طرفداری- بزرگترین بندر آلمان، دومین شهر بزرگ و یکی از نقاط مهم و استراتژیک اقتصادی کشور، هامبورگ است. شهری زیبا بر روی رود البه. برای ما ایرانی ها، هامبورگ یادآور خاطرات شیرین دوران خوب صادرات لژیونرهای فوتبالی است. مهدی مهدوی کیا، احتمالا اولین اسمی است که با شنیدن هامبورگ به ذهنتان خواهد آمد. یادتان باشد، اگر سری به هامبورگ زدید، از ورزشگاه میلرن تور نیز دیدن کنید، ورزشگاهی که خانه معروف ترین باشگاه آلمانی پس از بایرن مونیخ محسوب می شود، یعنی سن پائولی!حتما تاکنون نام چپی ها، هواداران افراطی معروف سن پائولی که اکثریت را در بین هواداران این تیم تشکیل می دهند به گوشتان خورده است.
در یکی از کتاب های فوتبالی که اخیرا چاپ شده است، نیک دیویدسون از افراطی ترین هواداران باشگاهی نام برده است که به متفاوت بودن خود می بالند و از خصوصیات خاص اخلاقی خود احساس غرور می کنند.
طرفداران این تیم به طرز دیوانه واری منحصر به فرد هستند. زمانی که این تیم با نتیجه 8 بر 1 مغلوب بایرن مونیخ شد، هواداران این تیم همگی از جای برخاستند، مشت های خود را به شیوه ای خاص بالا آوردند و شروع به خواندن کردند. این، بهترین پیروزی خارج از خانه بایرن مونیخ در بوندسلیگا محسوب می شد و البته سنگین ترین شکست سن پائولی. اما هواداران توجهی به نتیجه نداشتند و در عوض، هولگر استانیسلاوسکی، سرمربی خود را تشویق کردند.
آن شب، هزاران نفر از هواداران سن پائولی با حضور در Reeperbahn تا ساعاتی از شب را با شادی و موسیقی سپری کردند. آن ها در واقع، روزهای خوب گذشته باشگاه خود را به یاد می آوردند و این تفاوتی است که هواداران سن پائولی با هواداران تیم دشمن و رقیب خود، یعنی هواداران هامبورگ دارند.
رقابت بین هامبورگ و سن پائولی یکی از موارد عجیب در دنیای فوتبال است. این دو تیم به ندرت به طور همزمان در یک دسته فوتبال آلمان حضور داشته اند، اما خصومت و تنش بین هواداران دو تیم، چیزی از دربی های بزرگ دنیا کم ندارد. صحنه آشنا و تکراری این دیدار، استقبال هواداران هامبورگ از هواداران رقیب با پرتاب بطری است و البته برعکس.شاید تعداد دفعات رویارویی این دو تیم به اندازه دربی شمال بین هامبورگ و وردربرمن نباشد، اما از نقطه نظر شور و هیجان و آتش بازی هواداران، حتی ممکن است فراتر از آن دیدار نیز باشد. این روزها، شاید سن پائولی حال و روز خوبی نداشته باشد، اما این تیم در گذشته همیشه این گونه نبوده و این تقلا برای بقا و ماندگاری، حتی در دسته پایین تر فوتبال آلمان نیز تنها روزگاریـست که گریبان گیر این باشگاه شده است. شاید اگر این دو تیم در سال 2017 با یکدیگر دیدار کنند، کمتر کسی شانسی برای پیروزی سن پائولی قائل باشد، اما این دو تیم در دوران پس از جنگ جهانی دوم، دیدارهای مهیج و نزدیکی را در تاریخ فوتبال آلمان ثبت کرده اند.
رقابت این دو تیم پیش از جنگ جهانی نیز وجود داشته است. در آن دوران، هامبورگ برنده بیشتر دیدارهای دو تیم بود تا اینکه هیتلر تشخیص داد ورزشگاه های فوتبال به جای استفاده برای این ورزش محبوب جهانی، باید برای راهپیمایی های نازی ها مورد استفاده قرار گیرد! پس از دوران هیتلر و جنگ، فوتبال کم کم دوباره به یکی از علاقه مندی های مردم تبدیل شد و دیدار هامبورگ – سن پائولی نیز به طور مرتب در رقابت های قهرمانی منطقه هامبورگ برگزار می شد.در سال 1974، سن پائولی به مقام قهرمانی مسابقات هامبورگ دست یافت. از جمله ستاره های این تیم در این دوران می توان به آلفرد بِک، هاینس هِمپل، ژوزف فامولا و هاینر شافر اشاره کرد. این تیم در این دوره از تاریخ، کیفیتی مشابه با رقیب سنتی خود یعنی هامبورگ داشت. اما این دوران بسیار کوتاه بود و این تیم پس از انحلال رقابت های قهرمانی منطقه هامبورگ و ظهور بوندسلیگا در سال 1963، مجددا به تیمی تبدیل شد که کمتر کسی حسابی روی آن باز می کرد. در این زمان، همچنان که هامبورگ مسیری صعودی را طی می کرد، حال و روز سن پائولی به سمتی رفت که این تیم تا سال 1975 نتوانست به بوندسلیگای یک صعود کند. هواداران سن پائولی دستانِ پر از خالکوبی خود را بالا آورده و به روح فوتبال سلام می کنند. آن ها خودِ فوتبال را دوست دارند و نه حواشی آن را! شاید این یک فرهنگ هواداری متفاوت باشد، حتی شاید هم نوعی متفاوت از فوتبال، اما به هر حال جزئی از فوتبال است.
البته که با کم بودن تعداد بازی های این دو تیم در این سال ها، هر گاه مجالی برای این دیدار فراهم شود، دیداری فوق العاده خواهد بود، زیرا هواداران سن پائولی دوست دارند به هواداران رقیب یاد آوری کنند که هنوز هم شور و هیجان در آن ها نمرده است. از نظر هواداران سن پائولی، هامبورگ باشگاهی است که در مناسباتِ غلط فوتبال امروزی غرق شده است: خرید ستارگان، قراردادهای بزرگ اسپانسری و .. ! نه، این ها حسادت نیست! هواداران سن پائولی عاشق فلسفه فوتبالی این باشگاه هستند؛ فلسفه ای که می گوید می توان عناوین و جام ها را فدا کرد و از آن ها گذشت، در عوض به ریشه ها و سنت های باشگاه وفادار ماند؛ اما این فلسفه، قطعا به قیمت تحمل برتری هامبورگ بر این تیم خواهد بود!
در حالی که در دهه 1970 میلادی، سن پائولی جایی در نقشه فوتبالی اروپا نداشت، هامبورگی ها در حال اثبات خود به عنوان یکی از قدرت های فوتبالی قاره بودند؛ آن ها در سال 1976 به مقام قهرمانی جام حذفی آلمان موسوم به دی اف بی پوکال نائل آمدند و پس از آن نیز موفق شدند فاتح جام برندگان جام اروپا شوند. همین موفقیت ها بود که باعث شد آن ها بتوانند کوین کیگان، ستاره آن روزهای انگلستان را برای پیوستن به این تیم متقاعد کنند. ستاره انگلیسی در طی دوران حضور خود در کشور آلمان، دو بار موفق به کسب عنوان برترین بازیکن سال فوتبال اروپا شد.زمانی که کیگان با شرایط فوتبال آلمان وقف پیدا کرد، شرایط هامبورگ حتی بهتر از قبل شد. آن ها موفق شدند در سال 1979 برای اولین بار به مقام قهرمانی بوندسلیگا دست یابند که با آقای گلی ستاره انگلیسی همراه بود و در نهایت نیز توپ طلای اروپا را در پایان همان فصل تصاحب کرد. سپس نوبت ارنست هاپل بود که دوران طلایی هامبورگ را رقم بزند. این تیم توانست در 36 دیدار، بدون شکست زمین مسابقه را ترک کند و در نهایت آن ها توانستند در سال 1983 و در فینال جام باشگاه های اروپا در آتن، یوونتوسِ قدرتمند را شکست داده و برای اولین و آخرین بار قهرمان این رقابت های با پرستیژ اروپایی شوند.
تیم کوچک تر منطقه هامبورگ روزگار خوبی را سپری نمی کند. آن ها به دسته پایین تر فوتبال آلمان سقوط کرده اند و مدت هاست در بوندسلیگا غایب هستند، در حالیکه هامبورگ، تنها تیمی در بوندسلیگا محسوب می شود که تاکنون طعم سقوط به دسته های پایین تر را نچشیده است. شرایط سن پائولی به گونه ای است که به نظر نمی رسد حداقل در آینده ای نزدیک، بتوان جایگاهی برای آن ها در بوندسلیگای یک متصور بود؛ اما این مساله، احتمالا برای باشگاه و هوادارانش از اهمیت کمی برخوردار است.
سن پائولی همچنان بر فلسفه چپ-گونه خود پافشاری خواهد کرد، آن ها باز هم نماینده فوتبالی خواهند ماند که همگان را شیفته و مجذوب خود خواهد کرد. همانند دیگر تقابل هایی که دو تیم، در لیگ ها یا دسته های متفاوتی قرار دارند، برای دیدن جدال این دو تیم نیز احتمالا باید چند سالی صبر کنیم، اما روزی که این اتفاق رخ دهد، قطعا نمی توان آن را از دست داد.
به قلم مت گالت برای سایت TheseFootballTimes
داستان یک شهر (1)؛ بارسلونا: تقابل همیشگی با دولت مرکزی، تبِ دربی کاتالونیا
داستان یک شهر (2)؛ بوگوتا: شهر سیاستمداران و قانون گذاران، باشگاه میلیونرها
داستان یک شهر (3)؛ میلان: دیار خوشتیپان، خاستگاه دلامادونینای پرتنش و مهیج
داستان یک شهر (4)؛ تهران: هیجان سرخابی، شهر دود و دربی
داستان یک شهر (5)؛ کازابلانکا: از استعمار تا استقلال، خانه راجا و الوداد
داستان یک شهر (6)؛ استانبول: محل تلاقی اروپا و آسیا، دربی بین قاره ای
داستان یک شهر (7)؛ نیویورک: شهر آسمان خراش ها، خانه ستارگان پا به سن گذاشته دنیای فوتبال
داستان یک شهر (8)؛ مونته ویدئو: میزبانی برای میهمانان اروپایی، خشونتی فوتبالی از جنس آمریکای جنوبی