اختصاصی طرفداری- وقتی صحبت از اسطوره ورزشی می شود، لزوماً نباید یک بازیکن یا مربی را با انبوهی از جام های ورزشی متصور شد، بلکه کسانی وجود دارند که به واسطه سادگی، صداقت و بخشندگی به نیکی از آن ها یاد می شود. سیروس قایقران علاوه بر دارا بودن سه صفت فوق همواره در کنار مردم بود و توانست در دوران تهران سالاری جایی هم برای شهرستانی ها در تیم ملی فراهم کند.
سیروس قایقران اول بهمن ماه 1340 در محله کلویر بندرانزلی دیده به جهان گشود. او اولین فرزند خانواده قایقران بود و بعدها صاحب 4 برادر و دو خواهر شد. پدرش کارمند تربیت بدنی بود و از این رو ورزش از همان آغاز جزو جدانشدنی زندگی خانواده قایقران محسوب می شد. سیروس در کنار پدر به ورزشگاه انزلی می رفت و بازی های ملوان را در جام تخت جمشید به تماشا می نشست. لباس سفید ملوان از همانجا به رویایی برای او بدل شد تا روزی به این رویا جامه عمل بپوشاند. قایقران در زمین های خاکی کلویر پا به توپ شد و همین زمین های خاکی مقدمه حضور او را در تیم منتخب آموزشگاه ها فراهم آورد.
شروع تاریخ سازی سیروس برای ملوان بندر انزلی از سال 1356 شروع شد و به سرعت پله های ترقی را از رده نوجوانان به جوانان پیمود و در سال 1358 پیراهن تیم بزرگسالان را پوشید. خیلی زود مربیان ملوان دریافتند غفور جهانی و علی نیاکانی دیگری برای ملوان متولد شده است.
سال 1363، سیروس قایقران برای اولین بار توسط پرویز دهداری به تیم ملی دعوت شد. او با محمود فکری به تهران رفت اما در اردو پول هایش را دزیدند تا دیگر در تمرینات تیم ملی حاضر نباشد. جو آن روزهای تیم ملی بازیکنانی که از شهرستان می آمدند را برنمی تابید. محمد احمدزاده در این مورد می گوید: یکسال به تیم ملی دعوت شدم و در اردو خیلی عذاب کشیدم. رقابت سنگین بود و شهرستانی ها پشتیبانی نداشتند، تازه فهمیدم که غفور جهانی و سیروس چه کشیده اند. آنها ما را به زحمت تحمل می کردند.
اما سیروس مرد پا پس کشیدن نبود و با مهارت و تکنیک، خود را ثابت کرد. در سال 1363 اولین بازی ملی خود را برابر یوگسلاوی انجام داد. در سال 1366 به عنوان تنها فوتبالیست شهرستانی در حضور ناصر محمدخانی، حمید علی دوستی و شاهرخ بیانی بازوبند کاپیتانی تیم ملی را به بازو بست و در سال 1367 مقابل قطر برای اولین بار کاپیتان تیم ملی شد. محمد احمدزاده می گوید: سیروس با به دست آوردن بازوبند کاپیتانی تیم ملی، حق من و همه شهرستانی ها را در آن زمان گرفت.
قایقران به هیچ عنوان تحقیر شهرستانی ها را در اردوهای تیم ملی برنمی تابید. وقتی سید علی افتخاری بازیکن استقلال رشت برای اولین بار به اردوی تیم ملی دعوت شد در زمان ورود به میز شام، ضیا عربشاهی زیر لب به او اهانت کرد و قایقران اهانت او را شنید و سفره شام را کشید و کل سفره و وسایلش به زمین افتادند، سپس سیلی محکمی به عربشاهی زد و بدین ترتیب در زمان حضور او کسی جرات نمی کرد با شهرستانی ها برخورد متفاوتی داشته باشد.
شوت های سنگین سیروس به سرعت در تیم ملی نیز جای خود را باز کرد. وقتی تیم ملی ایران در دیداری دوستانه برابر لایپزیک آلمان شرقی ایستاد شوت از راه دور قایقران با چنان سرعتی در درون دروازه تیم آلمانی قرار گرفت که دروازه بان این تیم پس از پایان بازی گفت: برق توپ را هم نتوانستم ببینم. بهمن صالح نیا، مربی او در ملوان نیز می گوید: وقتی با سیروس تمرین شوت زنی می کردیم، توپ هایمان با شوت قایقران پاره می شد.
تیم ملی با کاپیتانی سیروس قایقران پای به مسابقات جام ملت های آسیا سال 1988 قطر گذاشت و به مقام سومی این دوره از رقابت ها رسید. دیدار رده بندی با تیم ملی چین بود که به ضربات پنالتی کشیده شد و ایران با پنالتی سیروس قایقران پیروز این میدان شد.
قایقران در پکن
سال 1369، تیم ملی ایران با سیروس پای به بازی های آسیایی پکن گذاشت. نهم مهرماه 1369 در دیدار نیمه نهایی تیم ملی باید با کره جنوبی مصاف می کرد. بازی در وقت های معمول با تساوی بدون گل به پایان رسید اما سیروس با گل زیبایش در وقت های اضافی ناجی ایران شد و یک تنه تیم ملی را به فینال برد. ایران در فینال نیز کره شمالی را در ضربات پنالتی مغلوب کرد که قایقران اولین پنالتی ایران را تبدیل به گل کرد و جام قهرمانی بازی های آسیایی را پس از 14 سال برای ایران بالای سر برد.
تیم ملی ایران قهرمان بازی های آسیایی پکن
قایقران در اواخر دهه 60 دو بار از سوی AFC در جمع بهترین های آسیا قرار گرفت. دوره کوتاهی را در الاتحاد قطر (الغرافه) گذراند و سپس به ملوان بازگشت و با قوی سپید گیلان موفق به قهرمانی در جام حذفی ایران شد. دو گل سیروس قایقران در مرحله نیمه نهایی به پرسپولیس تا همیشه در یادها خواهد ماند. روزنامه ها دیگر سرخابی نبودند، تیرشان این بود: عجب قایقرانی دارد این ملوان.
قایقران با لباس ملوان در کنار فرشاد پیوس و مجتبی محرمی
سیروس با ملوان آسیایی می شود. در مرحله پیش گروهی مجموعاً 8 گل برای ملوان به ثمر می رساند. 3 گل در مقابل بانک پاکستان، 1 گل برابر ساندرز سیلان و 4 گل نیز برابر نماینده مالدیو. ملوان با اقتدار به مرحله گروهی می رسد اما به دلایل بین المللی و در کمال ناباوری از ادامه مسابقات انصراف می دهد.
قایقران در تاریخ بیست و ششم فروردین ماه سال 1372 آخرین بازی ملی خود را برابر بوسنی و هرزگوین انجام داد. علی پروین کسی است که روی نام سیروس قایقران در تیم ملی قلم قرمز می کشد و بدین ترتیب دوران حضور این پدیده گیلانی در تیم ملی با 43 بازی و 6 گل به پایان می رسد.
قایقران در کسوت مربیگری فعالیت فوتبالی اش را از سر گرفت. عملکردش به عنوان بازیکن-مربی با تیم کشاورز قابل قبول بود و به مقام سوم لیگ کشور رسید. پس از آن به تیم مسعود هرمزگان رفت. ناگهان بار دیگر سودای بازی کردن در تیم ملی را در سرپروراند. از ایویچ خواست تا در صورت اثبات توانایی های اش او را به جام جهانی 1998 فرانسه ببرد و ایویچ نیز پذیرفت. سیروس در جواب منتقدان این حرکت می گفت: براي ايويچ سن اصلا مهم نيست و آمادگي بازيكن اهميت دارد. به همين دليل نادر محمدخاني را مجددا احيا كرده و به تمرينات تيم ايران فراخوانده است.
تزریق انگیزه ایوویچ موجب شد تا قایقران جان تازه ای بگیرد و از اسفندماه سال 1376 تمرینات فشرده خود را برای حضور در تیم ملی آغاز کرد.
قایقران در کنار شاهرخ بیانی، علی پروین و ناصر ابراهیمی
قایقران خودروی BMW خود را برای کمک به دانشجویانی که در زلزله رودبار خانواده هایشان را از دست داده بودند و همچنین خرید جهیزیه چند دختر دم بخت فروخت و رنوی ساده ای برای خود خرید. اما تصور نمی کرد همین خودروی رنو روزی بلای جانش شود.
هجدهم فروردین 1377 در جاده امامزاده هاشم، قایقران به همراه همسر و پسر پنج ساله اش راستین با یک کامیون تصادف می کند. سیروس و پسرش در دم فوت می کنند و تنها، همسرش زنده می ماند. برای قوی سپید 36 ساله ایران این مظلومانه ترین وداع ممکن بود.
بخش عمده ای از محبوبیت قایقران به سخاوتمند بودن او برمی گشت. او شب ها برای یتیمان به صورت پنهانی غذا می برد و تا آنجا که امکان داشت دست پیر و جوان را می گرفت. حتی در بین استقلالی ها و پرسپولیسی ها هم محبوبیت خاصی داشت و اکنون که سال ها از مرگ دلخراش او و پسرش می گذرد هرساله بر مزارش عده ای کثیر گرد هم می آیند و وقتی صحبت از سیروس به میان می آید کشمکش میان هواداران رشت و هوادران انزلی نیز رنگ می بازد.
انزلی چی ها نمی خواهند خاطرات خود را از تشویق او در ورزشگاه فراموش کنند و بر سر مزارش می خوانند:
سیروس قایقران بی تو نمیشه / محبوب قلب ما هستی همیشه
حماسه پکن سلطان ایران / سرور پرسپولیس و تاج تهران
كره یادش نرفت وقت اضافه / به آتیش كشیدیش با یه اشاره
قلیچ یادش نرفت اون گلهای تو / حالا گل میذاریم سر خاك تو
سیروس قایقران دستی بالا کن / پرچم بندر و بازم هوا کن
ملوااان ، ملوان تو قهرمانی / با یاد قایقران تو جاودانی
و هنوز صدای پاروی قایقرانِ فوتبال ایران بر دریای جوانمردی و سخت کوشی به گوش می رسد.
آشنایی با اسطوره های فوتبال ایران (2)؛ صفر ایرانپاک
آشنایی با اسطوره های فوتبال ایران (1)؛ ناصر حجازی