای این روزها کم به نظر برسد، ریخت و پاش بسیاری کرده بود تا کوین کیگان بتواند تیمش را به قهرمانی برساند. آنها لس فردیناند، دیوید ژینولا، وارن بارتون و شاکا هیسلاپ را به خدمت گرفته بودند تا با تیمی قدرتمند حریفانشان را به چالش بکشند.
فصل 96-1995 به عنوان یکی از هیجان انگیز ترین، احساسات بر انگیز ترین و در نهایت تلخ ترین برای نیوکاسلی ها شناخته می شود. رویایی بود که در خیابان ها، در لبخند های مردم و در هرچه بود می شد دید. فصل، فصل آن ها بود. تا اکتبر رکورد صد در صد پیروزی در خانه داشتند و تنها 5 امتیاز را خارج از خانه از دست داده بودند. این باعث می شد 2 امتیاز از منچستریونایتد پیش بیفتند. لیورپول را 2 به یک در نوامبر و در ادامه بلک برن را نیز 1 بر صفر بردند. کیگان اسطوره تین ساید شده بود. دنیای فوتبال شیفته بازی آن ها بود. پیروزی ها ادامه پیدا کرد و فاصله به ده امتیاز رسید. به نظر کار تمام شده می رسید. برای هوادارانی که هرگز قهرمانی باشگاه خود را ندیده بودند، اوضاع تازگی داشت.
دیوید بتی و فاستینیو آسپریا هم در مجموع با 11 میلیون پوند خریداری شدند. ژینولای فرانسوی روز به روز بهتر می شد و به قهرمان مردم شمال شرق تبدیل می شد. تکنیک، شوت ها و استعدادی که در همه کاره بودن داشت، یک انگیزه تمام عیار در حمله بود. اما تیم به خاطر نمایش های فردی نبود که محبوب و موفق بود؛ به عنوان یک تیم در کنار هم به مانند یک گروه سریع و هماهنگ چشم نواز بودند. رفاقت در رختکن موج می زد؛ تمام آن ها در بهترین روزهای خود بودند.
اما روزهای تلخ از باکسینگ دی آغاز شد. فرگوسن و شاگردانش در سنت جیمز پارک میهمان تیم صدرنشین بودند. نتیجه نمی توانست اغراق آمیز تر از آن باشد. نیوکاسل در آستانه جاودانگی، با هوادارانی که سکوها را به رنگ های سفید و سیاه در آورده بودند بی قرارانه بازی را آغاز کرد. اغراقی در کار نیست، تیم کیگان با پشتیبانی هوادارانی که جز شکست فرگی و یارانش را برای انتقام بازی رفت نمی خواستند، با بیشترین سر و صدای ممکن تیم را به جلو می خواندند. سنت جیمز پارک می غرید، سنت جیمز پارک نفس می کشید. نیمه نخست با هیجان هرچه بیشتر پیش می رفت. نیوکاسل بازی را در دست داشت. شوت پشت شوت. موقعیت پشت موقعیت. راهی به دروازه پیتر اشمایکل در یکی از بهترین روزهای زندگی اش، نبود. نیوکاسل ناامید نمی شد. حمله ها ادامه داشت. نیمه دوم هم تا "لحظه اریک کانتونا"، به همان شکل پیش رفت. منچستریونایتد مسیح خودش را داشت. مسیح فرانسوی از اردوی شیاطین سرخ، توانست دروازه تیم کیگان را باز کند و موجبات شادی مردی که همیشه به وی ایمان داشت، فرگوسن را فراهم آورد. نتیجه حفظ شد و فاصله به یک امتیاز کاهش یافت.
آن ها در ادامه در الندر راود پیروز شدند. الکس فرگوسن جنگ روانی را شروع کرده بود و گفته بود که برخی تیم ها آن طور که مقابل یونایتد سخت تلاش می کنند، مقابل نیوکاسل وضعیت مشابهی را ندارند. کیگان واکنش نشان داد. او در مقابل دوربین های تلویزیونی و در شرایطی بر افروخته گفت:
وقتی او حرف هایی مانند این می زند، من جوابی نمی دهم، اما حرف دارم. او پس از آن حرف ها از معیار های من فراتر رفت. نباید به شیوه هایی نظیر این متوسل شویم. می توانید به او بگویید که هنوز برای قهرمانی می جنگیم و او باید به میدلزبرو برود و سعی کند نتیجه بگیرد و باید صادقانه بگویم عاشق این هستم که شکستش دهم. واقعا این را دوست دارم. این را به صورت زنده به شما گفتم. به کنفرانس مطبوعاتی نمی رسم، اما به شما می گویم که رقابت هنوز ادامه دارد و یونایتد چیزی نبرده است.
لحظه ادای "عاشق این هستم" آنقدر پر جوش و خروش بود که در یک نظر سنجی به عنوان بهترین نقل قول دهه نود فوتبال انگلستان انتخاب شد.
به مانند انتهای فیلم اینسپشن از کریستوفر نولان، رختکن و رفاقت بازیکنان تکه تکه فرو می ریخت. کیگان ناباورانه در تلاش برای جمع کردن تیم بود اما ماه های انتهایی، فاجعه بار بود. و بعد آنفیلد. دیداری که از سوی برخی، به عنوان بهترین بازی تاریخ لیگ برتر شناخته می شود. کیگان که در آنفیلد به کینگ کِو مشهور و محبوب بود، رفت که با کسب پیروزی در این استادیوم یک بار دیگر خاطره خوشی در آن خلق کند اما آن روز، به تلخ ترین روز زندگی اش بدل شد. فاولر جوان لیورپول را پیش انداخت، فردیناند کار ر مساوی کرد و ژینولا گل برتری را به ثمر رساند. نیمه با همین نتیجه به پایان رسید.
احتمالا می توانید کیگان را تجسم کنید که در گوش بازیکنانش در رختکن آنفیلد می خواند که باید همین نتیجه را حفظ کنیم. ما می توانیم. دقیقه 55 شده بود که فاولر کار را به تساوی کشاند. دو دقیقه برای آسپریا کافی بود که در سریال اشتباهات مدافعان قرمز پوش باز هم کلاغ ها را پیش بیندازد. استن کالیمور دیگر مهاجم آن روزهای لیورپول از شانس بد کیگان در آماده ترین روزهایش، یکی از آن 10 از 10 ها، بود. دقیقه 68 استن کار را به تساوی کشاند. کیگان مغمومانه تا دقیقه 90 تساوی یارانش را مشاهده می کرد که در وقت های اضافه، باز هم کالیمور روی یک همکاری عجیب با تمام نفرات هجومی لیورپول در آن روزها، گلی دیدنی را به ثمر رساند تا کیگان سرش را روی تابلوی تبلیغات بگذارد و بر اوضاع، سری از سر ناامیدی تکان بدهد. گزارشگر بازی مارتین تایلر بود که روی تصویر گفت کوین کیگان دارد خودش را دار می زند!
پس از آن، در کسب پیروزی در دو بازی نهایی مقابل ناتیگهام فارست و تاتنهام ناکام ماندند. در سوی دیگر منچستریونایتد توانست با پیروزی در آخرین دیدار با 4 امتیاز اختلاف، جام قهرمانی را بالای سر ببرد. شاید روزهای کیگان در دوران مربیگری با شکست مقابل منچستریونایتد و لیورپول به یاد آورده شود، اما باید یادمان باشد که روزهای او را باید به عنوان روزهایی که تیمش بزرگترین سرگرم کننده ها، جذاب ترین تیمی که قهرمان نشد به یاد بیاوریم. آخرین حرف هایش در آن فصل این بود:
بازی های فوق العاده ای را به نمایش گذاشتیم و می دانم که هر هوادار بی طرف در تمام این کشور، احساس می کرد که جذاب ترین تیم را داریم. اما حتی این موضوع هم من را تسلی نمی دهد. می خواستم که نیوکاسل قهرمان باشد اما قهرمان نشدیم. تنها خودمان را باید ملامت کنیم.
در فصل بعد نتوانستند زخم های خود را بهبود دهند. در لیگ قهرمانان حضور داشتند و بارسلونا را در خانه شکست دادند اما حذف شدند و در لیگ هم دوباره پشت سر یونایتد دوم شدند. با وجود اینکه با شکستن رکورد نقل و انتقالات جهان و پرداخت 15 میلیون پوند برای خرید آلن شیرر، نتوانست فاصله را جبران کنند، هنوز سرگرم کننده بودند. منچستریونایتد را 5 به صفر بردند و بعد هفت گل به تاتنهام زدند اما هنوز دردهای فصل قبل به همراهشان بود. در ژانویه 97، مسیح جوردی ها عطای نیمکت داغ سنت جیمز پارک را به لقایش بخشید:
این تصمیمی است که خودم گرفتم. احساس می کنم که باشگاه را تا جایی که می شد پیش بردم. برای همه آن ها که نگرانند، بهترین تصمیم همین بود که استعفا دهم. برای باشگاه و همه افراد حاضر در آن بهترین آرزوها را دارم.
نیوکاسل 22 سال پیش همه چیزش را به منچستریونایتد الکس فرگوسن باخت؛ الان باید منتظر بود و دید منچسترسیتی می تواند با حفظ اختلاف امتیاز و ادامه روند تحسین برانگیزش، بی دردسر تاج قهرمانی بر سربگذارد یا تاریخ قرار است دوباره خود را تکرار کند؟
به قلم آدام شرگولد برای میل آنلاین با دخل و تصرف