طرفداری- هفت سال پیش اینتر با هدایت ژوزه مورینیو پس از کسب پنجمین عنوان قهرمانی متوالی در سری آ، در فینال کوپا ایتالیا رم را با نتیجه یک بر صفر شکست داد و سپس نراتزوری ها در فینال لیگ قهرمانان اروپا در سانتیاگو برنابئو با پیروزی 2-0 برابر مونیخی ها فاتح لیگ قهرمانان اروپا شدند شدند و سه گانه خود را تکمیل کردند تا یکی از بهترین فصول تاریخ خود را رقم بزنند.
مورینیو رفت و پس از او 10 مربی دیگر آمدند از رافائل بنیتز، لئوناردو، گاسپرینی تا رانیری، استراماچونی، ماتزاری و مانچینی آمدند اما هیچ کدام موفق نبودند. فصل 17-2016 شرایط مربیگری در اینتر بدترین حالت خود را داشت و پس از اخراج مانچینی در تابستان، به فرانک دی بوئر کمتر از 3 ماه فرصت داده شد تا در برهه ای مربی تیم پایه استفانو وکی هدایت اینتر را بر عهده بگیرد و بعد از آن نوبت به پیولی برسد و در آخر باز هم وکی سکان هدایت تیم را به عهده گرفت.
آیا یک مربی خوب می تواند بهترین خرید برای یک تیم باشد؟
در فوتبال سرمایه گذاری سبب می شود کیفیت تیم ها بالاتر برود، اما آیا این کافی است؟ آیا شرایط بدنی بازیکنان و ذهنیت تیم را می توان با پول خرید؟ در دورانی هستیم که کیفیت بازیکنان فقط شامل حرکت پا به توپ بازیکنان نیست بلکه حرکت بدون توپ بازیکنان ،نوع چینش و کار تیمی در کنار ذهنیت بازیکنان اهمیت بالایی دارد، یک مربی خوب در بالا بردن کیفیت یک تیم بسیار موثر است.
اگر به تاریخ اینتر نگاه کنیم این باشگاه بزرگ همیشه مربیان مشهوری داشته است؛ هررا، کوپر، مورینیو، تراپاتونی، برسلینی. هررا با لقب جادوگر توانست با تمرینات فیزیکی و روحی خود اینتر را به حسرتی برای تمامی رقبا تبدیل کند. از نظر هررا آمادگی بدنی و آمادهسازی ذهنی مهمترین مساله بود؛ هررا در مورد بازیها می گفت: "حتی پیش از اینکه از اتوبوس پیاده شویم بازی را برده بودیم."
مالکان چینی اینتر هر کاری کردند تا یک نام بزرگ برای هدایت تیم استخدام کنند و از بین اسامی بزرگ در نهایت قرعه به نام اسپالتی، سرمربی فصل قبل رم خورد. مالکان اینتر برای عدم تکرار اشتباه فصل گذشته اسپالتی را ابتدای فصل استخدام کردند؛ زیرا وفق پذیری مربی با بازیکنانش ، تمرینات پیش فصل و تمرین تاکتیک های مد نظر مربی و رفع نیازهای یک مربی پیش از شروع فصل در نتیجه گیری بسیار مهم است.
اگرچه اسپالتی در دوران مربی گریش فقط دو کوپا ایتالیا در سال 2007 و 2008 برد و گرنه در لیگ آنها پشت یوونتوسی قرار گرفتند که هم رکورد گل زنی را در این سال ها شکست و هم رکورد امتیاز را و رم فقط چند قدم تا مغلوب کردن بیانکونری فاصله داشت و با چند خرید خوب چه بسا جالوروسی می توانست پس از سال ها اسکودتو را فتح کند. بعضی مواقع اسپالتی را با نتایج منفی مورد انتقاد قرار می دهند اما درباره تیمی که او داشت چیزی نمی گویند. اگر به بازیکنانی که او در اختیار داشت نگاه کنیم می بینیم او توانست نتایج بهتری با پرورش آنان بگیرد و البته بازی های زیبایی که در اروپا انجام دهد و شاید تنها نقطه تاریک شکست سنگین 7-1 در برابر منچستر یونایتد بود. نکته منفی اسپالتی نیز آمار ضعیفش با بازیکنان جوان بود، با توجه به اینکه اینتر مهد بازیکنان جوان و با استعداد در ایتالیا هست (با توجه به اینکه تیم پریماورای اینتر طی فصل گذشته قهرمان ایتالیا شد) در رابطه با استفاده از بازیکنهای جوان، اسپالتی در رم ژرسون و کلمنت گرنیر را نادیده گرفت و تا پاییز به پاردس فرصت بازی نداد اگرچه از سوی دیگر امرسون پالمیری تحت هدایتش رشد کرد و شکوفا شد ،این به جوانان اینتر بستگی دارد تا چگونه خود را به مربی تحمیل کنند.
سونینگ در تابستان مهره های ارزشمندی همچون پریشیچ، ایکاردی و کاندروا را حفظ کرد و نقاط ضعف تیم از دفاع کناری، دفاع وسط و هافبک ها را تا جایی که فیرپلی مالی و شرایط بازار اجازه می داد بر طرف کرد، (البته امسال با مشورت مربی خریدهای اینتر که وچینو، والرو، اشکرینیار، دالبرت، کارامو و کانسلو بودند انجام شد) و این در حالی بود که اخبار تابستان بیشتر حول خریدها و ورودی های باشگاه میلان بود اما روسونری ها اشتباه سال گذشته اینتر را تکرار کرده و به جای تقویت تیم تمامی بازیکنان را عوض کردند.
مسابقات پیش فصل در چین و وفق پذیری بازیکنان با تاکتیک های مربی و و هماهنگی بیشتر بازیکنان با یکدیگر سبب شد نقاط ضعف اینتر تا حد زیادی برطرف شود و تیم به آمادگی خوبی برای مسابقات فصل برسد. اسپالتی در اینتر در 15 بازی ابتدایی فصل آمار فوق العاده 2.60 امتیاز در هر بازی را به دست آورده است و این یک آمار بی نظیر محسوب میشود و تنها یوونتوس در فصل 14-2013 با 40 امتیاز آمار بهتری از خود به جا گذاشته است. این کسب امتیاز برای دومین بار در تاریخ اتفاق می افتد و قبلا اینتر در فصل 07-2006 پس از 15 بازی 39 امتیاز کسب کرده بود. اسپالتی خودش در کنفرانس های خبری میگوید:
این اینتر با اینتر قبلی متفاوت است.ما امتیازات زیادی جمع کردیم و این آسان نبود. بار سنگینی روی دوش من، تیم و هواداران است .اگر در چشم بازیکنان نگاه کنید متوجه آن میشوید.
اما اسپالتی چگونه موفق شد؟
مربیگری اسپالتی با استایل فوتبال آمریکایی در اینتر، تضمینهای تاکتیکی را به دنبال داشته است. اسپالتی در دوره دوم مربیگری اش در رم بسیار خوب کار کرد و در 75 بازی میانگین امتیاز 2.15 را به دست آورد، یعنی 50 پیروزی از 75 بازی. او تیمی را در اواسط فصل تحویل گرفت که 6 امتیاز با اینتر در رده سوم فاصله داشت و در پایان فصل با 13امتیاز اختلاف با تیم چهارم (اینتر) رتبه سوم را کسب کرد و حالا هدایت افعی ها را بر عهده دارد که فصل قبل با 25 امتیاز نسبت به تیم دوم، هفتم شدند. او دو رکورد درتاریخ رم را نیز جا به جا کرد؛ 87 امتیاز و 90 گل در یک فصل.
اگر رم فصل 06-2005 را به یاد بیاوریم او با حرفهایی که در رختکن به بازیکنان زد سبب شد تا قایق جالوروسی تنها در یک جهت رانده شود،11 پیروزی و تمام کردن فصل در رده پنجم. آنها فوتبال بسیار زیبا و مدرنی ارائه دادند و توتی با بازی کردن در نقش 9 کاذب بسیار عالی بود. اسپالتی در اولین اقدام پس از انتخابش به عنوان سرمربی اینتر، کادر فنی مورد نظر خود را تکمیل کرد. او جووانی مارتوشلو، سرمربی امپولی را دستیار خود کرد. طبق گفته توتو اسپورت و کوریره دلو اسپورت، تاکتیک این فصل پیش روی اینتر مطابق با لیگ حرفه ای فوتبال آمریکا است. اینتر یک مربی مخصوص در هر بخش دارد و اسپالتی با دادن مسئولیت به دو مربی وظایف را بین دفاع و حمله تقسیم می کند.
مربیان حرفه ای در فوتبال نوین برای چینش بازیکنان خود از ورزش های دیگر الگو می گیرند و اگر دقت کنیم شطرنج و فوتبال آمریکایی از آن نمونه ها هستند. به عنوان مثال هلنیو هررا سرمربی افسانه ای فوتبال زمانی که در اینتر در حال ساختن تیمی رویایی بود، شاگردان خود را به بازی شطرنج ترغیب می کرد. استراتژی فوتبال آمریکایی مرتبط با آرایش بازیکنان (بازیکن هایی که کارشان کیک کردن یا بازدارندگی بازیکنهای حریف هست) و اجرای نقشه مورد نظر در فوتبال است و تمام این عناصر این ورزش را بسیار تاکتیکی و هدایت پذیر می کند.
خط حمله در فوتبال آمریکایی از سه بخش مرکز، مهاجم گارد و مهاجم تکل تشکیل شده است که وظیفه اولیه آنها بلاک کردن است. شاید با دقت بیشتر روی نقش بازیکن ها در زمین فوتبال بیشتر با شباهت آن با فوتبال آمریکایی آشنا شویم.
مهاجم مرکزی :همان گونه که از اسم آن مشخص است مهاجم مرکز پستش در مرکز خط حمله است و کارش بلاک کردن توپ مدافعان حریف است. از دیگر کارهای مهاجمان مرکزی قاپیدن توپ از مرکز زمین است، کاری که ایکاردی در مقابل تیم میلان انجام داد و با پرس و قاپیدن توپ از بیلیا در مرکز زمین گل دوم تیمش را در دربی شهر میلان زد.
مهاجم گارد: دو مهاجم گارد در دو سمت زمین قرار دارند که وظیفه اولیه آنان نیز بلاک کردن توپ از دو سمت زمین است تا تیم حریف راحت از کناره ها پاسکاری و حرکت رو به جلو نکند. در بعضی مواقع مهاجمان گارد به جای بلاک کردن بازیکن روبرو، به بازیکنی که توپ را حمل می کند فشار می آورند. اگر به نقش کاندروا و پریشیچ در اینتر دقت کنیم آن ها علاوه بر حمله در عقب زمین به مدافعان نیز کمک می کنند.
شاید بتوان تاکتیک ضد پرس اینتر مقابل ناپولی را مثال زد. برای اظهار نظر در مورد نوع بازی اینتر و مربیان اینتر در تمرینات، نیاز به کارشناس است که در تخصص من نیست. اما می توان نتیجه گرفت اینتر امسال بسیار از نظر تاکتیکی پیشرفت کرده و همه به لطف کادر مربیگری و مربیان خوب اینتر است. هوش و نبوغ اسپالتی در بازی با کالیاری بسیار مشهود بود. زمانی که تیم کالیاری در نیمه اول با تمام توان حمله می کرد و خود را به آب و آتش زد تا گل بزند، اسپالتی با گوشزد کردن نکات لازم به بازیکنان و تغییر سیستم به ۳-۵-۱-۱ مانع گل خوردن تیمش شد.
به علت پرس سنگین حریف در بازیسازی از عقب زمین به مشکل خوردیم و بی اختیار برای رهایی از سردرگمی، دست به تغییرات زدیم تا فشار آن ها را به خوبی تحمل کنیم و این همان چیزی است که یک تیم بزرگ باید انجام دهد. اینتر یک استایل مناسب با ویژگی های خود را دارد و ما می خواهیم همچنان در این مسیر پیش برویم اما در زمان هایی تغییرات لازم است و ما در نیمه دوم خیلی بهتر شدیم و به سیستم دفاع ۴ نفره بازگشتیم و از پرس تیم حریف رها شدیم و هر بازیکن توانست توپ را با نهایتا دو ضربه حرکت دهد.
تیم های تحت هدایت اسپالتی در پرس کردن حریف در مرکز زمین و حفظ مالکیت توپ مشهور هستند و او فصل پیش رتبه چهارم را در این زمینه داشت. تیم او مرکز زمین را به خوبی هدایت می کند و در اکثر دوئل های مرکز زمین پبرنده می شود. اینتر امسال کمی محکم تر، کُندتر و با توان بیشتری بازی می کند. اتفاقی که حادث شده این است که با توجه به پیروزی ها و جایگاه در جدول، بازیکنان روحیه بهتری می گیرند و باشگاه کم کم بر روی نوار پیروزی های بیشتر قرار می گیرد و از روزهای تیره و تار خود فاصله می گیرد.
زمانی که از کانون هواداران تیم رم درباره انتظار هواداران اینتر از اسپالتی سوال شد آنها چنین پاسخ دادند:
او اعتبار و شهرت فراوانی بین هواداران رم داشت و مهم ترین صفت او که بین هواداران و بازیکنان بسیار قابل احترام است نبوغ و فهم بالای اسپالتی در کارهای تاکتیکی بود. او وابسته به تاکتیک نبود بلکه او منعطف بود، او به طور شایسته ای انعطاف پذیر است. او فصل قبل در رم 7 ترکیب مختلف به زمین فرستاد که شامل ترکیب های سه نفره و چهار نفره پشت خط می شد ولی سیستم اصلی او همیشه 4-2-3-1 بود و او دقیقا کاری را با ایکاردی می کند که با ژکو کرد.
اسپالتی شرایط سونینگ و مشکلات مالکان چینی اینتر در مورد ممنوعیت سرمایه گذاری خارجی و همچنین قوانین مربوط به فیر پلی مالی را درک کرد، از شرایط تیم و آنچه سونینگ برای باشگاه انجام داده دفاع کرد (تطبیق پذیری). سونینگ به دلیل ممنوعیت سرمایه گذاری در بازار خارج از کشور توسط دولت چین و همچنین قوانین فیرپلی مالی توانایی ولخرجی زیاد برای اینتر را نداشت. اما آنها با هوش ساباتینی و آسیلیو و مشورت با مربی خود نقاط ضعف تیم را تا جای ممکن پوشش دادند و با حفظ پیکره اصلی باشگاه و مخصوصا پریشیچ که بازیکن مورد علاقه اسپالتی بود، او را خوشحال کردند.
اینتر در جناحین مشکل داشت و با مشورت مربی و مدیران ،کانسلو و دالبرت به تیم اضافه شدند.
دالبرت که پای چپ فوق العاده ای دارد و به خوبی طول زمین را طی می کند و بر می گردد و خوب سانتر می کند. بد دفاع نمی کند اما باید در جایگیری ها کمی پیشرفت کند. او مانند امرسون پالمیری در رم است اگر به یاد بیاورید زمانی که او به رم آمد کسی به او اعتقاد نداشت.
کارامو بازیکن جوان به عنوان ذخیره کاندروا نیز به تیم اضافه شد.
در مورد یان کارامو، او هنوز بچه است. می توانید این را در بعضی از واکنش های او ببینید، مثلا وقتی شوت به سمت دروازه می زند. او باید پیشرفت کند و به خوبی هدایت شود. با این حال سرعت فوق العاده ای دارد. زمانی که استارت می زند زمین زیر پایش می سوزد و خیلی زود 80 متر دویده است. همچنین تکنیک خوبی دارد اما باید در انتخاب هایش در منطقه پرفشار زمین و نزدیک دروازه حریف، پیشرفت کند.
والرو و وچینو در خط هافبک اضافه شدند.
والرو و وچینو برای سبک فوتبال ما و شخصیت ما مناسب هستند. من هافبک هایی را دوست دارم که می توانند در برخی مواقع در کناره ها هم نفوذ کنند. آن ها هر روز اثر خودشان را در تیم بیشتر نشان می دهند. آن ها بلافاصله پس از آغاز بازی می درخشند و تنها با سوت پایان بازی کارشان را متوقف می کنند. شاید چنین بازیکنانی در اینتر حضور نداشتند، حداقل از بیرون اینطور به نظر می آمد.
اما مهم ترین و شاید بهترین خرید اینتر اشکرینیار جوان بود که انقلابی را در خط دفاع ایجاد کرد.
اشکرینیار، او بازیکن بزرگی خواهد شد. او انگیزه و استعداد فوق العاده ای دارد. سال آینده تمام تیم های بزرگ دنیا به دنبال خرید او خواهند بود. چشمانش با من حرف های زیادی می زند. زمانی که حریف حمله می کند، او نمی ترسد.
اینتر در آخرین روزهای نقل و انتقالات به دنبال خرید مدافع مرکزی بود، اسپالتی در این مورد گفت:
ما یک مدافع میانی تخصصی کم داریم. با این حال با بازیکنان فعلی خود صحبت کردیم، می توانم به شما تضمین دهم که رانوکیا و دی آمبروسیو می توانند در سطح اینتر در پست دفاع مرکزی به میدان بروند. گذشته برایم مهم نیست، من چیزی را قضاوت می کنم که در زمین می بینم. در غیر این صورت باید همه را بیرون می انداختیم. ما در دفاع کامل هستیم. میراندا و اشکرینیار سریع هستند اما برخی فکر می کنند آنها کُند هستند.
دادن هویت مشخص به تیم؛ هیچ کس در تمرینات اینتر نبود که کنار گذاشته شود. به همین دلیل تیم سریع یاد گرفت و وفق پذیر شد، (همه هم سطح هم در نظر گرفته شدند) اسپالتی اینتر را با داشته هایش ساخت. در تور تابستانی اینتر در چین، اسپالتی با این که می دانست بازیکن هایی چون گابیگل، یووتیچ و رانوکیا به احتمال زیاد از تیم جدا می شوند اما هیچ کس را در تمرینات کنار نگذاشت و در کنار بازیکنان تیم پریماورا بازیکنان را تمرین می داد.به یاد می آورید زمانی را که رانوکیا از انگلستان برگشت و هواداران او را هو کردند، اما اسپالتی چگونه از او حمایت کرد؟
اسپالتی وظیفه داشت به تیم شخصیت و اتحاد خالص دهد چون در طول این چند سال مالکان باشگاه و مربیان تیم چندین بار عوض شدند و در نتیجه آن، تیمی بود که هر تکه آن توسط شخصی انتخاب شده است. مثلا تعدادی از بازیکنان توسط ماتزاری خریداری شدند، مانچینی بازیکنانی خواست و خرید،د ی بوئر تعدادی از بازیکنان را خواست و حتی تعدادی از بازیکنان توسط زانتی ،آسیلیو و حتی دلالهایی چون جورابچیان کشف و به تیم اضافه شدند. در بعضی از پست ها متاسفانه کمبود بازیکن بود و در بعضی دیگر ازدیاد .اسپالتی هم در اولین مصاحبه هایش گفت :
برای نتیجه گرفتن اصل و پایه تیم باید به شکل یک تیم عمل کند. بازیکنان مانند پول یا ماشین نیستند که آنها را دور بیاندازیم.
برای این کار اسپالتی نیاز داشت تا شخصیت واحدی به تیم بدهد، پس باید با تمرین کردن با بازیکنان و تشخیص اینکه کدام از بازیکنان مناسب با برنامه های او و تیم هستند و خارج کردن و نخواستن کسانی که مناسب ترکیب نیستند و پیدا کردن جانشین مناسب برای آنان بتواند تاکتیک و ترکیب مورد نظر خود را پیدا کند. او تیمی را از سه گانه تاریخی اینتر به ارث برد که در حال حاضر فقط داویده سانتون بازمانده آن در فصل جاری است.
اسپالتی در اولین مصاحبه اش درباره اهمیت کار تیمی چنینی می گوید:
من می توانم قول دهم تا تمام تعهد و توانم و آنچه که باشگاه بزرگ اینترمیلان لایقش است را انجام دهم. من انتظار واکنش از بازیکنان نیز دارم و برای به دست آوردن نتایج پایه ترین چیز این است که رفتاری مانند یک تیم داشته باشیم و نباید بازیکنانی با توان بالا در تیم خودشون را برتر و بالاتر از تیم ببینند. اگر اتحاد و هم بستگی در تیم نباشد بسیار سخت است تیمهای بالاتر در جدول را بگیریم (ناپولی، یوونتوس و رم).
اسپالتی در جای دیگر می گوید:
این مهم است که یک تیم باشیم و به صورت واحد فکر کنیم. اگر یک بازیکن ۲۵ گل به ثمر برساند اما تیم جواز حضور در رقابتهای اروپایی را کسب نکند ، نتیجه ی آن برای اینتر چیست؟ آیا شما دستاورد فردی را در قفسه افتخارات قرار می دهید؟ شما نباید فکر کنید که تیمی قوی هستید. تیمی مانند اینتر باید فکر کند که کلاس بالایی دارد؛ نه این که بهترین تیم است. به نظر من این تیم است که تفاوت ها را رقم می زند نه بازیکن.
اگرچه اینتر در داشتن بازیکن های ذخیره کمبود داشت اما اسپالتی از ترکیب خود حمایت کرد و با احیاء بازیکن هایی همچون بروزوویچ، رانوکیا و سانتون و شکوفا کردن بازی دی آمبروسیو، هواداران را بسیار امیدوار کرد. خیلی ها از بازی خوب جناحین اینتر تا اینجای فصل بسیار خوشحالند؛ اما او قبلا نیز این کار را کرده بود. آنتونیو کاستی و مکس تونتو در رم.
مدیران تیم مردان بزرگی هستند،حتی با کسانی که زیاد بازی به آنها نمی رسد جوری رفتار می شود که خود را درگیر کنند. (داشتن احساس مسئولیت برای کل تیم)، تثبیت و نوسازی فرهنگ حرفه ای گری و ایجاد اتحاد در رختکن. اسپالتی نیاز داشت در تمرینات یا در زمین مسابقه با قاطعیت با بازیکنانی که کمتر از صد در صد توانشان شرکت می کنند برخورد کند. داشتن نظم کاری و سخت کوشی و تعهد به تیم سبب می شود دیگر بهانه برای کم کاری نباشد.
اگر به صحبت های استفانو وکی در فصل قبل زمانی که هدایت تیم اصلی را بر عهده داشت ،خوب دقت کنیم متوجه میشویم که بازیکنان نامرتب و شلخته در تمرینات حضور داشتند.
این تیم کمبود یک فرهنگ و روش کاری مناسب دارد، بعضی از بازیکنان نباید دیگر در لباس اینتر بازی کنند و باور اینکه مربی اینتر باید با بازیکنان مانند یک عده بچه های لجوج برخورد کند، سخت است.
اسپالتی در مصاحبه هایش گفته است:
در فوتبال یک قانون وجود دارد و آن هم این است که افراد مغرور همیشه تنبیه می شوند و در نتیجه هیچ کس گمان نمی کند که بهترین است. در پشت صحنه، باشگاهی وجود دارد که سخت کار می کند و موقعیتی ایجاد میک ند تا ما بهترینِ خودمان را ارائه دهیم. تغییر گذشته ممکن نیست اما شما می توانید آینده را بسازید. فاصله بسیار اندکی بین تکبر و اعتماد به نفس وجود دارد.
اسپالتی باید مراقب باشد تا بعضی از وقایعی که در پایان فصل پیش اتفاق افتاد و از چشم ها دور نماند دیگر شاهدش نباشیم. حضور آسیلیو در دانشگاه میلان و مصاحبه اش که رسانه ای شد و صحبت هایی که او درباره عدم احساس مسئولیت و همکاری و انسجام بین بازیکنان زد.
بعضی از افراد هستند که فقط به فکر خودشان هستند، هر کسی فقط مقدار کمی از وظایفش را انجام میدهد و نه بیشتر، ثبات اخلاقی زیاد نیست.
در حالی که خود آسیلیو اکثر این بازیکن ها را خریده بود. مکالمه بحث برانگیزی که روبرتو گالیاردینی با گاسپرینی مربی سابق خود در آتالانتا داشت که رخت کن اینتر پر از دسته بندی و ایجاد فرقه شده و مانند بشکه در حال انفجار است و سپس تکذیب شدن صحبت هایش، و مصاحبه ای که ادر پس از مغلوب شدن اینتر در خانه مقابل تیم ساسولو با اسکای اسپورت داشت که اگر بازیکنی می خواهد درفصل بعد در تیم بماند خودش اعلام کند نه اینکه از طریق دلال و خبرنگاران و دیگران صحبت هایش اعلام شود.
بازیکنان نیاز دارند مراقب یکدیگر باشند، آنها باید در مواقعی که هم تیمی اشان بازی نمی کند با هم متحد بوده و به او کمک کنند و بازیکنان باید مراقب اینتر باشند پیش از آنکه مراقب خودشان باشند. اسپالتی تیمی با بازی در جریان و آزادتر می خواهد، اما این کاری زمان بر است. در ابتدا او می خواهد تیمش به عنوان یک تیم بازی کند، بازیکنانی که با هم حمله می کند، دفاع می کنند، گل می زنند و گل می خورند. چیزی که در اینتر فصل جدید می بینیم و شور و اشتیاق فراوان رانوکیا در بازی با کیه وو از موفقیت اسپالتی در این اتحاد تیمی هست و مصاحبه جالب رانوکیا "این متحد ترین اینتری است که در تمام این سالها دیدم."
برای موفقیت در اینتر، اسپالتی احتیاج خواهد داشت رفتاری شایسته باشگاه بزرگ اروپایی و پر افتخار داشته باشد، در حالی که در چند سال اخیر بازیکنان و مربیانی که به تیم آمدند ادعا کردند علاقه قلبی زیاد به اینتر دارند ولی در عمل داستان چیز دیگری بود. اسپالتی در اولین مصاحبه اش بیان کرد "اینتر نهایت چیزی است که هر کس می تواند آرزو داشته باشد و قول داد که خودش را تماما وقف باشگاه کند"
چیزی که دیگران در گذشته گفتند ولی از آن ناامید شدند،به عمل کار برآید به سخنرانی نیست.
- او همیشه برای کنفرانس های خبری آماده هست و چیزی را به خبرنگاران می گوید که آنان می خواهند. مربیان زیادی در اروپا نیستند که مانند اسپالتی شجاعت و دلاوری در تغییر تاکتیک بازی را داشته باشند، اما وقتی که کار به رسانه ها و مصاحبه ها می رسد نیاز به مدیریت در صحبت ها است، کارهایی که دیگو سیمئونه و آنتونیو کونته بسیار خوب انجام می دهند. اگر خوب دقت کنیم در حین نتایج بسیار خوب او با رم در فصل گذشته، او مصاحبه های تحریک کننده و جنجالی داشت که غیر ضروری بودند و باعث بدتر شدن شرایط می شدند و این شرایط باعث آزرده شدن در اذهان می شود تا لذت بخش بودن.
اگر به وضعیت توتی در دو فصل گذشته نگاه کنیم متوجه می شویم زمانی که او مقابل آتالانتا به عنوان بازیکن جانشین وارد زمین شد و گل زنی کرد سبب شد تا رم در پایان فصل بالاتر از ناپولی به صورت مستقیم به لیگ قهرمانان اروپا برود. گزارشگر از اسپالتی پرسید که چه قدر مهم هست بازیکنی همچون توتی را در اختیار دارد و در حالی که بیشتر مربیان دنیا چیزی پیش پا افتاده و معمولی می گویند که او چه بازیکن افسانه ای در فوتبال هست و او را ستایش می کنند اسپالتی چنین جوابی داد: "تیم بازی را نجات داد نه فقط توتی، او فقط در جایی بود که توپ به او رسید و آن توپ را گل کرد" و این صحبت گویی مقابله کردن و کوچک کردن اسطوره ای همچون توتی هست زیرا توتی چرخش بسیار زیبایی انجام داد و یک گل سخت و بسیار زیبا زده بود. البته ماجرا عمیق تر بود و به نقل از سایت پاجینه رومانیسته اسپالتی همه بازیکنان را مورد نکوهش قرار داد و فقط توتی نبود. زیرا این قدر او از عملکرد بازیکنان عصبانی بود که خودش نیز از زمین اخراج شد و در رختکن منتظر بازیکنانش بود.
در مصاحبه دیگری او گفت "اگر من میتوانستم به عقب بر گردم هرگز پیشنهاد مربیگری رم را برای بار دوم قبول نمی کردم" بعد از آن که از او انتقاد شد که چرا به توتی در آخرین سفرش به سن سیرو بازی نداده است او رسانه ها را سرزنش کرد و گفت "چرا داستان برای تنش بین من و توتی درست می کنید، بین ما مشکلی وجود ندارد ... من از موضوع منحرف شدم."
در جایی دیگر، اسپالتی در مصاحبه مطبوعاتی اش جایی که منجر به آخرین بازی توتی برای رم شد در باره اینکه چگونه به خاطر بار اشتباهاتی که بر دوش او می افتد ممکن است به خاطرش اسکودتو از دست برود ،اشاره ای داشت که یک رهبر واقعی سرانجام خواهد فهمید که او نیاز دارد پنالتی را به کس دیگر واگذار کند، جایی که توتی نباید خودخواه باشد. که مسلما مربیان بزرگ دست به تخریب شخصیت نمیزنند.
همه این ها سبب شد تا تمام تلاشی که او در تیم رم انجام داده بود و تیم از هم گسیخته و نامنسجم رودی گارسیا را چنین مقتدر و مدعی کرده بود زیر سوال برود. او بدون شک مربی بزرگی است و او موفق به امتیاز گرفتن از بازی مقابل تیم خوب آتالانتا شد اما او باید بیاموزد تا چگونه از تنش غیر ضروری اجتناب کند.
اگر چه به جرات میتوان گفت در تمام تیم ها بین مربیان و بازیکن ها به خاطر بازی رسیدن و نیمکت نشین شدن، اختلاف به وجود می آید اما مربیان و بازیکنان تیم باید مراقب باشند تا کوچک ترین بهانه ای دست خبرنگاران ندهند. اگر به گفته های پالوتا درباره نیمکت نشینی های توتی و حمایتش از اسپالتی توجه کنیم "اسپالتی تحت هر شرایطی سرمربی رم باقی می ماند. اگر تا به اینجا یک تصمیم باشد که در مورد آن اشتباه نکرده باشم استخدام اسپالتی بوده است . توتی بازیکن بزرگی است که تاریخ رم را نوشته است اما اسپالتی هم سرمربی تیم ما است و از زمان ورود او خیلی مسائل بهتر شده است. کاری که اسپالتی کرد عمل به یک اصلی اساسی بود، اصلی که می گوید منافع تیم به منافع یک بازیکن اولویت دارد. این حرف که اسپالتی به توتی توهین کرده به هیچ عنوان صحبت ندارد"
اگر چه اسپالتی در بسیاری از مواقع توتی را ستایش کرد و پس از انتخابش به عنوان سرمربی اینتر در ستایش از توتی گفت:
متاسفم که نتوانستم جو رم را متحد کنم. هر کاری که انجام دادم، برای مصلحت رم بود. فرانچسکو یک اسطوره بی نظیر است. او هر جا که باشد غوغا به پا می کند. برای او به عنوان مدیر، بهترین ها را آرزو می کنم اما به عنوان فوتبالیست، تمام آن عشق همیشه کمک نمی کند. توتی، رم است. درست است اما رم هم همچنین رم است (اسپالتی همیشه اتحاد و موفقیت را به خاطر تیم می داند نه بازیکن). من همیشه با توتی افکارم را درمیان می گذاشتم. امیدوارم بتوانم دوست او باشم. در گذشته با شدت کمتر، همین مسائل را با یانکولوفسکی در اودینزه و پارنته در آنکونا داشتم.
او 6 ماه آخر در رم را صرف مصاحبه ها و مشاجره های غیر ضروری کرد و اگر این استراتژی در اینتر ادامه پیدا کند او از چشم طرفدارها و سپس باشگاه می افتد. ایجاد تنش اضافی و رفتار تهدید آمیز سبب می شود به تیم ها که از نظر روانی شکستنی هستند، آسیب بزند. در رابطه با ارتباط اسپالتی و توتی در تیم رم همه آسیب دیدند و این بدترین اتفاق برای مربی ای بود که این همه زحمت کشید، اسپالتی بازگشت به رم را با اعتراف به این که او به رم عشق می ورزد و خانواده اش نیز از بازگشت او به رم حمایت کردند، آغاز کرد. در پایان نمی توان گفت اسپالتی نسبت به توتی اشتباه کرد زیرا تیم رم مهم تر بود اما ادامه دار بودن بحث و جدل های روزانه با بازیکن بزرگی همچون توتی، وزنه را به نفع توتی برگرداند. اما اگر عامل استرس و تنش اسپالتی در تیم رم (توتی) را حذف کنیم (با توجه به اعلام خداحافظی فرانچسکو توتی از فوتبال در پایان فصل) اسپالتی باز حاضر نشد در تیم رم بماند و او نیاز به یک شروع مجدد داشت و دوباره خواست با ساباتینی کار کند چون ساباتینی رابط بین اسپالتی و مدیر تیم رم بود و با رفتن او دیگر ارتباط قوی بین دو طرف نبود.
اما اکنون او در اینتر گویی پخته تر شده است و دیگر شاهد این مصاحبه ها نبودیم و او، جواب ساری در رابطه با اینکه اینتر گویی ورزش دیگری می کند را به زیبایی داد.
این همان ورزش است. اگر لیگ را در جمع 4 تیم به پایان برسانید جواز حضور در لیگ قهرمانان را کسب می کنید و پس از آن لیگ اروپا است در غیر این صورت در تابستان بازی های دوستانه برگزار می کنید.
یادداشت وارده از علی هاتفی