طرفداری- ماسیمو موراتی فاش می کند که مورینیو پس از ترک اینتر و ملحق شدن به رئال مادرید از این انتقال پشیمان شده بود.
به نقل از فوتبال ایتالیا رئیس سابق اینتر در مراسم رونمایی از کتاب دوران 20 ساله ریاستش گفت:
دلم برای اینتر تنگ نمی شود چرا که هرگز اینتر را ترک نکردم. من به جایی بازگشتم که قبلا بودم یعنی یک طرفدار و این موضوع با بودن در ورزشگاه یا جلوی تلویزیون تفاوتی پیدا نمی کند. من از روند اینتر و چگونگی پیشرفت باشگاه راضی ام.
اینتر در حالی امشب به مصاف یوونتوس می رود که در صدر جدول حضور دارد اما دوران اوج موراتی در سال 2010 بود، زمانی که اینتر سه گانه تاریخی را فتح کرد.
فینال لیگ قهرمانان پایان یک سفر بود، جایی که دشواری های مسیر بیش از نتیجه پایانی برای ما لذت بخش بود. به هر حال ما نتوانستیم به خوبی آن واقعه را جشن بگیریم چرا که مورینیو بلافاصله ما را ترک کرد. سال قبل از آن مورینیو به من گفته بود که رئال مادرید به وی علاقه دارد. پس از آن او باز هم این موضوع را تکرار کرد، شما نمی توانید مردم را زندانی کنید اما دیدن پرز (رئیس رئال مادرید) در ماشینی بیرون از ورزشگاه سانتیاگو برنابئو برای استقبال از مورینیو خوشایند نبود.
خود مورینیو قبل از به سرانجام رسیدن این انتقال پشیمان شد، چند ساعت بعد در دفترم او به من گفت که برای کسب و کار می رود نه برای پیوستن به یک خانواده. مورینو گفت اگر می توانست در اینتر باقی می ماند. به او گفتم در آزادی کامل تصمیمش را اتخاذ کند، اشک هایش در زمان رفتن واقعی بود و از اینکه وی هنوز هم طرفدار اینتر است خوشحالم.
اینتر در حالی امشب به مصاف یوونتوس می رود که در فصل 02-2001 با باخت 4-2 برابر لاتزیو اسکودتو را به بیانکونری داد.
اشکال مختلفی از این داستان روایت شده است اما قاطعانه می گویم آن بازی را قبل از سوت شروع بازی و در هفته ای که برای آن آماده می شدیم باختیم. بهترین بازیکنان تیم اعتماد به نفس بیش از حدی داشتند و همه معتقد بودند که لاتزیو می بازد. ما به خونسردی و تعادل نیاز داشیتم، من سعی کردم دخالت کنم اما جو خراب شده بود. البته این که مردم تنها اشتباهات گرسکو را به یاد می آورند آزارم می دهد چرا که آن بازی را به خاطر بازیکنان بزرگمان از دست دادیم.
موراتی اگرچه در دوران ریاستش فوق ستارگان زیادی را به جوزپه مه آتزا آورده بود اما همیشه چند بازیکن از قلم می افتادند.
کسی که او را از دست دادم کانتونا بود، او بازیکن و شخصی بود که دیوانه وار دوستش داشتم. بارها و بارها بازی اش را از تلویزیون تماشا کردم و برای اولین بار در دیدار منچستر یونایتد برابر کریستال پالاس از نزدیک بازی او را دیدم، دیداری که او با پا یکی از هواداران را زد.
آن صحنه جذاب نبود و در آن آشفته بازار من عاشق پل اینس شدم. او خود را در برابر همه قرار داد؛ پلیس، طرفداران، خبرنگاران و رقبا تا بتواند به این روش از هم تیمی خود دفاع کند. شاید گفتن این موضوع خوب نباشد اما در آن درگیری من بیشتر دوست داشتم خشونت ادامه پیدا کند. آمدن اینس به اینتر اتفاقی نبود، هر چند متاسفانه کانتونا زمانبندی درستی نداشت اگرچه بارها و بارها با وی ملاقات کردم اما او پس از آن درگیری ها دیگر از فوتبال خسته شده بود.