طرفداری - بازی اعداد در فوتبال نام کتاب متفاوتی است که در مجموعه طرفداری تصمیم گرفتیم ترجمه آن را در اختیار شما بگذاریم:
بخش اول
بخش دوم
بخش سوم
بخش چهارم
بخش پنجم
بخش ششم
هر چیزی که ظهور کند، باید همگرا شود
"فوتبال بازی می کنم، پس هستم!" این جمله را نویسنده اروگوئه ای، ادواردو گالیانو در کتابش می نویسد. وی همچنین می گوید:
هر سبک فوتبال، نشان دهنده فرهنگ و تفاوت هاست. در واقع به من بگویید چگونه فوتبال بازی می کنید، و بعد من می توانم بگویم شما چه مدل آدمی هستید. برای سال های سال، فوتبال به سبک های متفاوتی بازی شده است که نشان دهنده شخصیت هر انسان است و حفظ این تنوع سبک در فوتبال، چیزی است که در زمان کنونی بیش از همیشه به آن احتیاج داریم.
فوتبال یک احساس تحریک کننده و بیان زیبایی است. اما همچنین ممکن است از آن اشتباه برداشت شود. در سراسر جهان این باور وجود دارد که غریبه ها، بیگانه ها، کسانی که از کشور دیگری برای فوتبال می آیند به زمان نیاز دارند تا وفق پیدا کنند. مثلا در انگلیس می گویند تا زمانی که در باران استوک به میدان نروید، نمی توانید در لیگ برتر بدرخشید. بازیکنان زیادی نمی توانند در فوتبال انگلیس بازی کنند، مگر آنکه نشان دهند در هوای بارانی شدید، قادر به حفظ تمرکز و قدرت بدنی خود هستند.
این تفکر تنها به انگلیس محدود نمی شود. در آلمان، زمانی که فرانک آرنسن، مدیر فنی سابق چلسی، در هامبورگ مشغول به کار شد و با خود هانگرتون و هاوستون را به این تیم برد، همه تصور می کردند به سبک فوتبال آلمان نمی خورد. هانگرتون و هاوستون، گزینه های جذابی بودند. هاوستون یکی از اولین استعدادیاب های فوتبال بود که قبلا در لیگ NBA سابقه کار داشت و کسی بود که با توجه به داده ها و آمار کارش را به طور دقیق انجام می داد.
ما مدتی را با آنها گذراندیم تا از برنامه های آنها برای هامبورگ آگاه شویم. کار در زمین و خارج از زمین خوب پیش نمی رفت. آلمانی ها می گفتند که آنها به درد بوندس لیگا نمی خورند. فقط آلمانی ها نیستند. ایتالیایی ها و اسپانیایی ها نیز فکر می کنند فوتبالشان تک است.
در برخی زمینه ها شاید همینطور باشد. شاید سبک بازی در هر لیگ تغییر کرده باشد یا داور به سبک خاصی در سوت خود بدمد. اما زمانی که مسائل مهم را بررسی کنید، هرگز تک نیستند. قوی ترین لیگ های جهان یعنی بوندس لیگا، لالیگا، سری آ و لیگ برتر، زمانی که با معیارها و خصوصیات اساسی فوتبال بررسی شوند، با هم متفاوت نیستند. در واقع آمار و داده ها به ما می گویند که علی رغم تفاوت های سطحی، این چهار لیگ قدرتمند به شدت به هم شبیه هستند. هر چیزی که ظهور کند، باید همگرا شود.
منظور ما این نیست که مهم نباشد که بازیکن از کجا به این لیگ ها می آید. در سال 2011، دانشمندان فوتبال در آزمایشی تلاش کردند تا محل تولد و بزرگ شدن بازیکنان را از نظر خشونت های فرهنگی و نا امنی های جامعه آنها بررسی کنند و ببینند که آیا این مساله روی خشونت آنها در زمین فوتبال تاثیرگذار است یا خیر. مثلا این مساله در میزان دریافت کارت زرد و قرمز بازیکنان تاثیر دارد؟
پاسخ این بود که بله، تاثیر دارد. بر اساس داده هایی در سال های 2004 تا 2006 در 5 لیگ معتبر اروپا و همچنین لیگ قهرمانان، این دانشمندان دریافتند که بین ناامنی جامعه ای که بازیکن در آن متولد شده با خشونت او در زمین فوتبال، همبستگی وجود دارد. هر چه جنگ ها و نا امنی های داخلی در یک کشور سال های بیشتری طول کشیده بود، میزان خشونت آنها در زمین فوتبال و دریافت کارت زرد و قرمز نیز افزایش پیدا می کرد.
کلمبیا و اسرائیل، دو کشوری بودند که از سال 1980 تاکنون تقریبا همیشه درگیر جنگ های داخلی بوده اند و بازیکنان آنها به طور معنادار در زمین خشن تر هستند. ایوان کوردوبا، مدافع سابق اینتر یکی از موردهای قابل بررسی بود. در طی دو فصل 2004-2005 و 2005-2006، این مدافع کلمبیایی 25 کارت زرد دریافت کرده بود. در این تحقیق در مجموع مشخص شد که رفتار بازیکنان در زمین، به فرهنگ هر کشوری بستگی مستقیم دارد.
پس از بررسی فصل 2010-2011 لیگ های معتبر اروپایی، مشخص شد که در لالیگا در حدود 57 درصد از اوقات، تیم ها با سیستم 4-2-3-1 بازی کرده اند. این در حالی بود که در همان سال، میزان استفاده از سیستم 4-2-3-1 در انگلیس تنها 9 درصد بود. در واقع سیستم محبوب تیم های انگلیسی 4-4-2 کلاسیک بود که در حدود 45 درصد از اوقات مورد استفاده قرار می گرفت. دومین سیستم مورد علاقه تیم های لیگ برتر، 4-5-1 بود که در 18 درصد از اوقات مورد استفاده قرار گرفته بود. در لالیگا تنها در 1.3 درصد از اوقات از سیستم 4-5-1 استفاده شده بود. این تفاوت ها نشان می دهد که در هر لیگ، چینش بازیکنان کمی متفاوت است.
زمانی که تعداد خطاها و کارت ها در لالیگا و لیگ برتر مقایسه شد، تفاوت های معناداری دیده شد. در حالی که در لیگ برتر انگلیس به طور میانگین در هر بازی 24 خطا انجام می شود، این رقم در لالیگا 34 است. این یعنی چیزی در حدود 40 درصد اختلاف وجود دارد.
در مورد کارت ها نیز همینطور بود. در حالی که در لیگ برتر به طور میانگین داورها در هر بازی 3.2 کارت نشان داده بودند، این رقم در لالیگا 5.1 کارت بود. چیزی در حدود 59 درصد اختلاف وجود داشت. همچنین میزان دریافت کارت قرمز در لالیگا به مراتب نسبت به سه لیگ بزرگ اروپایی دیگر بیشتر بود.
با این حال زمانی که به طور کلی به لیگ ها نگاه کنیم، تفاوت زیادی در نتیجه کار نمی بینیم. یکی از مهمترین نتایج و اتفاقات فوتبال، پدیده گل است که در لیگ های مختلف اروپایی با هم متفاوت نیست. زمانی که گل ها را بررسی کنیم تفاوت ها کنار می روند. مهم نیست در لیگ شما بیشتر بازیکنان خارجی حضور داشته باشند یا از بازیکنان بومی بهره ببرید. مهم نیست سیستم و نگرش شما در فوتبال شبیه به رینوس میشل و یوهان کرایوف باشد یا به نرئو روکو و هلنیو هررا، استادهای کاتاناچیوی ایتالیایی نزدیک باشد. مهم نیست بازیکنان خارجی شما مانند لیگ برتر بیشتر از شمال اروپا و فرانسه باشند یا مانند لالیگا و سری آ از آرژانتین و برزیل و مانند آلمان از اروپای شرقی بیایند. زمانی که بحث شما بررسی گل در فوتبال باشد، مهم نیست که بازیکنان انگلیسی قدرتمند و پر انرژِی، بازیکنان آرژانتینی بی نظم، بازیکنان برزیلی خلاق و تکنیکی و بازیکنان شرق آسیا مانند ژاپن و کره جنوبی پرتلاش و سازمان یافته هستند. در مجموع تاثیر در برآیند کار ندارد. هیچکدام از این مسائل روی گل ها در لیگ های معتبر اروپایی تاثیری نداشته است.
چهار لیگ بزرگ اروپا به طور میانگین در هر بازی کمی کمتر از 3 گل دارند و تفاوت بسیار کم است. این برخلاف باورهای سابق ماست. همیشه به ما گفته اند که در چهار لیگ معتبر اروپا، سبک های بازی متفاوت است. ایتالیا دفاعی است، اسپانیایی ها ظریف و زیبا بازی می کنند، و انگلیس بیشتر فیزیکی و هیجان آنگیزتر است.
بنابراین این گل ها چگونه به دست می آیند؟ "به من بگویید چه سبکی از فوتبال بازی می کنید، و بعد من می توانم به شما بگویم چه مدل آدمی هستید"
به ما گفته اند که در انگلیس، بیشتر گل ها از روی سانتر از جناحین و ضربه سر تولید می شود. در اسپانیا بیشتر از پاس های بلند و در ایتالیا بیشتر از ضدحمله. اما اینجا هم تعداد شوت ها و پاس ها و دیگر اتفاق های مهم فوتبال در تمام 4 لیگ بسیار به هم شبیه است. موسسه آماری اوپتا به ما می گوید که در هر بازی در 4 لیگ معتبر اروپا، به طور میانگین بین 425 (در لیگ آلمان) و 449 (در لیگ ایتالیا) پاس داده می شود. لیگ انگلیس و اسپانیا نیز بین دو عددی است که ذکر کردیم. در ایتالیا تنها 54 درصد از این پاس ها بلند هستند. در آلمان 59 درصد از پاس ها بلند هستند. در لیگ های اسپانیا و انگلیس نیز رقم ها بین این دو عددی بود که ذکر کردیم. فوتبال در بین 4 لیگ معتبر اروپا یکی است. اگر پیراهن آنها را نمی دیدید، نمی توانستید بین تیم ها تفاوتی قائل شوید.
داده ها در 4 لیگ معتبر اروپا نشان می دهند که به طور میانگین در هر 4 لیگ، در هر بازی 14 شوت و 4.7 شوت روی چارچوب وجود دارد. تیم های در هر چهار لیگ به طور میانگین 5 کرنر می زنند. همچنین در هر چهار لیگ، به طور میانگین 0.14 پنالتی در هر بازی گرفته می شود. می بینید؟ آمار کاملا مساوی است. ما همچنین فهمیدیم که تعداد ضربات شروع مجدد، سانتر در جریان بازی و گل های به ثمر رسیده با ضربه سر نیز در هر چهار لیگ تقریبا مساوی است.
بنابراین، با وجود آنکه داوران در اسپانیا نسبت به انگلیس بیشتر در سوت خود به نشان خطا می دمند و کارت های بیشتری نشان می دهند، یا اینکه شاید بازی در لیگ انگلیس به نظر سریع تر از لیگ ایتالیا باشد، اما این مسائل ظاهری تر از چیزی است که فکر می کنیم. در باطن هر چهار لیگ برآیند و بازده مشابهی دارند.
کلیشه های فکری ممکن است باعث شود تا ما فکر کنیم متفاوت هستیم اما زمانی که با مسائل مهم و کلیدی سر و کار داریم، شبیه تر از چیزی هستیم که سخت می توانیم باورش کنیم. هر جا بازیکنان بزرگ حضور دارند، گل همان قدر کمیاب و ارزشمند است.
*فصل بعدی کتاب، جمعه هفته آینده منتشر می شود:
گاهی مجبورید گل بزنید (تیری آنری)